{{{ {{ روزنامه سرمایه ۷و ۸ بهمن ماه ۱۳۸۶}} }}}
بهمن احمدیامویی
حسن سبحانی پس از ۱۲ سال نمایندگی در مجلس از روابط تصمیمسازان و تصمیمگیران اقتصادی ایران، تجارب کمیابی دارد که توجه به آن میتواند زوایای تاریکی از اقتصاد سیاسی ایران را روشن کند.
او یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم است که هیچگاه نقد به عملکرد دولت نهم را از یاد نبرده است.
{{شما تجربه ۱۲ سال نمایندگی مجلس را پشت سر خود دارید و در این مدت با گروهها، افراد و جریانهای ذینفوذ و تصمیمگیر و تصمیمساز اقتصادی – سیاسی ایران آشنا شدهاید و ارتباطات نزدیک با هر کدام از اینها برقرار کردهاید. با توجه به این تجربه و این میزان آشنایی از فرآیندهای تصمیمگیری در سطوح کلان کشور نخستین پرسش من این است که چه نامی برای اقتصاد ایران برمیگزینید. آیا سوسیالیستی است یا سرمایهداری و یا اسلامی و یا هیچکدام از اینها؟}}
اگر بخواهم خیلی خلاصه به این پرسش جواب بدهم قطعا میتوان گفت اقتصاد ایران یک اقتصاد شبه سرمایهداری است. البته شبهسرمایهداری نفتی شاید کلمه بهتری باشد. برخی رویکردهای اقتصادی- سیاسی ایران به سمت سرمایهداری است. اگرچه ساختارها و بایستههای یک اقتصاد سرمایهداری را ندارد.
بله- همینطور است.
{{در کدام یک از بخشهای اقتصاد ایران این رویکرد شبهسرمایهداری بیشتر به چشم میخورد؟}}
در تمام بخشهای اقتصاد ایران این گرایش وجود دارد. وقتی انگیزه فعالیت کسب درآمد و سود و پاداشهای مالی و همینطور مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید را دو ویژگی مهم نظام سرمایهداری بدانیم ، در آن صورت به سادگی این دو ویژگی را میتوان در تمام بخشهای اقتصاد ایران ملاحظه کرد. هر چند، در بخشی از صنایع انحصار دولتی وجود دارد و یا در اختیار نهادهای عمومی هستند.
{{گفته میشود که خود دولت، هر چند، جایگاه ویژهای در اقتصاد ایران دارد اما رفتارش بهگونهای است که منجر به حرکت به سمت سرمایهداری است. اگر غیر از این بود، با توجه به حجم بالای تصدیگری دولت در اقتصاد ایران، شما گرایش به شبهسرمایهداری را در اقتصاد ایران مطرح نمیکردید؟}}
بهنظرم درصدهایی که از دولتی بودن اقتصاد ایران مطرح میکنند به آن میزانی که معمولا گفته میشود نیست و بسیار کمتر است. من به این ارقام که گفته میشود حدود ۷۰ درصد اقتصاد ایران دولتی است، قائل نیستم.
این ارقام در جایی ثابت شده نیست . اما این هم قابل قبول است که دولت نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد.
{{پس این مقوله اقتصاد اسلامی چه میشود. حدود ۳۰ سال است که صحبت از حرکت به سمت اقتصاد اسلامی است.}}
من البته خودم ادعا نداشتهام و کمتر هم شنیدهام که کسانی بگویند اقتصاد ایران اسلامی است.
{{در تمام این سالها تلاش شده که الگویی به نام اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی برای اقتصاد ایران تهیه شود و یا بخشهایی از این الگو را به اجرا بگذارند. آیا این به مفهوم اسلامی در حرف و سرمایهداری در عمل نیست؟}}
اسلام مجموعهای از احکام که ناظر بر بایدها و نبایدها است را در امور اقتصادی دارد. دخالت دادن آن احکام در روابط اقتصادی میتواند در رفتار افرادی که آن احکام را اجرا میکنند و یا نمیکنند تاثیر بگذارد. در آن صورت این امکان را فراهم میکند که بگوییم این رفتارها متاثر از اسلام است یا خیر. به عبارت دیگر، اسلامی شدن امور معطوف بر مداخله احکام اقتصادی دین در رفتار کارگزاران اقتصادی است.
من بر این باورم که تا حد بسیار کمی این احکام اسلامی در رفتار آدمها و کارگزاران اقتصادی کشور تجلی کرده است. مثلا گفته میشود دریافت بهره در اسلام ممنوع است اما آیا در بانکهای ایران بهره دریافت نمیشود. به سادگی میتوان گفت که این حکم اسلام در اینجا رعایت نمیشود .من به این قائل نیستم که اقتصاد ایران بدون بهره در حال گذران زندگی است.
عدم انحصار و رقابت یکی از ویژگیهای رفتاری اسلام است . اما در عملکرد اقتصاد ایران در بسیاری از موارد چنین چیزی دیده نمیشود . همینطور احتکار در اسلام قابل قبول نیست. اما این را در جامعه امروز ایران میبینیم.
یا توزیع مناسب درآمدها بین مردم باید بهگونهای باشد که شکاف طبقاتی در پایینترین حد خود باشد. اما ضریب جینی کشور بیانگر این است که ۲۰ درآمد درصد جمعیت پردرآمد نسبت به ۲۰ درصد کم درآمدهای کشور حدود ۵/۱۳ برابر است و یکی از بدترینها در خاورمیانه هستیم. این با مختصات اقتصاد اسلامی سازگار نیست.
البته میتوان گفت ادبیات و میل به اقتصاد اسلامی در ایران وجود دارد، اما مجریان، قانونگذاران و دانشجویان در مجموع به سمتی هدایت شده اند که اثری از اقتصاد اسلامی دیده نمی شود. البته به اندازهای که قابل اعتنا باشد.
{{آقای دکتر سبحانی شما پس از ۱۲ سال تجربه نمایندگی، الان اگر بخواهید بگویید چه کسی، چه جریانی و چه گروهی برای اقتصاد ایران تصمیم میگیرد چه خواهید گفت؟}}
در یک کلام میگویم که اقتصاد ایران یک اقتصاد توسعهنیافته است. این که هر کس، گروه و هر دولتی یک راه را میرود که گاه ۱۸۰ درجه مخالف با دولتهای پیش است، ناشی از همین توسعهنیافتگی است.
البته، عدهای دیگر هم در این مسیر مقصرند. کسانی که به نسخهبرداری و اقتباس الگوهای غیرمتناسب برای اقتصاد ایران همت کردهاند، از دیگر عوامل این حرکتهای زیگزاگی اقتصادی در ایران هستند. این افراد و گروهها در بانک مرکزی، سازمان برنامه و مدیریت سابق و وزارتخانههای تولیدی حضور داشته و دارند. نحوه عمل آنها هم متاثر از نظام آموزشیشان بوده است.
کسانی دیگر هم در این میان مقصرند. کسانی که اقتصاد سیاسی کشور را شکل داده و میدهند. یک روی آنها در مجلس است و روی دیگر آنها در دولت.
در مواردی هم دولتها و هم مجالس توصیههای کارشناسی را تبدیل به قانون و آییننامه اجرایی کردهاند، بدون این که توجه کنند آیا این توصیهها متناسب با اقتصاد ایران است یا خیر.
این افرادی که اقتصاد سیاسی ایران را رقم زده و میزنند مسوولیت سیاسی خود را در قبال آینده یک ملت در پذیرش آن توصیههای غیرمتناسب به خوبی انجام ندادهاند.
بخش دیگر هم به تمایلات، اهداف کوتاه مدت و رفتارهای دولت و مجلس با استفاده از روشهای غیرکارشناسی و غیرعلمی که متاسفانه تصمیمهای ناشی از این مقوله کم هم نیستند برمیگردد.
{{آقای دکتر سبحانی، زندگی برای شما نسبت به قبل سختتر شده و یا اینکه تفاوتی نکرده است. منظورم از نظر اقتصادی و تامین هزینههای یک زندگی آبرومندانه است؟}}
یکی از ویژگیهای جامعهای که تورم در آن مزمن شده، این است که پولدارها و آنهایی که درآمدهای متغیری دارند وضعیت بهتری دارند و فقرا و دارندگان درآمدهای ثابت در شرایط بدتری قرار میگیرند.
{{برای خود شما چطور شده است؟}}
چون اجاره مسکن ندارم، احساس بدتر شدن شرایط را حقیقتا نمیکنم . اما کسانی که مشکل مسکن دارند و طبقات حقوقبگیر ثابت ، شرایط بدی را نسبت به سالهای قبل دارند.
{{یعنی اگر اجاره مسکن و هزینههای مربوط به آن را نمیداشتید، شرایط شما هم نسبت به گذشته بدتر شده بود؟}}
بله، چون درآمدهای کسانی چون من ثابت است و مسکن در یکی دو سال اخیر نوسان بالای قیمتی داشته، میتوانست قدرت خرید این درآمد ثابت را به شدت پایین بیاورد. البته برای خانوادههایی که فرزندانشان بزرگ شده و میخواهند تشکیل خانواده بدهند، این شرایط بدتر است. چیزی که متوجه ما هم هست. البته باید به این توجه داشت که سطح رفاه و مطالبات مردم افزایش یافته و آن اصل اقتصادی که میگوید هزینهها باید متناسب با درآمدها تنظیم شود، بنابه دلایل متعددی در جامعه ایران رعایت نمیشود. در واقع عدهای از مردم الگویی از زندگی و سطح رفاه را برای خود ترسیم کردهاند و چون با درآمدهایی که دارند قادر نیستند به آن الگوی موردنظرشان برسند، احساس در فشار بودن شدید میکنند.
{{شما جزو آن دسته از نمایندگانی هستید که همواره از دولت حمایت کردهاند، اما به نظر میرسد که در ماههای اخیر حجم انتقادهای کسانی چون شما به دولت و عملکرد آن افزایش یافته است، خودتان این مسیر حرکت را چگونه ارزیابی میکنید؟}}
من به سابقه خودم که نگاه میکنم قبل از انتخابات ریاست جمهوری مطالبی تحت عنوان «دولت عدالت محور» منتشر کردم. من به الگوی قانون اساسی برای اقتصاد ایران اعتقاد دارم. نه به خاطر اینکه در مجلس قانونگذاری حضور دارم، بلکه به این دلیل که معتقدم این الگو بهترین روش برای توسعه یافتگی ایران است. بنابراین من به اندیشه دولت عدالت محور با مختصات به وجود آوردن فرصتهای برابر در آموزش، بهداشت، اشتغال و تغذیه و زمینهسازی برای مسکن مردم اعتقاد دارم. در جریان روی کارآمدن دولت نهم هم من با کلیات روی کارآمدن آن دولت مخالفت کردم و گفتم که عدالت موردنظر دولت نهم تا تعریف نشود امکان تحقق نخواهد داشت.
به یاد ندارم که از این دولت حمایت کرده باشم، اگر هم حمایتی بوده از ایده عدالتخواهی آن بوده ، هر چند که معتقدم روشهای به کار برده شده، روشهای درستی نیستند. مثلا به نظر من راه توزیع درآمد، میتواند بهتر از این باشد که در قالب سهام عدالت ارایه میشود.
من از مخالفان پروپاقرص همه متممهای بودجه دولت بودهام و در مورد اصل «۴۴» شاید من تنها کسی بودم که با آن مخالفت کردم . بنابراین من تغییر موضع ندادهام. اگر هم در این ماهها سکوتی بود به این دلیل است که طرح و یا لایحهای که بررسی بطلبد، ارائه نشده است.
{{اما در این چند ماه حجم انتقادات نمایندگانی که زمانی همراه دولت بودند، افزایش یافته است. دلایل آن هم متفاوت است: فصل ارایه بودجه است، دولت در ارایه گزارشهای نظارتی و عملکردی خود تاخیر بیش از یک ساله داشته است، بودجه جدیدی ارایه شده که برای نمایندگان روشن نیست، افزایش شدید نقدینگی و نرخ تورم و حتی موضوع انتخابات مجلس هشتم. همه اینها عواملی بوده برای تحرک بیشتر این نمایندگان.}}
از فردی مثل من نباید انتظار تحتتاثیر جو و شرایط روز قرار گرفتن ، را داشت. اینکه نقدینگی رشد بیش از ۱۰۰ درصدی داشته را من بارها در مجلس هشدار دادم . اما کسانی توجه نکردند و حالا که آثارش هویدا شده، شروع به اظهارنظر میکنند. در مورد تورم هم همینطور است.
تورم یعنی تغییرات قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای شهری . اما بعضی از دوستان و همکاران فکر میکنند چون قیمت مسکن بالا رفته، پس تورم هم به شدت افزایش یافته است. در حالی که براساس تعریف قیمت مسکن در اینجا لحاظ نمی شود.
به نظر من بسیاری از نقدها از جنبههای کارشناسی ضعیفی برخوردار هستند. در مورد مصاحبه تلویزیونی آقای رییسجمهوری هم به نظر من مجلس در وضعیت اقتصادی- سیاسی به وجود آمده به همان اندازه دولت نقش داشته است، چون دولت لایحه میآورد و این مجلس است که آنها را تصویب کرده است. مجلس میتوانست تصویب نکند. بنابراین من هم اعتراضی نکردم که چرا دولت ما را مقصر دانسته است. واقعیت این است که مجلس مقصر است.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن