مير حسين موسوی برای پيروزی در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری ايران با چند مشکل اساسی روبرو است . مشکلاتی که ديگر رقبای او چون کروبی و احمدی نژاد از آنها برخوردار نيستند و يا شدت کمتری دارد . برای همين با آسودگی بيشتری به روز ۲۲ خرداد سال ۸۸ نگاه می کنند . احمدی نژاد و حاميان قدرتمند او آرزو می کنند که عقربه های ساعت زودتر از معمول حرکت کند .
۱- مديريت افکار عمومی توسط اصولگرايان . چهار سال پيش که فضای انتخاباتی ايران تحريمی بود ، حاميان پر قدرت احمدی نژاد حداکثر استفاده را از آن فضا کردند . اگر خيلی بد بينانه و يا با چشم "توهم توطئه" به اين موضوع نگاه کنيم ، شايد خودشان هم سرنخ بعضی از جريان های تحريم انتخابات را در دست داشتند .
آنها به خوبی می دانستند که ميزان آرای محافظه کاران در بهترين حالت ممکن به حدود شش تا هفت ميليون می رسد و همواره هم می توانند بر روی آنها و تحت هر شرايطی ، حساب کنند . به همين دليل ، در دوره گذشته انتخابات رياست جمهوری و هم در اين دوره ، تمام توجه خود را بر روی مردمی که دارای رای خاکستری هستند و يا در آخرين لحظات تصميم به حضور در انتخابات دارند، کرده اند . آنها همچنين روی رای بخش بزرگی از طبقه متوسط که مطمئنا به محافظه کاران رای نخواهند داد ، متمرکز شده اند . اما به شيوه ای متفاوت .
اگر چهار سال پيش فضای انتخابات تحريمی بود ، حالا چنين فضايی ، دست کم به قوت سال ۸۴ وجود ندارد . بنايراين آنها بر خلاف مردم ، راه تحريم غير مستقيم انتخابات را در پيش گرفته اند . اين روزها در رسانه های دولتی ايران کمترين اثری از در پيش بودن انتخابات رياست جمهوری دهم ، ديده می شود . اين در حالی است که در دوره های قبل و برای هر انتخاباتی ، از حداقل چهار ماه مانده به زمان برگزاری انتخابات ، در همه شبکه های تلويزيونی و راديويی به انواع روش ها ، توجه مردم را برای شرکت در انتخابات جلب می کردند . استفاده از" زير نويس" از برنامه های کودک گرفته تا مسابقات ورزشی و يا در زمان پخش فيلم های سينمايی سانسور شده ، تنها يکی از اين روش ها بود . همينطور برگزاری ميز گرد های مختلف و استفاده از هر فرصتی برای يادآوری روز انتخابات ، از ديگر روش های به کار رفته بود . آنها حتی از ماه ها پيش و تا روز انتخابات ، خبرنگاران خود را به ميان مردم می فرستاند و با بيان تاريخ انتخابات از مردم می پرسيدند که آيا می دانند اين "تاريخ" چه روزی است ؟
در اين دوره به نظر می رسد که محافظه کاران پرقدرت بدشان نمی آيد که مردم کمتری در انتخابات شرکت کنند . خبری از انتخابات نيست و حتی در برنامه های خبری تلويزيون و راديو هم کمترين اخبار و يا شايعات انتخاباتی را که در دوره های قبل با آب و تاب فراون بازتاب می دادند ، ديده می شود . حالا که فضای تحريم نيست و ممکن است ، کانديدای آنها ، احمدی نژاد ،رای نياورد ، به طور غير مستقيم در حال القاء تحريم انتخابات هستند . چيزی که کروبی هم به آن اعتراض کرده و حتی صحبت از عدم استفاده از امدادهای غيبی کرده است . با اين همه او هنوز از اين شانس برخوردار است که چندين روزنامه و مجله مختلف حمايتش می کنند . چيزی که مير حسين موسوی از آن برخوردار نيست .
۲- کم تجربگی ستاد انتخاباتی موسوی . تيمی که اطراف موسوی هستند ، دارای کمترين تجربه و توان تبليغاتی و انتخاباتی هستند . آدم هايی اغلب ناشناخته که راه استفاده از امکانات محدود و بالفعل موجود را نمی دانند . آنها پيش از اسفند سال گذشته از اين امکان برخوردار شدند که يک روزنامه داشته باشند . اما به جای اين که از فرصت اندک موجود، استفاده کنند و پس از تعطيلات نوروزی روزنامه خود را روانه بازار مطبوعات کنند ، هنوز نتوانسته اند نيروهای خود را آماده کار کنند . از اين رو به نظر می رسد استفاده از امکان روزنامه ديگر خيلی دير شده است . ضمن اين که آنها توانايی بالايی در سياست های تبليغاتی ندارند .
۳- قرار گرفتن در برابر سنجش افکار عمومی .مشکل ديگری که موسوی با آن بايد مقابله کند اين است که او هرگز در نزد افکار عمومی مورد قضاوت قرار نگرفته و برای نخستين بار است که می خواهد آن را تجربه کند . شايد دليل عدم استفاده از افراد با تجربه در سياست های تبليغاتی در ستادش ، ناشی از همين باشد . وقتی در سال ۶۰ ميرحسين موسوی به عنوان نخست وزير به مجلس معرفی شد ، او ۱۱۵ رای موافق از ميان ۲۰۲ رای را به دست آورد. مجلسی که گرايش زيادی به او داشت . اکنون زمان زيادی از آن موقع گذشته و قرار گرفتن در مقابل نمايندگان مجلس به طور کامل متفاوت از قرار گرفتن در ترازوی سنجش افکار عمومی است .
۴- ظهور قدرت های اقتصادی جديد در مناسبات اقتصادی – سياسی ايران . تقريبا تمام کسانی که هم اکنون در حوزه های مختلف سياسی و اقتصادی جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن دارند و خود را يک رقيب بالفعل برای موسوی می دانند ، زمانی به عنوان وزير و مدير زير حيطه نخست وزيری او ، کار می کردند . اما اين موضوع به خودی خود نمی تواند نشان دهنده برتری و پذيرش موسوی توسط اين افراد باشد .
در ۲۰ سال گذشته تحولات سياسی – اقتصادی زيادی در جامعه ايران رخ داده و موجب نزديکی و دوری و يا حتی ايجاد جناح های سياسی متعددی در ايران شده است . جناح هايی که مير حسين موسوی قرابت چندانی با آنها ندارد .
رانت های اقتصادی گسترده و غير قابل باوری که اين جناح ها از آن برخوردار شده اند ، يکی از مهمترين مسائلی است که می تواند سرنوشت موسوی را از هم اکنون رقم بزند . صاحبان اين برخورداری های اقتصادی به راحتی حاضر به پذيرش نوع نگاهی که موسوی دارد ، نيستند . حتی اگر زمانی خود را زير دست او می ديدند .
آيا او همانند حزب عدالت و توسعه در ترکيه مرز بندی خود را با ژنرال هايی با قدرت سياسی و اقتصادی بالا ، خفظ خواهد کرد و به قول يکی از روزنامه نگاران ترک ،کاری به گاوهای شيرده (شرکت ها ، موسسات و امتيازات اقتصادی) اين ژنرال ها نخواهد داشت .
۵- سلامت انتخابات . هم اکنون درستادهای انتخاباتی کروبی و مير حسين موسوی نگرانی هايی در مورد سلامت انتخابات وجود دارد . اين بد گمانی را بسياری ديگر از فعالان سياسی ، هم دارند . در تمام سال های گذشته همواره اين بدگمانی وجود داشته است . اوج گرفتن اين بدبينی در انتخابات گذشته رياست جمهوری بود . اقدامی که کروبی به شدت از آن پرده برداشت و گفت او تنها ۱۵ دقيقه در شبی که آراء را شمارش می کردند ، خوابيد و در همين ۱۵ دقيقه سرنوشت انتخابات تغيير کرد .
در هشت سال دوره خاتمی هم شنيده می شد که محافظه کاران در انتخابات دوم خرداد ۷۶ تقلب زيادی در شمارش اراء انجام دادند ، اما فاصله زيادی که آرای خاتمی با ناطق نوری داشت ، موجب شد که نتوانند نتيجه انتخابات را تغيير دهند . اين روزها هم صحبت از اين است که اگر فاصله آرای کانديدای اصلاح طلب (کروبی و يا مير حسين موسوی) با احمدی نژاد زياد نباشد ، محافظه کاران به راحتی می توانند نتيجه انتخابات را تغيير دهند . آنها جابجايی تا سه ميليون رای را دور از تصور نمی دانند . شايد به همين دليل است که کروبی نسبت به حضور امدادهای غيبی در انتخابات آينده هشدار داده است .