صبح روز جمعه ۱۹ تیر ۷۸ خبر حمله نیروهای لباس شخصی که توسط پلیس وبخشی از نیروهای امنیتی واطلاعاتی حمایت می شدند ، به خوابگاه کوی دانشگاه تهران را شنیدم . از آن زمان تا پایان غم انگیز آن حرکت دانشجویی در اواخر شب ۲۲ تیر من روز و شب را با دانشجویان گذراندم .
آن روزها صبح تا ساعت ۱۱ صبح درروزنامه آزاد و تا ساعت سه بع از ظهر در روزنامه صبح امروز گزارش های اجتماعی و سیاسی می نوشتم و بعد از ظهر تا شب را در روزنامه خرداد تحت مسوولیت عبدالله نوری در بخش اقتصادی کار می کردم. با شروع حوادث ۱۸ تیر دیگر به خرداد نرفتم . و گزارش های تحولات را برای آزاد و صبح امروز می نوشتم .
بعد از ظهر ۱۹ تیر انتهای خیابان کارگر شمالی با دیگر وقت ها متفاوت بود . دانشجویان رو به جنوب ، خیابان را بسته بودند . پلیس که کاملا مشخص بود از نیروهای لباس شخصی مستقر در صحنه حرف شنوی دارد رو به شمال سنگر گرقته بودند . هر چند دقیقه یکی از دوطرف به سوی مواضع طرف مقابل هجوم می برد. دانشجویان توانسته بودند پلیس و لباس شخصی ها را تا پائین تر از مخابرات کوی دانشگاه به عقب برانند. صدای شلیک گلوله هر چند دقیقه یک بار از بالای سر دانشجویان شنیده می شد . سربازان نیروی انتظامی با کلاه خود و سپر و باتوم تمام کوچه های فرعی منتهی به کارگر شمالی را مسدود کرده بودند . برای رسیدن به محل دانشجویان باید راه زیادی را از کوچه ها ی بالاتر از محل حادثه و نرسیده به سازمان انرژی اتمی طی می کردیم . بسیاری از اعضای کابینه خاتمی را می شد در میان دانشجویان دید که در حال دلداری به آنها بودند و اینکه خیابان را رها کنید تا ما بتوانیم در آرامش پیگیر خواسته ها و حقوق شما باشیم . اما دانشجویان جواب دادند که شما ها حریف اینها نیستید و نمی توانید با آنها برخورد کنید . ما باید خودمان حق مان را بگیریم …
ان روزها من هم فکر می کردم دولت اصلاحات قادر خواهد بود حق دانشجویان را بگیرد . اما در نهایت تمام آن لباس شخصی ها و نیروهای پلیس تنها به جرم دزدیدن یک دستگاه ریش تراش از یک دانشجو متهم شدند . اما کسی خبر از آن دانشجویی که نفر اول کنکور سراسری همان سال بود و در درگیری های کوی یک چشمش را ازدست داده بود ، ندارد . عزت ابراهیم نژاد با شلیک یک گلوله کشته شد اما هرگز قاتلش شناسایی نشد و در عوض خانواده اش در پلدختر خرم اباد به شدت مورد اذیت و آزار قرار گرفتند . بسیاری از آن دانشجویان ماهی و سالی را درزندان فراموشی گذراندند و تعدادی هم چند سالی به انتظار عدالت در پشت میله های زندان .
گزارش های ژیلا در باره حوادث ۱۸ تیر ۷۸ را در [اینجا->http://www.zhila.net/] بخوانید
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن