هاشمی رفسنجانی، کرباسچی، کارگزاران و شوراها در گفت‌وگو با محمد عطریانفر

{{محمد عطریانفر از معدود نیروهای پرنفود و قدرتمند جمهوری اسلامی است که حقله‌ای از دوستان پرقدرت از راست تا چپ را به گرد خود دارد. تقریبا همه به نیکی و مردم‌داری از او یاد می‌کنند و با نام کوچک «محمد» صدایش می‌کنند.
چپ‌ها بر این باورند که سرانجام روزی عطریانفر به همراه حلقه اصفهان از کارگزاران جدا خواهد شد و به جناح راست چپ جدید ملحق می‌شود. برخی‌ها هم می‌گویند: عطریانفر به حدی پیچیده و چند لایه برخورد و رفتار می‌کند که از فرط پیچیدگی آدم ساده‌ای به نظر می‌رسد.
در تمام سال‌های پرتلاطم پس از دوم خرداد ۷۶، همواره محمد عطریانفر به موقع خود را به داغ‌ترین بحث‌ها کشانده و پیش از این که کمترین گزندی ببیند خودش را کنار کشیده است. آن چه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگو با رییس شورای اول شهر تهران است که در پایان به من گفت: «نباید جوری سوال کنید که آدم فکر کند بازجویی پس می‌دهد.» و من در پاسخ گفتم:«نمی‌دانم چرا وقتی مسوولان در برابر چند پرسش جدی قرار می‌گیرند، احساس می‌کنند، در حال پس دادن بازجویی هستند و این در مورد چپ و راست صادق است.»}}

{{
آقای عطریانفر به عنوان رییس شورای شهر تهران بگویید فکر می‌کنید چه برداشتی از شوراها در ذهن مردم ایجاد کرده‌اید؟}}

براساس آن چه که قانون اساسی و میثاق ملی ما حکم می‌کند، پدیده‌ای به نام شوراها لایه میانی حاکمیت جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند. در واقع در یک مرحله نازل در سطوح مدیریتی از هرم حاکمیت در نظام که خط‌مشی و استراتژی نظام را تعیین می‌کند، لایه گسترده‌ای به نام شوراها وجود دارند. بنابراین شوراها براساس قانون اساسی لایه میانی حاکمیت و مدیریت هستند و به تعبیر امروزی ظرفی است که مدیریت محلی و حکومت محلی در آن شکل می‌گیرد. بحث شوراها به دو دلیل حائز اهمیت است. یک، به اعتبار این که بیش از یازده بند از قانون اساسی به شوراها اختصاص دارد و در واقع وزن حقوقی سنگینی برای شوراها در قانون اساسی لحاظ شده است و دوم این که رویکرد جهانی، امروزه در جهت افزایش قدرت حکومت‌های محلی و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری و سرنوشت زندگی متعارف‌شان است و دولت‌ها به طور عمده وقت خود را صرف سیاستگذاری و طراحی راهبردهایی برای هدایت امور کشور می‌کنند.

{{تمام صحبت‌هایی را که گفتید درست، اما سوال من این است که شوراها چه دستاوردهایی را به مردم ارایه داده‌اند؟}}

ببینید ما در شرایطی وارد مرحله جدیدی از فعالیت‌های سیاسی در سطح گسترده مردم و حاکمیت به نام حماسه دوم خرداد ۷۶ شدیم که با ورود به این عرصه جدید از تحولات سیاسی، اراده جمعی و جدی را از موضع قابلیت که از ناحیه مردم شکل گرفت و فاعلیت که از ناحیه حکومت انجام شد، برای شکل‌گیری شوراها را به دنبال داشتیم. در واقع مردم و مسوولان تصمیم گرفتند به هر قیمتی شوراها را راه‌اندازی کنند، چرا که تاخیر تاریخی ۲۰ساله‌ای که در شکل‌گیری شوراها به وجود آمده بود و همچنین مجموعه تبلیغات و فرآیند فضای روانی این تصور را در مردم ایجاد کرده بود که در صورت شکل‌گیری شوراها بخش عمده‌ای از مشکلات شهرشان حل می‌شود. بنابراین شوراها به لحاظ ذهنی جایگاه بسیار رفیعی کسب کردند. اما آن چه که به عنوان قانون در اختیار شوراها قرار گرفت بسیار حداقل و ناکافی بود. براساس اطلاعات که بنده از گذشته دارم زمانی که در دولت سازندگی تصمیم گرفته می‌شود مقدماتی تدوین قانون شوراها را آغاز و پیش ببرند، از آن‌جایی که از تاثیرات شوراها بر روند مدیریت کشور بی‌اطلاع بودند و متقابلا هم نمی‌توانستند از شکل‌گیری آن‌ها پرهیز کنند، قانونی را تدوین کردند که حداقل اختیارات و حوزه فعالیت را برای شوراها تعیین کرده بود. براین اساس فیمابین توقعی که جامعه از شکل‌گیری شوراها در ذهن دارد و آن چه که شوراها به عنوان قانون و ابزار کار اجرایی در اختیار دارند، هماهنگی وجود ندارد و دره عمیقی در میان این دو پدیده نمایان شده است. این مساله یکی از پایه‌های اصلی مشکلاتی است که شوراهای شهر به ویژه در شهرهای بزرگ چون تهران با آن مواجه هستند. یعنی شوراها به لحاظ قدرت و اختیار و ابزارکار از حداقل توانایی برخوردار هستند، اما در مقابل توقع ذهنی بسیار گسترده‌ای از افق فعالیت شوراها وجود دارد. اگر از این منظر به مساله توجه کنیم، به اعتقاد بنده شوراها نتوانسته‌اند به طور شایسته به خواست‌ها و توقعات مردم پاسخ دهند.

{{شما به عنوان رییس شورای شهر و عضو اصلی آن در سال‌های گذشته، فکر می‌کنید از چه زمانی این مساله برای اعضای شورای شهر روشن شد که قانونی که برای شوراها وجود دارد. یک قانون کافی و جامع نیست و قدرت اجرایی لازم را به شوراها نمی‌دهد؟}}

از همان ابتدا مشخص بود.

{{بنابراین آیا نباید طی این چهار سال اقدامی در این زمینه صورت می‌گرفت؟}}

اقدام در این زمینه در حوزه اختیارات ما نبوده است. چرا که تدوین قانون در اختیار شورا نیست. در اختیار مجلس و مسوولان قانونگذاری کشور است.

{{
آیا این امکان برای شوراها وجود نداشت تا از طریق پیشنهاد طرح و لایحه و چانه‌زنی، مجلس و یا دولت را به انجام اقداماتی در این زمینه سوق دهد؟ با توجه به این که مجلس ششم نیز مجلس همراهی بوده است؟}}

خیر. چرا که حتی چنین اقداماتی هم جزو اختیارات شوراها نیست. شوراها در مقامی قرار ندارند که بتوانند لایحه‌ای را به مجلس ارایه دهند. به همین دلیل ما اقدامات غیرمستقیمی را انجام داده‌ایم و از طریق وزارت کشور و دوستانی که در ارتباط با دولت و مجلس هستند، مذاکراتی را با مجلس انجام داده‌ایم و با توضیحاتی که به آن‌ها ارایه شده، توانستیم اثبات کنیم که حجم قانون موجود که در اختیار شوراها است، تکافوی امر ماموریت و رسالت شوراها را نمی‌کند و دولت نیز این امر را پذیرفت. به همین دلیل اخیرا اصلاحیه‌ای را تدوین کرده و به مجلس برده‌اند و تا جایی که اطلاع دارم در مجلس نیز قانون کاملی برای شوراها در حال طراحی است.

{{بنابراین اقدام در این زمینه برعهده دولت و مجلس است؟}}

بله. برعهده دولت و مجلس شورای اسلامی است.

{{طی این چهار سال آیا دولت با این مساله موافق نبود یا این که امکان همراهی برای آن وجود نداشت؟}}

امکان همراهی و همچنین موافقت از جانب دولت وجود داشت اما آن‌ها معتقد بودند که ما باید دوره اول را به صورت آزمایش و مرحله آزمون و خطا طی کنیم تا موفقیت‌ها و نقاط ضعف و مشکلات را ارزیابی کنیم و اگر قرار است اصلاحیه‌ای تنظیم شود پس از آزمایش و تجربه دوره اول باشد که این حرف کاملا منطقی و مورد قبول بود و خود ما هم چنین اعتقادی داشتیم. همین امروز به دلیل برخی توسعه نیافتگی‌های فردی که در شوراها وجود دارد قدرت همگرایی و وحدت نظر ما از دست رفته است. به این دلیل که نتوانستیم بر برخی از مشکلات اولیه فائق آییم.

{{
با توجه به تصوری که از شوراها در اذهان مردم به ویژه در شهر بزرگی مانند تهران وجود دارد و رسانه‌ها هم به آن پرداخته‌ا ند و همین طور خود شما هم به آن اشاره داشتید، فکر می‌کنید برداشت مردم از شوراها چیست؟}}

طبق نظرسنجی صورت گرفته که طی آن مردم نظرات خود را ارایه داده‌اند، دریافت کلی من این است که مجموعه فعالیت‌های شوراها در محیط‌های کوچک موفقیت‌آمیزتر از محیط‌های بزرگ بوده است. در شهرهای کوچک تعامل و ارتباط بیش‌تری بین مردم و شوراها برقرار است و شوراها تاثیر بیش‌تری داشته‌اند. اما هر اندازه که شهرها بزرگ‌تر شده‌اند به دلیل معضل ساختاری و معضل حوزه فعالیت و ماموریت‌ها و اختیاراتشان اشکالات بیش‌تری داشته‌اند و لذا توفیق کمتری به دست آورده‌اند. اما بنده در مجموع شوراها را پدیده موفقی در سراسر کشور می‌دانم اما در شهرهای بزرگ‌تر این توفیق کم‌تر و در شهرهای کوچک‌تر بیش‌تر بوده است. اگر بخواهیم به صورت فی‌ الجمله کارنامه روشنی را از مجموعه فعالیت شوراها در سراسر کشور ارایه دهیم با توجه به این که در شرایط تاسیسی قرار داشتیم و دوره اول دوره آزمایشی است و همچنین هیچ سابقه‌ای هم در این زمینه در کشور نبوده است، مگر شوراهای روستا که آن هم تجربه ناموفقی توسط جهاد سازندگی بوده است، می‌توانم بگویم که عملکرد شوراها در مجموع قابل تقدیر و اعتنا است.

{{
دستاورد عینی شورای شهر تهران برای شهروندان تهرانی چه بوده است؟}}

قبل از این که به تهران بپردازیم باید بگویم بزرگ‌ترین دستاورد عینی که تشکیل شوراها برای مردم داشته، ایجاد چنین اعتقادی بوده که آن‌ها باید در اداره و مدیریت شهر خود دخالت کرده و هزینه‌های آن را بپردازند. به عقیده من ، این بزرگ‌ترین دستاوردی بوده که با شکل‌گیری شوراها در شهرهای کشور به وجود آمد. اما در تهران قبل از شکل‌گیری شوراها چنین اعتقاد و تحول مفهومی در ذهن مردم از طریق مدیریت آقای کرباسچی به وجود آمده بود. آقای کرباسچی در دوره مدیریت بسیار موفق خود که اثرات آن به صورت ملی و حتی در لایه‌های بالای حاکمیت و احیای تحرک در آن‌جا نشان داده شده است، توانستند حقیقتی را که شورا در دوره پس از سال‌های ۷۶ به وجود آوردند، قبل از سال ۷۶ به وجود آورد و مردم تهران را معتقد و ملتزم به این امر کند که اگر می‌خواهید شهری خوب و روان و سالم داشته باشید باید هزینه‌های آن را تامین کنید. بنابراین شوراها در شهر تهران از این جهت تاثیری نداشتند که این مساله در تهران از قبل تحقق یافته بود. اما آن چه که ما می‌توانیم به طور مشخص برای تهران نام ببریم دستاورد ایجابی نبوده بلکه دستاورد سلبی بوده است که ما در مجموعه عملکردهای شورای شهر تهران آن را دریافته‌ایم. تا برای اداره شهر بزرگی مثل تهران با داشتن نهادی به نام شهرداری که سابقه‌‌ای صدساله در آن دارد و با توجه به مجموعه قوانین موجود شهرداری‌های تهران و همچنین توانی که به لحاظ ساختار قانونی در سازمان اجرایی برای شورای شهر در نظر گرفته شده است این مجموعه نمی‌تواند عهده‌دار تحقق ماموریت‌ها و رسالت مدیریتی در شهر تهران باشد، باید توانایی‌های آن ارتقا پیدا کرده و تقویت شود. این نتیجه سلبی، نتیجه بسیار بزرگی بود که هم مجلس و هم دولت نسبت به آن حساسیت نشان دادند و تصمیم گرفته شد محورهای قانونی و مواد قانونی شورای شهر تهران به سرعت اصلاح شود و قوانینی متناسب با حجم وظایف شوراها و ساز و کارهای آن طراحی شده و به جریان بیافتد.

{{
برداشت من از صحبت‌های شما این است که دو دستاورد بسیار مهم برای شورای شهر تهران قایل هستید یکی از آن را به آقای کرباسچی منتسب کردید که از قبل ایجاد شده بود، بنابراین افتخاری برای شورا محسوب نمی‌شود و دوم اصلاح قوانین و شکل‌گیری احساس نیاز به اصلاح قوانین در دولت و مجلس است. آیا طی این چهار سال شورای شهر تهران دستاورد دیگری هم برای مردم داشته است؟}}

به عنوان کسی که فرآیند و مجموعه رفتارهای داخلی شورا و شهرداری را مدنظر دارم، متاسفانه باید بگویم شورا در این چهار سال دستاورد قابل عرضه‌ای برای مردم نداشته است. برخی مشکلات را در شهر حل کرده‌ایم و تسهیلاتی را در اختیار شهرداری و مردم قرار داده‌ایم که البته حداقل وظایفی بوده است که ما در ا ین راه به عهده داشته‌ایم، اما نتوانسته‌ایم به صورت استراتژیک و بلندمدت فعالیت و نظام برنامه‌ای مشخصی را تدوین و عرضه کنیم. تنها برنامه‌ای هم که در شورای شهر تهران تحت عنوان منشور تهران تدوین شد و توسط شورای شهر سرمایه‌گذاری و کار زیادی روی آن صورت گرفت و افراد صاحب‌نام و کارشناس در ان فعالیت کردند، دستاوردی بود که پایه‌های اصلی آن روی شانه‌های برنامه تدوین شده دوران آقای کرباسچی تحت عنوان تهران ۱۳۸۰ قرار داشت. در واقع منشور تهران عملا همان تهران ۸۰ است که دوباره بازنویسی شده است.

{{گفتید غیر از ارایه یکسری تسهیلات و خدمات به مردم و شهرداری‌ها، ، موفق به ارایه کار قابل عرضه‌ای به مردم نشده‌اید. این عدم موفقیت ناشی از چیست؟ یعنی چه میزان آن به عملکرد درونی اعضای شورای شهر بر می‌گردد و چه میزان به قانون و ضعف قانونی؟}}

این مساله را می‌توان در چند محور از هم تفکیک کرد. اولین مشکلی که در این رابطه در سر راه ما قرار داشته این بوده که نسبت روشنی فی‌مابین حاکمیت و مجموعه مدیریت شهری برقرار نبوده است و تعریف روشنی در این زمینه وجود نداشته است. در واقع زمانی که شوراها شکل گرفت علی‌رغم این که به آن‌ها بها داده شد اما نهادهای اجرایی یعنی شهرداری‌ها که به صورت موجودی زائد و هزینه‌بر برای دولت به مفهوم عام آن بودند، وابستگی خود را با دولت قطع کردند و شوراها هم به حال خود رها شدند تا خودشان اعتبار لازم برای خود را تامین کرده و شهر را اداره کنند. این دیدگاه بسیاری غلط است . ما ضمن این که باید به این مفهوم برسیم که شهرها باید خودشان هزینه‌هایشان را تامین کنند اما دولت هم نباید نهال نوپایی را که تازه راه افتاده است به سادگی رها کند. نکته دیگر عدم تناسب بین توقعات و مسوولیتی است که مردم به طور ذهنی از شوراها انتظار دارند و مجموعه امکانات و اختیارات شوراها است. نکته سوم به زاویه نگاه به شوراها و شهرداری‌ها برمی‌گردد که در آن مقطع دو دیدگاه وجود داشت دیدگاه ریاستی و پارلمانی، تعدادی از اعضای شوراها در سراسر کشور بر این عقیده بودند که به دلیل این که مردم به آن‌ها اختیار داده‌اند باید در تمام امور شهرداری‌ها دخالت کنند و در واقع دیدگاه ریاستی داشتند. اما در قانونی که در اختیار ما قرار دارد شوراها به صورت پارلمانی و مقننی تعریف شده‌اند. همانند نسبتی که بین مجلس و دولت وجود دارد. اما شوراها نوعا مورد تعرض مردم بوده‌اند و هرگاه اشکالی در کار شهرداری‌ها به وجود می‌آید پاسخ آن را از شورا می‌خواهند. لذا این زاویه نگاه ما را دچار خلایی می‌کند که باید برطرف شود. کسانی که دیدگاه پارلمانی داشتند به قانون نگاه می‌کردند و قانون هم ما را از چارچوب پارلمان فراتر نمی‌برد. مشکل دیگری که به اعتقاد بنده نباید از کنار آن به سادگی گذشت، توسعه نیافتگی اعضای شورا است. یک عضو شورا زمانی که خود را منحصر به خدمت برای مردم می‌کند باید از توسعه‌یافتگی ذهنی و مدیریتی برخوردار باشد. چرا که بین یک نماینده مجلس که در سطح کلان قرار دارد و بر پایه نظریات کارشناسان در مورد امور کلی تصمیم‌گیری می‌کند با یک عضو شورا که به طور روزمره با جزییات زندگی مردم درگیر است و مشکلات زیادی بر سر راه او هست، تفاوت بسیاری وجود دارد.

{{گفتید قانون، شوراها را در حد مقنن و پارلمان شهری تعریف کرده است. شما به عنوان یکی از اعضای این مقنن چه قانونی را تصویب کردید تا شهرداری ملزم به اجرای آن باشد؟}}

هیچ قانونی تصویب نکردیم. تمام فعالیت تقنینی ما در تصویب بودجه شهرداری و احتمالا برخی از پروژه‌های شهری و برخی نظارت‌ها بر سازوکارهایی که در قالب تصویب‌نامه در اختیار شهرداری قرار می‌گیرد خلاصه می‌شود. اما تمام رویکرد تصویبی شوراهای شهر محدود به خود شهرداری است و ما نتوانستیم هیچ اقدامی را که فراتر از نهاد شهردرای باشد برای شهر تدوین کنیم. نه این نخواسته باشیم بلکه تصویب آن در اختیار ما نبود. آن چه که قانون برای ما تعیین کرده در حد جمع‌آوری اطلاعات، بررسی، شناخت و عناوین کلی است که هیچ‌گاه از متن چنین بررسی‌هایی هم قانون استخراج نمی‌شود.

{{باتوجه به این مساله که با صراحت به آن اعتراف کردید آیا می‌توان مردمی را که به شما رای داده‌اند نسبت به شوراها امیدوار کرد؟}}

قطعا ما هیچ گاه نمی‌توانیم به صورت ناگهانی و جهشی تحولی را در کشور ایجاد کنیم. تحول و جهش زمانی رخ می‌دهد که مانع سنگینی مدت‌ها وجود داشته و انبوه شده باشد و با شکسته شدن آن سد و مانع جهشی صورت گیرد. مانند اتفاقی که در دوم خرداد رخ داد. ما زمینه و بستر راه‌اندازی شوراها را فراهم کرده‌ایم و به تدریج باید آن را توسه دهیم، اعتماد کنیم و مشکلاتمان را رفع کنیم. قطعا ما این کار را شروع کردیم و کار موفقی هم انجام دادیم. علی‌رغم این که توفیقی به دست نیاورده‌ایم اما این دلیل بر تعطیلی کار ما نیست. بلکه باید روز به روز مسیر را تصحیح کرده به نسبت توسعه یافتگی افرادی که نقشی را در آن ایفا می‌کنند و به نسبت قدرت و توانی که امکان واگذاری تصدی‌گری‌ها را به شورا می‌دهد، حجم فعالیت‌ها و اختیارات شوراها را ارتقا ببخشیم و سازوکارهای نظارتی و کنترلی آن را به لحاظ قانونی چنان تعریف کنیم که آسیب کمتری را به دنبال داشته باشد.همانطور که در ابتدا گفتم چون شورای شهر صرفا در مقام تقینن قانونگذاری قرار دارد، تنها می‌تواند مصوبه ارایه دهد.

{{در این مورد مصوبه‌ای توسط شورای شهر ارایه شده است؟}}

بله

{{اما نمی‌توانید شهرداری را ملزم به اجرای آن کنید؟}}

در کنار الزام باید اعتبار آن را هم در اختیار داشته باشیم. در واقع برای تحقق یک پدیده وجود سه فاکتور الزامی است. اول باید مسیر قانونی آن تدوین و طراحی شود. دوم اعتبارات مورد نیاز آن فراهم شود و سوم موانع آن مرتفع شود. ممکن است قانون و اعتبار در اختیار داشته باشید اما موانعی بر سر راه شما قرار داشته باشد که نتوانید آن را برطرف کنید. به طور مثال حدود ۹۰ کیلومت مربع از تهران زیر پوشش پادگان‌ها قرار دارد. ما در این زمینه اعتبار و قانون داریم اما نمی‌توانیم این پادگان را تملک کنیم. یا برای تملک خانه‌های مردم قانون و اعتبار هست اما مقاومت مردم مانع انجام این کار می‌شود. یا ممکن است در برخی موارد زمینه فراهم باشد و مانعی هم وجود نداشته باشد، اما اعتبار نداشته باشیم.

{{در مورد زلزله چه مشکلی وجود داشت؟}}

در مورد زلزله ما دچار مشکلات گسترده و عمیقی هستیم. به دلیل این‌که در ایران مجموعه ساخت وسازها دچار اشکال است. ما نمی‌توانیم با برنامه‌های مقطعی و موردی به ارزیابی بپردازیم. بنده صمیمانه عرض می‌کنم که مقابله با زلزله در سطح تهران بسیار فراتر از محدوده توانایی شورای شهر تهران و شهرداری است و مساله‌ای کاملا ملی و حکومتی است. در حال حاضر یک‌ونیم میلیون واحد مسکونی در تهران وجود دارد که حدود ۷۰درصد آن‌ها مطابق با استانداردهای مقابله با زلزله ساخته نشده است و تاسیسات شهری ما هم از قابلیت‌های مناسبی برای مقابله با زلزله برخوردار نیست. اگر در چنین حادثه‌ای لوله گازی شکسته شود و آتش‌سوزی ایجاد شود ما با کدام توان می‌خواهیم به مقابله با مهار آتش برویم. کدام جاده سریع و سهل‌الوصولی را در اختیار داریم، کدام بیمارستان برای درمان مجروحین وجود دارد. کدام بسیج ملی برای چنین حادثه‌ای در نظر گرفته شده است.

{{سوال من هم در همین مورد است. شما در بخشی از صحبت‌های خود تقریبا مهم‌ترین دستاوردهای شوراها را به آقای کرباسچی و عملکرد ایشان منتسب کردید. بنابراین در مورد این مساله هم برگردیم به این‌که ایشان چه اقداماتی در این زمینه انجام دادند. اگرچه در آن زمان بحث زلزله در سطح عموم مطرح نبوده اما کارشناسان و متخصصین شهرداری اطلاعاتی در این مورد داشته‌اند؟}}

اتفاقا اگر گامی هم در رابطه با مقابله با زلزله برداشته شده است در دوره آقای کرباسچی بوده است. مذاکراتی که با ژاپنی ها صورت گرفت و مطالعات خوبی هم انجام شد و ظاهرا یک پروژه دو میلیون دلاری هم برای این کار در نظر گرفته شد. در واقع پایه مقابله با زلزله و حوادث غیرمترقبه در زمان ایشان گذاشته شده است. علاوه بر این ایشان نظارت بر ساخت‌وسازها را افزایش دادند. یعنی اگر فقط ۳۰درصد ساختمان‌های مقاوم داشته باشیم بخش گسترده‌ای از آن‌ها متعلق به دوره‌ای است که نظارت شهرداری بر ساخت‌وسازها افزایش پیدا کرده بود. سوم، حساسیت در مورد عدم ساخت‌وساز روی گسل‌هایی بود که در تهران وجود دارد. متاسفانه در حال حاضر ساخت‌وساز روی گسل‌ها زیاد است که البته این مساله در زمانی بوده است که نظارت و کنترل شهرداری وجود نداشته است یعنی یا قبل از سال ۶۹ و یا در حدفاصل سال ۷۵ و ۷۶ و تا ۷۸ و ۷۹ که وضعیت مدیریت شهرداری نامشخص بود. حتی همین امروز علی‌رغم وجود شهرداری و شورای شهر به دلیل برخی از اقدامات خودسرانه‌ای که در ساخت‌وسازها به ویژه در پادگان‌ها صورت می‌گیرد و اتفاقا برخی از آن‌ها هم روی گسل قرار دارد ما شاهد به هم خوردن این نظم در مناطق شمالی شهر هستیم. به هر صورت برای مقابله با زلزله در تهران که همواره نیز به عنوان یک خطر عظیم از آن یاد می‌شود باید طراحی کاملا عملی صورت گیرد. به طور مثال یکی از مسایلی که در بحث زلزله روی آن تاکید می‌شود فراهم کردن سرانه‌های خدماتی و مورد نیاز در شرایط اضطراری است. مانند آتش‌نشانی قدرتمند، بیمارستان‌های مجهز و شاهراه ها و بزرگراه‌های سهل‌الوصول.

{{چرا هنوز این خدمات و تجهیزات فراهم نشده است؟}}

چون پول نبوده است.

{{یعنی در این ۱۰ سال حتی امکان احداث یکی از آن‌ها هم وجود نداشته است؟}}

خیر. چرا که این مساله ساده‌ای نیست و وجود سرمایه‌های بسیار سنگینی را می‌طلبد. ما یک اقتصاد تک‌محصولی داشته‌ایم که اقتصاد نفت بوده است. شهرداری ما همواره از دولت پول دریافت می‌کرده است آن هم فقط در حد دفع زباله و کار دیگری انجام نمی‌داده است. بعد هم که تصمیم‌ گرفتیم آن را ارتقاء ببخشیم و یک نهاد خدماتی را به یک نهاد اجتماعی تبدیل کنیم تا پاسخگویی مسایل متعددی باشد، گفتند باید هزینه‌های خود را از مردم تامین کند. اما دولت به عنوان یک عمل بازدارنده اجازه نداد هزینه‌های شهر را از مردم بگیریم و اظهار داشت که افزایش قیمت‌ها را قبول ندارد. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته و در حالیکه در اروپا که ضریب رشد جمعیت آن‌ها صفر است و تمام زیرساخت‌ها مانند جاده، فضاها، امکانات و حمل‌ونقل هم وجود دارد، شهرداری‌ها از کمک‌های دولت و تخفیف مالیات و اعتبارات ملی هم برخوردار هستند. اما در کشوری مثل ما که زیرساخت‌ها را نداریم، عقب‌ماندگی تاریخی هم داریم، از فرسودگی ساخت و ساز برخورداریم و از قوانین به روز استفاده نمی‌کنیم و پول هم نداریم و باید آن را از طریق مردم تامین کنیم و می‌‌خواهیم عوارض و درآمد پایداری برای شهر تعریف کنیم، با مقاومت دولت و نهادهای اقتصادی کشور مواجه می‌شویم که چون مردم در شرایط بدی قرار دارند نباید این کار انجام شود. یعنی دولت ما را محکوم به ساخت یک مثلث چهارضلعی می‌کند. خوب چنین چیزی غیرممکن است.

{{آیا صحبت‌هایی که گفتید اعتراق به شکست در شهرداری و شورای شهر نیست؟}}

صحبت‌های بنده اعتراف به شکست در نگاه دولت به مدیریت شهری است و ابایی هم در این رابطه ندارم. در برنامه‌ریزی شهری ، مجموعه حاکمیت دچار یک عقب‌ماندگی تاریخی است. بزرگ‌ترین و سخت‌ترین برنامه‌ریزی‌ها هم در دنیا برنامه‌ریزی شهری است چرا که در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، صنعتی و کشاورزی همه ابزارها در اختیار شما است و با یک جسم مشخص مواجه هستید که می‌خواهید آن را طراحی کنید و در اختیار حکومت قرار دهید. اما مدیریت شهری با انسان، تنوع سلیقه‌ها، تغییر الگوهای مصرف و نحوه نگرش‌های متفاوت و صحنه مشاع و گسترده‌‌ای به نام شهر روبه‌رو است که هر جنایت و تحولی ممکن است در آن رخ دهد. در واقع برنامه‌ریزی شهری از بزرگ‌ترین، عظیم‌ترین و سنگین‌ترین پروژه‌‌هایی است که در تاریخ معاصر وجود دارد. ما در نازل‌ترین سطح از مدیریت و برنامه‌ریزی شهر هنوز نتوانسته‌ایم جنگ بین معماران و مهندسین سازه را برطرف کنیم. نگاه معمار به شهر به یک گونه است و یک مهندس ساختمان نگاه دیگری دارد. در واقع با یک آشفتگی وحشتناکی در این رابطه روبه‌رو هستیم و این‌که تنها یک شورا تشکیل دهیم و تمام مشکلات را در آن سرازیر کنیم هنر نیست. من نمونه‌ای را برای شما عرض کنم در سال ۱۳۳۵ تهران یک و نیم میلیون نفر جمعیت داشته است. در واقع سه سال بعد از کودتای ۱۳۳۲ و درست زمانی که آمریکایی‌ها و دولت ایران اعلام کرده‌اند می‌خواهیم حکومت را تثبیت کرده و کار کنیم. در سال ۱۳۳۵ دولت وقت به فکر راه‌اندازی مترو در تهران می‌افتد. طراحی آن به این صورت بوده که مترو در تهران باید روزانه ۱۲ میلیون نفر مسافر را جابه‌جا کند. در حالی که در سال ۱۳۳۵ تعداد ترددها در تهران کم‌تر از ۵۰۰ هزار نفر در روز بود. ما تا این اندازه در عقب‌ماندگی به سر می‌بریم که بعد از نزدیک به ۵۰ سال تنها به پنج تا ۱۰درصد مطالبات آن دوره رسیده‌ایم. یا در سال ۱۳۵۵ طی بررسی‌هایی به این نتیجه رسیدند که بیش از ۵۳۰ کیلومتر بزرگراه در تهران مورد نیاز است. زمانی که انقلاب شد ما ۹۰ کیلومتر بزرگراه داشتیم و در دوره آقای کرباسچی هم ۱۳۰ کیلومتر ساخته شد. حدود ۲۰ یا ۳۰ کیلومتر هم ما ساخته‌ایم. با چنین روندی که نمی‌توان شهر را اداره کرد. برنامه‌ریزی شهری برنامه‌ریزی بسیار سختی است و اندیشه بلندی را می‌طلبد. در مورد بحث حریم شهر تهران هم همین‌طور است. به دلیل غفلت حاکمیت و مسوولان در جمهوری اسلامی در حریم ۷۷ کیلومتری حوزه خدماتی شهر تهران بیش از ۲۲ شهر و شهرک ساخته شده است که خلاف ضوابط و استانداردهای شهرسازی است که به طور ناخواسته سرریز سه میلیون جمعیت را در خود داشته و شهر تهران را تحت تاثیر قرار داده است. تمام این مسایل ناشی از آشفتگی برنامه‌ریزی است و کل حاکمیت در اختیار چنین ضعفی قرار دارد که باید یک نفر پاسخگوی آن باشد.

{{نمی‌توان با شما صحبت کرد و از حزب کارگزاران نپرسید. به همین جهت می‌خواستم بدانم با توجه به این‌که شما بارها گفته‌اید کارگزاران سازندگی از بنیانگذاران و طراحان اصلی جامعه مدنی و حادثه دوم خرداد سال ۷۶ بوده و هستند و از آنجایی که مهم‌ترین شعار دوم خرداد نیز ایجاد جامعه مدنی و نهادهای مدنی است، چرا بعد از راه‌اندازی چنین فضا و شرایطی که آن را جزء افتخارات خود هم می‌دانید از این فضا کنار کشیدید و به عنوان یک حزب فعال عمل نکردید؟}}

بارها گفته‌ایم که حزب کرگزاران، حزب نبوده و لفظ حزب را شورای نگهبان بر ما تحمیل کرده است. در سال ۱۳۷۴ کارگزاران در قالب یک جنبش و حرکت اجتماعی- فرهنگی، سیاسی و مدیریتی در صحنه ظاهر شدند که با مقاومت‌هایی هم مواجه شدند. به همین دلیل شورای نگهبان گفت برای این‌که معنا و مفهوم پیدا کنید باید لفظ حزب را روی خود بگذارید و به ثبت برسانید و این مساله بارها گفته شده است که حزب کارگزاران برآیند روحیه مقاومت و مقابله با اندیشه انحصار بود و همه گروه‌ها را در برمی‌گرفت. بنده معتقدم مجموعه ۲۰ گروهی که بعدها تحت عنوان گروه‌های دوم خرداد شکل گرفتند و هرکدام دکه‌ای تحت عنوان حزب درست کردند، همگی با حرکت سال ۷۴ یا پیوند مستقیم داشتند یا تحت تاثیر و معتقد به آن بودند و یا جزء سمپات‌ها بودند اما در سال ۷۶ مناسبات قوی‌تر شد و به اوج حرکت خود رسید. در واقع سال ۷۶ آغاز جنبش اصلاحات نبود بلکه اوج اصلاحات بود. اصلاحات از دوره پس از جنگ شروع شده بود و در قالب رشد اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی و یا در قالب تقویت شبکه متوسط کارشناسی خود را نشان داده بود. اما در یک زمان به نقطه اوج خود رسید و کارگزاران عملا با یک ماموریت موفق کار خود را پیش بردند. همچنین اگر کارگزاران قصد داشت بر پایه یک حزب در قالب شرایط جدید عمل کنند، باید بازسازی می‌شد، اما چنین اتفاقی صورت نگرفته است. چرا که کارگزاران عملا خواسته‌های خود را تحقق یافته می‌بینند. علاوه بر این یک حجم تبلیغاتی سنگین و شکننده‌ای علیه کسانی صورت گرفت که جز خدمت کار دیگری به این مردم نکرده بودند. اما توسط برخی عناصر افراطی و تندرو کم‌لطفی‌هایی علیه این جماعت صورت گرفت. بنابراین زمانی که رسالت خود را محقق یافته می‌بینند و جریانی هم در حال کار و خدمت هستند تا صدای مردم را به گوش مسوولان برسانند و زمینه مشارکت آن‌ها را فراهم کنند، دیگر معنایی نداشت که ما کاری انجام دهیم. ما با مدیریت اجرایی و فعلی کشور اختلاف سلیقه داریم اما من به شما عرض کنم که ۷۰ تا ۸۰ درصد از خواسته‌های کارگزاران با محوریت آقای خاتمی محقق شده است. با وجود چنین شرایطی نیاز نیست که ما فعالیت خاصی انجام دهیم.

{{پس در آینده شاهد فعالیت حزب کارگزاران نخواهیم بود.}}

حزب کارگزاران به عنوان جمعی که در نگاه مدیریتی به کشور همفکر و هم عقیده هستند وجود دارد اما فعالیت جدایی‌طلبانه ندارند.

{{منظور من انجام فعالیت‌های حزبی و سیاسی است. به هر حال زمانی که صحبت از حزب به میان می‌آ‌ید، فعالیت‌هایی همچون عضوگیری و اقداماتی سیاسی را به دنبال دارد. به طور مثال چند ماه دیگر انتخابات شوراهای دوم برگزار می‌شود و باید به عنوان یک حزب فعالیت داشته باشید.}}

خیر فعالیت‌هایی که تحت عنوان حزب از آن نام می‌برید انجام نخواهد گرفت ما یک تحرک حداقلی به عنوان حزب کارگزاران داریم و یک تحرک حداکثری در جبهه دوم خرداد داریم و فکر می‌کنم شرایط ما حکم می‌کند تحرک حداکثری خود را در جبهه دوم خرداد تقویت کنیم و این توصیه را به تمام احزاب هم داریم. یعنی تمام احزاب باید شرایط حزبی خود را کاهش دهند. به عنوان بهترین دلیل هم می‌توانم سومین اجلاس کنگره مشارکت را عرض کنم. خود مشارکت در بیانیه و سخنرانی اولیه دبیرکل‌اش در مجموع رویکردها و موضع‌گیری‌هایی که کرده بود به تقویت این وجه پرداخته بود که شرایط فعلی حکم می‌کند تعامل و همبستگی بیش‌تری برپایه فصل مشترکانی که دوم خرداد دارد باشد و جریان جدایی‌طلبی حزب سهم مهلکی برای جبنش اصلاحات است. کارگزاران این دید را از ابتدا به خوبی تشخیص دادند و آغاز کردند و هیچگاه آن را مطرح نکردند و بنده برای اولین بار است که این مطلب را عرض می‌کنم. اما امروز تمام گروه‌ها و جریانات این حقیقت را احساس کرده‌اند. ما امروز شاهد هستیم حزب تازه تاسیسی به نام همبستگی با دبیرکل جدید خود هر اندازه تلاش بیش‌تری برای ابراز وجود مستقل حزبی می‌کند، متاسفانه بیش‌تر مورد طمع محافظه‌کاران قرار می‌گیرد.

{{اما گاهی اوقات عملکردهایی برخلاف روند اصلاحات از سوی افراد منتسب به کارگزاران روی می‌دهد که این گفته‌های شما را نقض می‌کند؟}}

مثلا چه کسانی؟

{{به عنوان مثال عملکردها و صحبت‌هایی که آقای هاشمی رفسنجانی داشته‌اند.}}

کدام هاشمی رفسنجانی.

آ{{قای هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام.}}

آقای هاشمی یک شخصیت ملی است و کارگزاران منتسب به ایشان نیستند.

{{یعنی حزب کارگزاران از ایشان برنامه نمی‌گیرد و حرف شنوی ندارد؟}}

خیر.

{{اما این تصوری است که آحاد مردم دارند و از شما این سخنان را قبول نمی‌کنند.}}

آحاد مردم قبول می‌کنند این شما هستید که نمی‌پذیرید.

{{با توجه به این که خود شما سردبیر روزنامه همشهری هستید، می‌دانید که من به عنوان روزنامه‌نگار وجدان افکار عمومی شناخته می‌شویم و با مردم در ارتباط هستیم. مردم معتقدند کارگزاران از آقای رفسنجانی رهنمود فکری و نفوذ سیاسی- اجتماعی گرفته و همچنان نیز می‌گیرند. اما عملکرد ایشان در چند ساله اخیر در برخی از مواقع برخلاف روند اصلاحات است و نقض‌کننده آن‌چه که شما گفتید که کارگزاران ۷۰ درصد از خواسته‌های خود را با حضور آقای خاتمی تحقق یافته می‌بینند.}}

آقای هاشمی به صفت شخصی از آقای خاتمی بزرگ‌تر است و به صفت جنبش اصلاحات نیز از بنیانگذاران جنبش اصلاحی در ایران بودند.

{{من چون می‌دانم کارگزاران دارای چنین تفکری هستند، این سوال را دارم
.}}

ما نمی‌توانیم رفتارهای فردی افراد را ملاک قرار داده و توسعه دهیم و یک تحلیل حزبی از آن ارایه دهیم. در هرحال حاضر می‌توان بسیاری از تصمیمات فردی آقای خاتمی را نقد کرد. اما آیا می‌توانیم این را به جنبش اصلاحات تعمیم دهیم. خیر.

{{اما همین جنبش اصلاحات بارها آقای خاتمی را مورد انتقاد قرار داده است. خود من طی مصاحبه‌هایی که در مورد نقد اصلاحات داشتم شاهد بودم که افراد مختلف شخصا و مستقیما به آقای خاتمی انتقاد می‌کردند اما کارگزاران هرگز حاضر نشده‌اند در مورد آقای هاشمی دست به انتقاد بزنند؟}}

عرض کردم، کارگزاران یک حرکت حداقل حزبی داشته است. بنابراین چه تحرکی می‌توانسته داشته باشد.

{{در همان حرکت حداقل حزبی هم شما هیچگاه نقدی بر عملکرد آقای هاشمی نداشتید؟}}

زمانی که یک حزب فعالیت ندارد و خود را قائل به حرکت حزبی نمی‌داند و معتقد به تبلور در جنبش دوم خرداد است، چه حرکت مستقلی می‌تواند داشته باشد یا کدام مساله را می‌تواند نقد کند؟

ا{{ما بارها شاهد بوده‌ایم که در راستای همین حرکت حداقل حزبی از آقای خاتمی انتقاد کرده‌اید.}}

خیر. حزب کارگزاران هیچ‌گاه رسما از آقای خاتمی انتقاد نکرده است و به همان دلیل که از آقای خاتمی انتقاد نکرده از آقای هاشمی هم انتقاد نکرده است.

{{شما در مصاحبه‌های شخصی خود مانند همین الان که گفتید عملکرد ایشان گاهی اوقات قابل نقد است، از آقای خاتمی انتقاد کردید.}}

هر فردی که می‌تواند به اتکاء خودش انتقاد کند.

{{پس شما هم به اتکاء خودتان عملکرد آقای هاشمی را نقد کنید!}}

آقای هاشمی در حال حاضر در موضع قدرت قرار ندارند تا بتوان ایشان را نقد کرد.

{{قرار نیست همه افراد فقط زمانی که در موضع قدرت قرار دارند نقد شوند، می‌توان عملکرد آن‌ها را مورد انتقاد قرار داد.}}
من نمی‌دانم کدام عملکرد ایشان قابل نقد بوده است. شما بفرمایید.

{{البته ایشان در حال حاضر در موضع قدرت هم هستند به هرحال و در واقع شخص دوم کشور هستند.}}

زمانی که کسی در موضع قدرت قرار دارد، ابزار و اختیارات دارد بابت این قدرت که امکان سوءاستفاده دیگران از آن وجود دارد ، مورد نقد قرار گیرد. شما بگویید آقای هاشمی در چه موضع قدرتی قرار دارد، غیر از مجمع تشخیص مصلحت چیز دیگری نمی‌توانید بگویید.

{{ظاهرا فقط در مجمع تشخیص مصلحت هستند.}}

باطن آن را هم بگویید.

{{من باطن آن را نمی‌دانم. همچنین نمی‌خواهم مسیر بحث را عوض کنم. صحبت من در این مورد است که چرا عملکرد آقای هاشمی نقد نمی‌شود.}}

عملکرد ایشان در کدام موارد قابل انتقاد بوده است. سوال را روشن کنید تا پاسخ آن را بگیرید.

{{من سوالم را این طور مطرح می‌کنم. شما در ابتدای صحبت‌هایی که در مورد کارگزاران گفتید، اشاره داشتید که با روی کار آمدن آقای خاتمی و جنبش اصلاحات ۷۰ تا ۸۰ درصد از خواسته‌های شما تحقق یافته است من هم گفتم طی ارتباطی که با مردم داشته و در رفراندوم‌های مختلف بحث‌های آن‌ها را شنیده‌ام، آن‌ها کارگزاران را منتسب به آقای رفسنجانی می‌دانند بنابراین در صحبت‌های شما یک تناقض وجود دارد. از یک طرف ۷۰درصد خواسته‌های خود را با وجود آقای خاتمی تحقق یافته می‌دانید و از طرف دیگر عملکردهایی داشته‌اید که با این مساله هماهنگ نبوده است.}}

اگر ممکن است مثال بزنید.

{{مانند موضع‌گیری آقای رفسنجانی در مورد قتل‌های زنجیره‌ای، کوی دانشگاه و برخی صحبت‌هایی که در نماز جمعه درباره سیاست خارجی داشته‌اند؟}}

قتل‌های زنجیره‌ای، زمان آقای خاتمی صورت گرفت و آقای هاشمی هم در برابر آن موضع گرفت و آن را محکوم کرد. آیا شما منظورتان این است که آقای هاشمی قتل‌های زنجیره‌ای را تایید کرده است.

{{خیر گفتم موضع‌گیری ایشان مشخص نبوده است.}}

شما با گارد صحبت می‌کنید.

{{{موضع ایشان در مورد جنبش دانشجویی و حوادث کوی دانشگاه یا در مورد پرونده ملی – مذهبی‌ها که از پرونده‌های مهم کشور است و یا در مورد سیاست خارجی، چه بوده است.ما بارها شاهد بودیم که ایشان در سخنرانی‌های نماز جمعه برخلاف جو حاکمی که دولت به دنبال آن هست صحبت می‌کنند.}}

این تشخیص فردی شما است. آیا آقای هاشمی در مقامی قرار دارد که دولت را تایید کند. ایشان انتقاد می‌کنند. اما آیا به این دلیل که آقای هاشمی دولت را نقد می‌کنند ما هم باید ایشان را مورد انتقاد قرار دهیم.

{{پس این نشان می‌دهد ایشان در موضع قدرت هستند چون شما گفتید ایشان تنها رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.}}

نه، بحث‌ها را قاطی نکنید. در این‌که آقای هاشمی یک شخصیت ملی و تاثیرگذار است، شکی نیست و ممکن است توقعاتی نسبت به ایشان وجود داشته باشد. توجه داشته باشید که همواره کسی که در موضع قدرت قرار می‌گیرد نقد می‌شود. اما آقای هاشمی به لحاظ برهنگی قدرت، قدرتی را در اختیار ندارد. قدرت ایشان تنها در مسوولیت حقوقی‌شان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام خلاصه می‌شود. و بنده اعتراف و تاکید می‌کنم که آقای هاشمی در موضع خود یعنی در موقعیت ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به نفع اصلاحات حرکت می‌کند. اعضای مجمع هم ربطی به آقای هاشمی ندارند چرا که از جای دیگر انتخاب می‌شوند. اما ایشان به عنوان کسی که مجموعه مجمع تشخیص مصلحت نظام را مدیریت و هدایت می‌کنند، همواره به نفع جریان اصلاحی درکشور عمل کرده‌اند. البته ممکن است این امر تحقق پیدا نکرده باشد ولی موضع آقای هاشمی و مجموعه هدایت و مدیریت و در واقع هنر مدیریت ایشان به نفع جریان اصلاحی است. علاوه بر این آقای هاشمی یک شخصیت ملی است که در ظرفیت گروه‌ها نمی‌گنجد همانطور که آقای خاتمی هم در ظرفیت گروه‌ها نمی‌گنجد. آقای هاشمی یک اندیشه انقلابی را نمایندگی می‌کند که از ۵۰ سال پیش آن را به دنبال دارد. آقای خاتمی هم از سال ۷۶ به بعد یک جنبش عظیم ملی را نمایندگی می‌کند. علاوه بر گذشته بسیار ارزشمندی که در متن دولت سازندگی داشته‌اند. این افراد محدودیت‌ها و مرزبندی‌هایی دارند. شما نمی‌توانید بیانیه‌ای را که در اطلاعیه یک حزب صادر می‌شود از زبان رییس‌جمهور تلقی کنید یا موضعی که توسط یک مجموعه بر علیه دستگاه قضایی اتخاذ می‌شود از آقای هاشمی توقع داشته باشید. یا در حادثه کوی دانشگاه متوقع باشید که تمام موضع‌گیری ها یکسان باشد. قطعا این چنین نیست. علاوه بر این‌که چنین شخصیت‌هایی به تشخیص خودشان عمل می‌کنند، متعلق به حزبی هم نیستند که بخواهند به فرموده آن حزب عمل کنند، آقای هاشمی به فرموده کدام حزب موضع می‌گیرد.

{{من گفتم حزب به فرموده ایشان موضع می‌گیرد.}}

خیر. اصلا چنین چیزی وجود ندارد. این القایی است که مخالفین کارگزاران به وجود آورده‌اند. حزب کارگزاران آقای هاشمی را به عنوان یک شخصیت ملی قبول دارد و اتفاقا از ایراداتی که خود بنده همواره به حزب کارگزاران وارد کرده‌ام این بوده است که چرا ارتباطات نزدیک‌تری با آقای هاشمی برقرار نمی‌کنند تا بتوانند از ایشان استفاده کنند و احتمالا بتواند تاثیرگذار هم باشد. رابطه بین کارگزاران و آقای هاشمی عبارت از این بوده است که آقای هاشمی رفسنجانی در شکل‌گیری کارگزاران در سال ۷۴ موضع حمایتی داشته است. در واقع یک ارتباط دوستانه و صمیمانه و با رعایت احترام نسبت به ایشان است. تصمیمات کارگزاران نیز همواره متعلق به خودشان بوده است و من صریحا اعلام می‌کنم که هیچگاه حزب کارگزاران بنا به گفته آقای هاشمی کاری را انجام نداده است.

{{از دوست نزدیک شما آقای کرباسچی چه خبر؟}}

حالشان خوب است و در منزل مشغول مطالعه هستند.

ا{{یشان به دلیل ویژگی‌های فردی‌شان نمی‌توانند تنها به انجام کارهای شخصی بپردازند و احتمال بازگشت ایشان به صحنه زیاد است. تصور شما در این مورد چیست؟}}

من بسیار متاسفم که دولت دوم خرداد شخصیت توانمند و مقتدری مثل آقای کرباسچی را از دست داد.

{{آیا امکان به کارگیری مجدد از ایشان وجود نداشته است؟}}

این امکان همواره بوه و هست.

{{این امکان چیست؟}}

اداره دولت را در اختیار ایشان قرار دهند و آقای خاتمی هم به مسایل فراتر از دولت بپردازد.

{{از این جهت، این سوال را مطرح کردم که با وجود تمایل ایشان و آقای خاتمی چه موانعی وجود دارد؟}}

موانع بسیار زیادی وجود دارد از جمله حل مشکلی که با رهبری وجود دارد.

{{چه مشکلی با رهبری دارند؟}}

این را باید از رهبری بپرسید. اما در هرحال باید مشکلات را حل کنند. چرا که مهم‌ترین هنر حکومت‌ها این است که نیروهای خوب خود را حفظ کنند.

این مصاحبه چند روز پیش از انتخابات شورای دوم تهران انجام شد اما عطریان فر در آن زمان مخالف انتشارش بود .}}

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن