۱- ۱۰ سال پیش خاموشی رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ،در حاشیه یک گفت و گو به من گفت :” مرحوم امام ساختاری را بنا نهاد و تا وقتی این ساختار حفظ شود ، هیچ مشکلی پیش نمی اید . ” او در توضیح این ساختار گفت :” ایشان به هر کدام از ما مسولیت و جایگاهی را دادند و سر رشته برخی از کارها را به هر کدام از ما ( انقلابیون پیروز پس از مناقشه های داخلی ) ، فارغ از دیدگاه های سیاسی و اجتماعی مان ، سپردند . این ساختار هم خود را حفظ می کند و هم شرایطی دارد که از درون ، جناح های مختلف ، آن را کنترل می کنند . بنابراین نظام جمهوری اسلامی ، تا زمانیکه این ساختار و تقسیم کارها را در خود حفظ می کند ، سرپا خواهد بود .”
در چهار سال دولت نهم ، اداره کشور بر خلاف تمام جریانها و اتفاقاتی بود که در پیش از ۲۶ سال گذشته ، جمهوری اسلامی ، تجربه کرده است . کشور از مسیر عقلانیت و اداره آن بر اساس خرد جمعی خارج شد. نگاهی به آمارهای اقتصادی و اجتماعی منابع داخلی و خارجی نشان می دهد که ایران در تمام شاخص های اجتماعی ، اقتصادی ، قانونگرایی ، شفافیت و مبارزه با فساد به شدت نزول کرده است . از این زوایه بنا به برخی نظرات سیاسی – امنیتی که در میان لایه های مختلف نهادهای جمهوری اسلامی وجود دارد ، در حالیکه وزارت اطلاعات با دانشجویان ، زنان و کارگرانی که خواهان حقوق برابر ، مبارزه با فساد و آزادی های اجتماعی بودند ، به بهانه انواع براندازی نرم و سخت ، برخورد می کرد ، اقدامات دولت احمدی نژاد با سرعت و شدت بیشتری نطام جمهوری اسلامی را به سوی فروپاشی کشانده است .
از سوی دیگر همین تحلیل گران معتقدند گفتمانی که خاتمی محوریت آن را داشت و دارد ، در نهایت منجر به عبور از جمهوری اسلامی خواهد شد . هر چند اقای خاتمی بر این باور نیست و اعتقاد دارد با اجرای اصلاحات و قانون گرایی می توان زمان بقای نظام جمهوری اسلامی و همگرای آن با تحولات جدید اجتماعی داخلی و خارجی را افزایش داد .
دوران هشت ساله اصلاحات و ریاست جمهوری خاتمی یکی از پر چالش ترین این سالها بود . در این هشت سال به رغم مهیا نبودن بسیاری از زیر ساخت ها برای یک حرکت همه جانبه اصلاحی ، اقداماتی انجام داده شد که برای برخی از صاحبان قدرت به مفهوم عدول از جمهوری اسلامی با آن ساختاری بود که “خاموشی” تعریف کرده بود . بنابراین با تمام توان مانع از موفقیت آن شدند . هر چند زمینه های لازم و ظرفیت لازم را برای موفقیت نداشت .
چهار سال احمدی نژاد قرار بود اقدامی باشد برای بازگشتن به همان نقطه ای که دوران اصلاحات از آنجا آغاز شده بود . در هشت سال دولت خاتمی افکار عمومی وارد حوزه های پنهان مانده ای از قدرت شدند که ادامه آن می توانست خطرناک باشد . چنین به نظر می رسید ، کسانی ممکن است وارد ساختار به هم تنیده قدرت در جمهوری اسلامی شوند ، که قرار نبود و نباید وارد می شدند . اما این روند هم ماهیت جمهوری اسلامی را به خطر می انداخت و هم چون از توان وانرژی لازم برخوردار نبود ، می توانست عواقب جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد . کسی چون احمدی نژاد و یارانش به راحتی می توانستند و توانستند که همه راه رفته اصلاحات را برگردانند و چنین هم شد . اما این عقب گرد و نابودی تمام ساختارهای اصلاح طلبی دولت خاتمی ، به گفته برخی از دست اندرکاران جمهوری اسلامی ، بیش از حد عمل کرده و قطار دولت احمدی نژاد در این باره ، بدون ترمز بود .
به همین دلیل اینک خواست تغییر دولت احمدی نژاد را در خفا و به صورت علنی ، می توان در بدنه نیروهای جمهوری اسلامی مشاهده کرد . ایده دولت ائتلافی جریان اصولگرا ، راهی می توانست باشد برای رسیدن به این خواسته .
۲- با کنار رفتن خاتمی که به یقین می توانست در دور اول همه آراء را به نفع خود جارو کند ، اینک احمدی نژاد ، میرحسین موسوی ، کروبی و احتمالا محسن رضایی و قالیباف ، کاندیداهایی هستند که در انتخابات آینده ریاست جمهوری با هم به رقابت خواهند پرداخت .
مهمترین ویژه گی این کاندیداها ، پذیرش بازی در ساختار نظام جمهوری اسلامی است . بازیی که اینک همه گروه های سیاسی جمهوری اسلامی ، به پیروی از قوانین آن پایبندند .
بررسی وضعیت آرایش نیروهای سیاسی ومیزان رای آوری کاندیداها ، نشان می دهد که هم اکنون موقعیت میر حسین موسوی مناسب تر از دیگر رقبایش است . نیروهای اطراف او و برخی دیگر از فعالان سیاسی بر این باورند که “کف” آرای وی هم اکنون و در حالی که بیش از ۵۰ روز به انتخابات مانده ، از “سقف” آرایی که کروبی دارد ، بیشتر است . این در حالی است که کروبی در دوره قبل کاندیدا بود ، در چهار سال گذشته با هدف و برنامه ریزی اقدام به تاسیس حزب اعتماد ملی کرده و با تمام توان رسانه ای خود ، در برابر ذهن افکار عمومی بوده است . اما میر حسین موسوی تازه پس از ۲۰ سال سکوت وارد عرصه عمومی شده و همین پیش بودن او در این زمان کم حضور را ، اطرافیانش ، نشانه بهبود موقعیت او در روزها و هفته های آینده می دانند . علاوه بر این به نظر می رسد کروبی و موسوی در میان مناطقی که اقلیت های قومی و مذهبی وجود دارند ، موقعیت مناسبی و به مراتب بالاتر از احمدی نژاد دارند .
از سوی دیگر برخی از کارشناسان موقیعت احمدی نژاد در انتخابات آینده را ، همچون وضعیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات گذشته می دانند . به این معنا که او دارای بالاترین آرای مثبت و منفی است . هاشمی رفسنجانی در انتخابات گذشته ، در دور اول بالاترین رای را آورده بود . اما در دور دوم به دلیل بالاترین نظر منفی که نسبت به او وجود داشت ، در مقابل احمدی نژاد ، بازی را باخت . این در حالی است که احمدی نژاد و حامیانش در ارکان مختلف نظام جمهوری اسلامی ، از همان چهار سال پیش اقداماتی را شروع کردند که نگاهی هم به چهار سال دوم داشتند . حمایتی که گفته می شود هیچ دولتی در ۴۰ سال گذشته ایران ، از آن برخوردار نبوده است . برخی از منتقدین او می گویند :” احمدی نژاد در تمام این مدت رفتار یک کاندیدای انتخاباتی را از خود نشان می داد . برای همین مرتب به همه گروه و اقشار وعده می داد و همچنان می دهد .”
اما وارد شدن احتمالی کاندیداهایی چون قالیباف و محسن رضایی با درجه کمتر ، می تواند، به مفهوم ایجاد شکاف آرای میر حسین موسوی در میان برخی از نیروهای طبقه متوسط ، به ویژه در تهران و تعدادی از نیروهای اصولگرایی باشد که به موسوی رای خواهند داد . ادامه داشتن تلاش اصولگرایان برای رسیدن به کاندیدای واحد و نگاه منفی ایی که نسبت به دولت احمدی نژاد در میان آنها وجود دارد را هم باید در نظر گرفت .
با این وجود به نظر می رسد در باره میزان موفقیت اصلاح طلبان در میان محافظه کاران نگرانی هایی دیده می شود . کاهش قابل ملاحظه فعالیت رادیو و تلویزیون دولتی در باره انتخابات به نسبت دوره گذشته را می توان در این باره ارزیابی کرد . هنوز سردی انتخابات را می توان به وضوح در جامعه دید .
در انتخابات گذشته وجود فضای تحریم در میان قشرهای مختلف اجتماعی ، دست اندرکاران نزدیک به محافظه کاران را به این نتیجه رسانده بود ، آنها یی که تحریم خواهند کرد ، کسانی هستند که به اصلاح طلبان رای خواهند داد . بنابراین تبلیغات و فضا سازی زیادی از خود نشان دادند . اما امسال نه تنها بحث تحریم ، دست کم به میزان دوره قبل وجود ندارد ، بلکه بخش بزرگی از همان تحریمی ها به این نتیجه رسیده اند که دولت فعلی با این گرایش ها و رفتارها باید تغییر کند . آنها ضربه اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ناشی از تحریمشان را به خوبی درک کرده اند و به نطر می رسد که این بار آماده آمدن هستند . شاید سردی موجود در رسانه های عمومی و دولتی در باره انتخابات را به توان از این منظر مورد توجه قرار داد .
۳- کارشناسان سیاسی ، اقتصادی و حتی امنیتی معتقدند برای نخستین بار جمهوری اسلامی در آن واحد با مشکلات متعددی روبرو شده که تا پیش از این همه این مشکلات با هم و به این شدت در یک موقعیت ظاهر نشده بودند :
– رشد نرخ بیکاری در بین جوانان ۱۶ تا ۳۵ سال که به بیش از ۲۵ درصد رسیده و پیش بینی می شود تا نیمه اول سال ۸۸ با ۳۰ درصد هم برسد .
– کاهش شدید قیمت های جهانی نفت و در نتیجه درآمدهای دولت ایران . این کاهش به مفهوم کسر بودجه شدید دولت و همچنین کاهش شدید و تقریبا نزدیک به صفر فعالیت های عمرانی توسط دولت است . این اتفاق به نوبه خود بر نرخ بیکاری کل کشور و به ویژه در میان جوانان ، تاثیر خود را خیلی زود نشان خواهد داد .
– شکست سیاست خارجی ایران . شکستی که ایران را در همه زمینه ها آسیب پذیر کرده است . ایران هم اینک عضو هیچ پیمان و یا دسته بندی موثربین المللی نیست . در کشورهای پیرامونی خود کمترین تاثیر اقتصادی را دارد و تقریبا همه بازارهای آنها را از دست داده است . هم اکنون اعتبار دارندگان پاسپورت ایرانی در میان ۱۹۴ کشور جهان در رده ۱۹۳ قرار دارد و فقط افغانستان بعد از ایران است . در نتیجه بازرگان ، تجار و حتی سیاستمداران ایرانی از امکان انعطاف پذیری اندکی برخوردار شده اند و برای دریافت هر ویزا ، دست کم باید از دو ماه قبل اقدامات خود را انجام دهند . بدون این که امیدی به توافق سفارت دولت مورد درخواست ، داشته باشند . افتتاح یک حساب بانکی برای مدیران اقتصادی ایران در کشورهای خارجی تقریبا غیر ممکن شده است . بخش عمده ای از این عوامل منفی در اقتصاد ایران به دلیل تحریم های بین المللی بوده که رئیس جمهور احمدی نژاد ، آنها را” کاغذ پاره هایی ” فاقد ارزش می داند .
– ناکارآمدی اقتصاد دولتی و از بین بردن ظرفیت های بخش خصوصی . هم اکنون بخش خصوصی ۸۱ درصد میزان اشتغال ایران را در خود جذب کرده اما اندازه آن در اقتصاد ایران فقط ۸/۲۸ درصد است . تنها در سال ۸۶ حدود شش میلیارد دلار توسط ایرانیان به عنوان ارز همراه مسافر از کشور خارج شده و ارز خروجی بابت خدمات دولتی نیز بیش از ۵ میلیارد دلار بوده است .
شاخص بهای تولید کننده از سال ۸۰ تا ۸۶ از ۱۷۷ به ۳۴۹ رسید . اما این شاخص در بخش خدمات و واسطه گری مالی از ۲۶۷ به ۸۸۶ افزایش یافت که نشان دهنده رشد ۳۲۲ درصدی در این بخش است . همچنین شاخص مستغلات هم در این مدت با ۲۷۶ درصد رشد به ۵۳۸ واحد رسید . این ارقام نشان دهنده کاهش شدید جذابیت تولید و راه اندازی کسب و کار در ایران است . رشد شدید واردات ، تولید را در ایران به مرز نابودی کشانده و دست اندر کاران تولید معتقدند اگر این سیاست ها و روش های رفتاری دولت نهم تغییر اساسی نداشته باشد ، باید فاتحه همین تولید نیم بند را در ایران خواند . این یعنی سرازیر شدن نیروهای انسانی بیشتر به بازار کار .
– نرخ سود بانکی که در سال ۸۴ عملا حدود ۲۱ درصد بود هر چند با کاهش دستوری دولت مواجه شد ، اما در عمل به بالای ۲۸ درصد رسیده است . بخش مالی کشور به شدت آسیب پذیر شده و سیستم بانکی عملا دچار ورشکستگی است . نظام بانکی دولت بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکار است . این در حسابرسی ، تنها نشانه ورشکستگی است . حتی اگر اعلام نشود . بانک مرکزی به حدی دچار ناتوانی و ضعف شده که توان مقابله با روسای بانک های دولتی را ندارد و تنها بر چهار – پنج بانک خصوصی نظارت دارد .
بازار سرمایه در این چهار سال عملا توقف داشته و هم اکنون کمتر کسی اقدام به سرمایه گذاری در آن می کند . کارشناسان می گویند دولت احمدی نژاد در ناتوانی در ایجاد تعادل بین نرخ تورم و رونق اقتصادی ، اقتصاد ایران را تبدیل به گورستانی به بهای پائین آوردن نرخ تورم کرده است . کاری که در آن هم توفیق نداشت . این نرخ هم اکنون بالای ۲۵ درصد است . در حالیکه اقتصاد ایران را با نرخ تورمی ۱۳ درصد از دولت خاتمی تحویل گرفت .
– در ۳۰ سال گذشته بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت بوده که فقط ۳۰۵ میلیارد دلار آن(فروش نفت و میعانات گازی ) در دولت احمدی نژاد محقق شده است . اما از این همه درآمد ،کمترین رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی برای مردم ایران حاصل شده است . این در حالی است که از نظر ذخایر نفت و گاز ، ایران در رتبه دوم جهانی و بابت ذخایر معدنی در رتبه ۲۰ قرار دارد . ناتوانی اقتصاد ایران را در فهرست کشورهایی که در ماه گذشته در کنفرانس سران ۲۰ کشور جهان حضور داشتند به خوبی می توان دید . ترکیه ، عربستان و مالزی در میان این ۲۰ کشور بودند .
– در زمان جنگ و دوران نخست وزیری میر حسین موسوی از مجموع ۶۹۸ هزار واحد صنفی موجود در کشور ۴۲ درصد آنها تولیدی بودند و ۵۸ درصد توزیعی و خدماتی . هم اکنون این رقم در میان ۵/۲ میلیون واحد صنفی به ۲۰ درصد تولیدی و ۸۰ درصد توزیعی و خدماتی رسیده است .
– در چهار سال گذشته ایران ناتوان در پیش برد ظرفیت سازی در تولید نفت و بهره برداری مناسب از ذخایر خود بوده است . این ضعف در میادین مشترکی چون پارس جنوبی بیش از همه به چشم می خورد . تعطیلی عملی سرمایه گذاری ها در منطقه اقتصادی پارس جنوبی ، عسلویه و عدم همکاری شرکت های خارجی در این باره ، کار را به جایی رسانده که کارشناسان می گویند تا به حال کشور کوچک قطر ۵۰ میلیارد دلار بیش از سهمش از این میدان مشترک ، برداشت کرده و روز به روز این فاصله هم بیشتر می شود . وضعیت موجود حساب ذخیره ارزی هم با تهی شدن آن که بارها نمایندگان مجلس به آن اعتراف کرده اند ، به گونه ای است که امیدی از ناحیه موجودی آن برای سرمایه گذاری نیست .
– بحران های اجتماعی کارگری ، زنان و دانشجویا ن به رغم اینکه تصور می شود کنترل شده اند ، در بطن جامعه در حال گسترش و تعمیق هستند . به نظر می رسد که ظرفیت های موجود توان پاسخگویی به این بحران های اجتماعی که هر روز و به هر بهانه ای می توان شاهد آنها بود ، وجود ندارد .
– بیش از ۴۵ درصد جمعیت شهری ایران تنها در هفت شهر ساکن هستند . این شهرها و حاشیه نشیانی که آنها را احاطه کرده اند ، با بروز هر بحرانی می توانند خطر آفرین باشند . تنها بخش کوچکی از این بحران را در تیر ماه ۸۶ و همزمان با سهمیه بندی بنزین شاهد بودیم .
۵- تمام قشرهای اجتماعی کشور در چهار سال گذشته به روش های مختلف مورد بی مهری دولت احمدی نژاد قرار گرفته اند :
– کارگران با بروز مشکلات شدید کارگری دست به گریبان هستند . هر چند نشانه هایی از بروز مشکلات کارگری در اواخر دولت خاتمی وجود داشت . اما در دولت احمدی نژاد تشدید شده اند . برخورد نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با این کارگران که در بیشتر مواقع تنها خواستار پرداخت حقوق های بعضا تا هفت ماه تاخیر شان بودند ، نارضایتی در میان آنها را بیشتر کرده است . اشتباه های مکرر دولت در تعیین حداقل دستمزد که مورد توافق کارگران نبوده هم مزید بر علت شده است .
– زنان که همواره با قوانین تبعیض آمیز خود را در فشار می دیدند ، با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد بیش از پیش فشار را بر خود وخواسته هایشان می بینند . دستگیری و برخورد تقریبا همه روزه با فعالان جنبش زنان و سایت های اینترنتی متعلق به آنها و زندانی کردن بسیاری از آنها ، نمونه های تحت فشار قرار گرفتن زنان در دولت احمدی نژاد است . اصرار در تغییر و اصلاح لایحه حمایت از خانواده ، نبود حساسیت های جنسیتی در میان گفتمان دولتمردان نهم و کاهش ظرفیت پذیرش دانشجویا ن دختر و زن و سهمیه کردن رشته های دانشگاهی به ضرر زنان ، از دیگر مواردی است که نگرانی زنان را نسبت به ادامه کار دولت نهم تشدید کرده است . برخورد گسترده پلیس با زنان به بهانه نامناسب بودن نوع پوشش آنها یکی از مهمترین موضوع هایی است که حتی زنانی را که در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی بی تفاوت بودند ، را حساس کرده است . ابزار نگرانی برخی مقامات درون نظام و لزوم بازنگری در این رفتار پلیس نشانه وخیم بودن اوضاع در این باره است .
– ورزش کاران و دست اندرکاران مدیریت های ورزشی ، با توجه به عدم موفقیت هایی که ورزش ایران ، تقریبا درهمه حوزه ها با آن روبرو بوده ،از وضع موجود راضی به نظر نمی رسند . برخوردهای سلیقه ای و سیاسی کاری در این حوزه در دولت احمدی نژاد به شدت افزایش یافته است .
– دانشجویان شاید یکی از قشرهایی هستند که در این مدت از همه سو مورد تاخت و تاز دولت و نهادهای مختلف نظامی و امنیتی بوده اند . می توان گفت که آنها در این چهار سال بیشترین آسیب را دیده اند . امنیتی کردن فضای دانشگاه ها ، برخوردهای سیاسی و سلیقه ای با تشکل های دانشجویی و تقویت بسیج دانشجویی در مقابل این تشکل ها ، دستگیری و زندانی کردن تعداد زیادی از دانشجویان که تقریبا از همه دانشگاه های سراسر کشور در میان آنها دیده می شود ، مهمترین مواردی هستند که دانشجویان را نگران کرده است . جابجایی استاتید موفق و معتبر دانشگاه و بازنشستگی آنها که تصفیه حساب دولت با دانشجویان و دانشگاهیان را تعبیر کرده ، را هم باید به این فهرست افزود .
– روزنامه نگاران ، وکلاء ، معلمان ، نویسندگان و فعالان اجتماعی هم در این دوره مورد غضب دولت نهم بوده اند . تعطیلی کانون وکلاء ، دستگیری برخی از اعضای کانون نویسندگان ایران و افزایش فشار و مراقبت های پلیس و نهاد های امنیتی در برابر آنها، ناراحتی این قشرها را هم در پی داشته است . ناشران یکی از گروه هایی هستند که با بیشترین میزان فشار های اقتصادی , عدم ارائه مجوزهای مربوط به چاپ کتاب هایشان و طولانی شدن فرایند اعطای مجوز انتشار کتاب ، تقریبا در همه زمینه ها ، مواجه بوده اند . خیلی از آنها هم اکنون خود را ورشکسته می دانند و برای جلوگیری از آن به تدابیر دیگری روی آورده اند .
– هنرمندان در تمام حوزه های هنری احساس فشار می کنند . برخوردهای سلیقه ای در باره فیلم ها و سازندگان آنها ، ایجاد فشارهایی برای فیلم سازان و هنرمندان مستقل که آنها را از صحنه خارج کرده و به حاشیه رانده اند ، همچنان ادامه دارد . هر نوع اظهار نظری توسط فعالان این حوزه بویژه در زمینه های اجتماعی و سیاسی مورد برخورد دولت و نهادی وابسته به حامیان آن قرار می گیرد .
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن