بابا ، بايد همينجا باشد . دفعه قبل كه آمديم همين جاها بود ." دختري حدودا 16 ساله با چشماني مرطوب در ميان بلوكهاي سيماني ، خاك رس تلنبار شده و رد چرخ گاري با هيجان و تند تند سراغ سنگ قبري را ميگرفت .
" اينجا است ، نگفتم كه بايد همين طرفها باشد ." با هيجان فرياد زد و سنگي را كه تازه از روي گوري كنده و در ميان بلوكهاي سيماني رها شده بود به پدرش نشان داد. نگاهم به نقطهاي كه او نشان ميداد ، رفت ،سنك قبري كه رويش نوشته بود:
" ... محمد حنيف نژاد ، فرزند حمدالله ،ولادت 1317 ، وفات 3/3/1351 ...". صداي گريه دختر توجهام را به او جلب كرد . گفتم شايد از اعضاي خانواد حنيف نژاد است . مادرش با خندهاي تلخ به پدرش رو كرد و گفت : اين بچه چقدر هيجاني است ."
سنگهاي شكسته ، درختچههاي هرز روئيده در فاصله بين قبرها ، بلوكهاي سيماني ، خاكرس تلنبار شده و تعداي بيل و كيسههاي سيمان و درميان آنها سنگ گور محمد حنيف نژاد . آن سو تر سعيد محسن . بقيه هم شكسته و بر روي هم پرت شده اند .
امروز هشتم آبان ماه 1384 است ، دو سه روزي از شروع بازسازي قطعه 33 بهشت زهرا ميگذرد . در مقابل وروديهاي اين قطعه كه با ديواري سيماني به ارتفاع يك ونيم متر احاطه شده ، پارچه نوشتههايي خود نمايي ميكند . به اين مضمون : "با توجه به شروع بازسازي قطعه 33 سازمان بهشت زهرا از خويشاوندان كساني كه قبرشان در اين محل است ميخواهيم كه براي هماهنگي به دفتر بهشت زهرا مراجعه كنند. "
در گوشه جنوب شرقي قطعه 33 تعداي كارگر افغاني مشغول ساختن قبرهايي هستند كه بر خلاف ديگر قبرهاي بهشت زهرا مرتفع هستند .
هرچه كار ساختن قبرها جلوتر ميرود انها با كلنگ، سنگ قبرها را ميكنند . تازه اگر سنگي باقيمانده باشد . با خود گفتم بخشي از تاريخ مملكت را ببين كه چطور با كلنگ به جان آن افتادهاند .
بر خلاف سالهاي پيش تعداد كساني كه به اين قطعه ميآيند زيادتر شدهاست . برخيها از ديوار آن به اين سو ميپرند و تعدادي هم از چهار ورودي كنده شده بين ديوار سيماني عبور ميكنند . جوانها بيشترند . نزديك دوسهتا از آنها ميشوم تا حرفهايششان را بشنوم . اينجا كسي با كسي حرف نميزند .
"اينجا چرا با بقيه جاهاي بهشت زهرا متفاوت است ؟ انگار آنهايي كه اينجا دفن شدهاند كسي را ندارند كه بر سر قبرشان بيايد و گلي و درختي بكارد ؟" مرد ميانسالي كه با خانوادهاش بود به پسرش جواب داد:" كساني را كه در زمان شاه اعدام كردند در اينجا دفن كردهاند ."
پسر پرسيد چرا كسي به آنها احترام نميگذارد..." دور شدند و رفتند . نفهميدم پدرش چه جوابي به او داد . دو سه جوان سياه پوش هم در ميان بلوكهاي سيماني قدم ميزدند: " اينجا محل دفن منافقين است . بهتر است به جاي بازسازي كاملا تخريبش كنند ...". بسياري از آنهايي كه در اينجا خفتهاند 10 سال پيش از انقلاب و احتمالا 23- 24 سال قبل از بدنيا آمدن آنها و در زندانهاي رژيم شاه به شهادت رسيده اند .
در اين قطعه بيش از 6500 گور وجود دارد كه بخش عمدهاي از مبارزان راه آزادي كشور كه در زمان رژيم گذشته اعدام و يا زير شكنجه شهيد شدند در اين محل دفن شدهاند . اين قطعه جز چند ماه اول انقلاب ديگر روي خوش به خود نديد . كساني براي نشان دادن مخالفت خود با برخي از گروههاي سياسي به قبر اعضاي آنها كه در زمان رژيم پهلوي شهيد شده بودند ، حمله كردند . آنها روزها سنگ قبرها را ميشكستند و ياران و دوستانشان شبها سنگي جديدتر با نام مستعار و يا رمز و نشانه اي بر آن ميگذاشتند تا روزي بتوانند با احترام از اين مردان كه بخشي جدانشدني از تاريخ ايران هستند ، ياد كنند .
جلوتر كه بروي نامهاي آشناي ديگري را هم ميبيني . خسرو گلسرخي و دو قدم پائينتر كرامت دانشيان . محمد كاظم ذولانوار و بيژن جزني ،هم هستند .
الان 27 سال از آن روزها ميگذرد . و قطعه 33 تبديل شده به متروكهاي پر از شيشه خرده و تكههاي آهن پاره و علفهاي هرز . شايد بيش از 40 درصد اين قبرها بينام ونشاناند . بسياري هم شكستهاند . اگرچه ميتوان نام و محل شهادت و سن و اينكه متعلق به كدام گروه بوده اند را به سختي خواند .
از سال پيش خبرهايي مبني بر بازسازي قطعه 33 توسط سازمان بهشت زهرا در خبرگزاريها و سايتهاي اينترنتي منتشر شد. هر كس از زاويه ديد خود به اين اتفاق كه قرار بود پس از 27 سال بيفتد، نگاه ميكرد .خيليها به آن با ديده شك و ترديد نگاه كردند و گفتند ميخواهند قبرهاي مبارزان وشهداي راه آزادي را كه در زمان شاه اعدام و يا در زير شكنجه كشته شدهاند ، از بين ببرند . از طرف ديگر سازمان بهشت زهرا ضمن تكذيب تمام اين حرفها اعلام كرد ميخواهد اين قطعه را همانند ديگر قطعات ساماندهي كند .
حال كه پس از اين همه سال قرار شده چنين اتفاقي روي دهد براي دوستان و نزديكان كساني كه در اين محوطه مدفون شوند هم جالب توجه است و هم باور نكردني. اما هر چه بود اين شك و ترديدها بعد از يك سال هنوز رفع نشده و سازمان بهشت زهرا كار بازسازي را شروع كرده.
يكي از كارمندان روابط عمومي بهشت زهرا براي ايجاد اعتماد بيشتر به من ميگويد :ما ميخواهيم اين محوطه را بازسازي كنيم و قبرهاي دوطبقه درست كنيم .
ميپرسم :با اين قبرهاي دو طبقه چه ميكنيد ؟ از پشت ميز كارش بلند ميشود و حالت دوستانهاي به خود ميگيرد:" سنگ قبر كساني را كه در اين قطعه هستند در طبقه اول قرار ميدهيم و زير آن را هم به يكي از خويشاوندان درجه اول او اختصاص ميدهيم . تا زماني كه كسي هم مراجعه نكند ما آن را به كس ديگري نميدهيم .
ادامه داد : به هزينه بهشت زهرا يك سنگ بر روي قبر آنها ميگذاريم . اگر خانوادههاشان مراجعه كردند خودشان هر نوع سنگي خواستند بگذارند . بالاخره آنها مبارزان اين كشور بودند . براي ما هم فرقي نميكند كه چه كسي در اين قبر خوابيده است .
ميگويم : چرا بعد از اين همه وقت حالا به فكر اين كار افتادهايد ؟
جواب ميدهد : اين قطعه كنار قطعه هنرمندان است و ميهمانان خارجي زيادي براي اداي احترام به هنرمندان از مقابل قطعه 33 عبور ميكنند . آنها هميشه ميپرسند اينجا چه كساني دفن شدهاند كه تا به اين اندازه به آنها بي توجهي شده و آنها را به حال خود رها كردهايد . بنابراين براي حل اين مشكل ميخواهيم اينجا را همانند ديگر قطعات مجاورش بسازيم .
در ضلع جنوب شرقي ،كارگران در حال كار هستند تا بخش كوچكي از قبرهاي آن قسمت را به عنوان نمونه بسازند تا پس از جلب رضايت نزديكان اين قبرها ، تمام محوطه را بسازند .
مبارزاني كه در زمان شاه اعدام و يا زير شكنجه كشته شده بودند به طور ناشناس در اين محل دفن شدند و كسي هم اطلاعي در اين رابطه نداشت . تنها سندي كه نشان ميداد آنها در اين محل دفن شدهاند مداركي بود كه در دفاتر بهشت زهرا موجود بود . پس از انقلاب و با دسترسي انقلابيون به آن مدارك ، گروهها ، خانوادهها و دوستداران آن مبارزين براي آنها سنگ يادبودي تهيه كردند . قطعه 33 براي چند ماهي براي بسياري از مردم به عنوان سرمايه ملي و بخشي از تاريخ معاصر آنها ، مورد توجه بود .
هر چه هست تاكنون نسبت به اين محوطه كه بسياري از مبارزان تاريخ معاصر ايران در آنجا دفن شدهاند ، بيتوجهي شده است . هر چند شروع به بازسازي آن به يك شكل قابل قبول را بايد به فال نيك گرفت . اما هنوز خيليها به اين اقدام بهشت زهرا با ديده شك و ترديد نگاه ميكنند . براي روشن شدن بيشتر ماجرا بايد چند هفتهاي منتظر ماند .
آبان ماه 1384-تهران