بزرگترین دزدی اقتصادی تاریخ ایران و موجودات خیالی احمدی نژاد

رییس جمهوری در سه سال گذشته همواره پرچم مبارزه با فساد را افراشته نگاه داشته است. او یکی، دو سال پیش از روی کارآمدن به عنوان رییس جمهور، مبارزه با فساد را سرلوحه کارهای خود قرار داده بود اما در این مدت اتفاقاتی روی داده که نتیجه معکوس را در پی داشته است. شعار مبارزه با فساد در عمل منجر به گسترش و تعمیق آن به بدترین وضع تاریخی ایران شده است :

۱- بزرگترین دزدی اقتصادی تاریخ ایران از سال ۸۳ تاکنون به دلیل چند برابر شدن مطالبات معوق بانک ها به وقوع پیوسته است. در این مدت با ایجاد تسهیلات فراوان و آسان گیری هایی که توسط مقامات بانکی و دولتی فراهم شد میزان مطالبات معوق از ۵۰۰ر۳ میلیارد تومان در پایان سال ۸۳ به حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۸۶ رسید. استفاده کنندگان از این مطالبات معوق نظام بانکی که از توان چشمگیری هم برای فرار از بازپرداخت آن ها برخوردارند، مردم عادی و آنهایی که دولت نهم داعیه دفاع و خدمت رسانی به آن ها را دارد نیستند. در واقع سپرده های قرض الحسنه، اکنون بیش از هر زمان دیگری به جیب گروه های خاص اجتماعی سرازیر شده است.

۲- بررسی چگونگی تصمیم گیری و تصمیم سازی درباره تعرفه واردات گوشی تلفن همراه در یک سال گذشته نشان می دهد، می توان با برخوردهای غیرکارشناسی و تصمیم سازی های شبهه ناک بیش از هزار میلیارد تومان به جیب یک عده خاص منتقل کرد.

دو سال پیش در چنین روزهایی به اصرار طهماسبی، وزیر وقت صنایع، تعرفه واردات گوشی تلفن همراه را از چهار به ۶۵ درصد افزایش داد، بهانه هم طبق معمول دفاع از تولید داخل و سرمایه گذاری بود.

در این مدت دوساله بیش از ۵/۸ میلیون دستگاه گوشی تلفن همراه به صورت قاچاق وارد شد، سیاست دفاع از تولید داخل شکست خورد و در نهایت تعرفه ها به چهار درصد سابق، بازگشت. اما نتیجه این تصمیم: تشکیل پرونده برای یکی، دو نفر در سازمان بازرسی کل کشور که از این رهگذر ۷۵۰ میلیارد تومان عایدی داشته اند؛ یکی، دو نفری که آقای رییس جمهور به راحتی می توانند آن ها را شناسایی کنند همین اتفاق هم درباره تصمیم مربوط به کاهش تعرفه واردات تایر و فرار واردکنندگان از پرداخت حقوق دولت، افتاده است. می توان به این فهرست، سیمان را هم افزود که هم اکنون حواله های آن چهار برابر قیمت خریدوفروش می شود.

۳- در طول مدت ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد حجم نقدینگی دست کم ۱۰۰درصد رشد داشته و از ۷۰ هزار به بیش از ۱۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. این اقدام منجر به افزایش تورم و در نتیجه فشار بر طبقات آسیب پذیر و ضعیف جامعه شده است؛ اقدامی که به گفته حسن سبحانی یکی از نمایندگان همسو با خواسته های دولت، تعبیری جز «ظلم به ملت» برای آن نمی توان یافت. فراموش نکنیم که ظلم یکی از بزرگ ترین فسادهای موجود است.

۴- در تمام سه سال گذشته آقای رییس جمهور ناتوانی خود و دولتش را در مبارزه با فساد به گردن دیگران انداخته که به نظر می رسد موجوداتی خیالی بیش نیستند. در ۴۰ سال گذشته هیچ دولتی در ایران تا به این حد مورد حمایت تمام نهادها و اجزا و سلول های حکومت قرار نداشته است. دستگاه های سیاسی، نظامی، اجتماعی و نهادهای مدنی و قضایی و مجلس تمام امکانات خود را در اختیار آن قرار داده اند اما پس از این همه مدت ناگهان رییس جمهوری می گوید: «هزاران دست مانع برخورد او با فساد می شوند»، آیا این پذیرش تلویحی گسترش فساد در تمام ارگان های نظام نیست؟ آیا معنای این ادعاهای پی در پی این نیست که دیگران به جز رییس جمهوری فاسد هستند و نمی گذارند او با فساد مبارزه کند؟ آن «هزاران دست» اگر در حکومت نیستند پس کجایند که چنین قدرتمندند؟

۵- آیا رییس جمهوری که تقریبا هر روز تریبون فراگیر ملی را برای پخش سخنانش در اختیار دارد قادر به نام بردن از این هزاران دستی که مانع برخورد او با فساد هستند، نیست. اگرچه پیش از این هم قرار بود مفسدان اقتصادی نام برده شوند اما در نهایت یکی، دو کارمند گمرک به عنوان متهم اصلی شناسایی شدند.

۶- در سه سال اخیر اقداماتی برای مبارزه با فساد توسط دولت به پرچمداری شخص رییس جمهوری صورت گرفته که نباید آن ها را نادیده گرفت.

فشار بر مدیران دستگاه های دولتی برای نداشتن راننده، نخریدن روزنامه و استفاده از کشمش و توت خشک به جای قند در ادارات به منظور صرفه جویی، حذف غذا در برخی از سازمان ها و ادارات، پس گرفتن تلفن همراه برخی از مدیران، کاهش هزینه های تبلیغاتی سازمان ها و نهادهای دولتی و جلوگیری از چاپ سررسید و تقویم، خوردن غذای ساده و آوردن آن از خانه به جای استفاده از غذای نهاد ریاست جمهوری، کم کردن نیروهای خدماتی ادارات، کاهش و حذف اضافه کاری ها و جمع آوری فرش های گرانقیمت در نهاد ریاست جمهوری و استقبال از مهمانان رییس جمهوری در ساختمان های جنوب شهر به جای رفتن به شمال شهر و استفاده از مجموعه های کاخ سعدآباد.
از حق نگذریم و نمی گذریم؛ اما این کجا و آن کجا؟

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن