گفت‌وگو با مرتضی طلایی، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ

{{ {{{۸ تیر ۱۳۸۱ روزنامه نوروز}}} }}

پس از ۹ ماه تماس تلفنی و ارسال فکس برای مصاحبه با فرمانده نیروی انتظامی، سرانجام وساطت یکی از دوستان و همکاران ،روح‌الله انصاری، امکان گفت‌وگو با سردار مرتضی طلایی فرمانده ناحیه انتظامی تهران بزرگ، را فراهم کرد. سردار طلایی در یکی از بازرسی‌های معمول خود از یکی از پاسگاه‌های مستقر در جاده خاوران، وقت ملاقات به ما داد خیلی فوری و بدون هیچگونه آمادگی قبلی می‌بایستی تا یک ساعت پس از تماس آن‌ها،خود را به جاده خاورن می‌رساندیم. ابتدا گفت‌ که «اگر قرار است از او درخصوص مسایل سیاسی سوال کنم، بهتر است اصلا مصاحبه را برگزار نکنیم.» او گفت:«من می‌‌خواهم به مردم خدمت کنم، پس با پرسش‌های سیاسی شرایط کاری من را سخت‌تر از این نکنید.» همکارم از طلایی پرسید: آیا اداره کردن پلیس تهران سخت‌تر است یا پلیس شیکاگوی آمریکا؟ وی در جواب گفت:” اداره کردن پلیس تهران بسیار سخت‌تر است. آن‌ها یکسری قواعد و مقررات خاص دارند و براساس آن‌ها عمل می‌کنند. اما ما در تهران، نمی‌دانیم در مورد مسایل مختلف چه تصمیمی بگیریم یکی مخالف است و یکی موافق؛ یکی می‌گوید ماهواره خوب است. یکی می‌گوید بد است و یکی می‌گوید باید به دنبال راه دیگری بود.» طلایی برای شناخت بیش‌تر جامعه جوان کشور گروهی ۳۰ نفره از جوانان را به عنوان مشاور خود انتخاب کرده است.

{{اولین سوالم را با یک پرسش ساده شروع می‌کنم. مردم معمولا می‌گویند آدم باید تا آنجایی که می‌تواند از رفتن به نیروی انتظامی، دادگاه و بیمارستان پرهیز کند؟ چرا مردم چنین تصوری از نیروهای انتظامی و پلیس دارند؟}}

متاسفانه این تصور ریشه تاریخی دارد. از ابتدا ، تشکیلات پلیس در کشور ما متناسب با فرهنگ بومی طراحی نشد. بنابراین از همان زمانی که پلیس ایجاد شد فاصله‌ای بین پلیس و مردم وجود داشت و همچنان هم همانطور است. اما اگر ما بخواهیم قضاوت منصفانه‌ای داشته باشیم باید بگوییم یک بخش از کار پلیس برخورد با جرایم سازمان یافته و موجود است که از مرز جرایم خرد عبور و به جرایم کلان منتهی می‌شود. علی‌القاعده پلیس در برخورد با آن‌ها چه در سطح شهر و چه در مقر خود ناچار است که با قاطعیت برخورد کند. از طرف دیگر چون معمولا مردم در جریان علت برخورد نیستند، علت رفتارهای پلیس را هم نمی‌دانند، بنابراین تصور می‌کنند پلیس در برخوردهای خودش با خشونت برخورد می‌کند.

{{فکر می‌کنم این طور که شما می‌گویید نیست. پلیس ایران در مواقعی فکر می‌کند همه خلافکار هستند و به دید مجرم به مردم نگاه می‌کند. همین امروز که می‌خواستیم خدمت شما بیاییم وقتی آدرس را از چند پاسگاه مختلف بین راه پرسیدیم با خشونت جواب می‌دادند و می‌گفتند ما که ۱۱۸ نیستیم.}}

فکر می‌کنم این برخوردها همه ناشی از فرهنگ بومی است. علت دیگرش ناشی از این است که منزلت اجتماعی و مقبولیت عمومی پلیس به دلیل پیشینه تاریخی است و بخشی هم که ناشی از برخوردهای خشک و خشن است، نگاه مردم را نسبت به ما تغییر داده است.این نگاه توأم با احترام و منزلت اجتماعی و مقبولیت به ما نیست. یک نوع واخوردگی و واگرایی بین مردم و پلیس وجود دارد.

{{بالاخره این سوءبرداشت تاریخی که گفتید چه وقت باید تمام شود؟ یک نقطه پایانی باید وجود داشته باشد یا نه؟ بعد از ۲۳ سال که این همه از پلیس به عنوان نیروی مقدس و ارزشی انقلاب یاد شد به ویژ بعد از این که نیروی انتظامی از ترکیب کمیته‌های انقلاب و شهربانی‌ها به وجود آمد، چرا باید هنوز چنین برداشتی از نیروی انتظامی در میان مردم وجود داشته باشد؟}}

بحثی که به اعتقاد من اساسی‌ترین بحث است، این است که امنیت چگونه حاصل می‌شود. یعنی سازوکار امنیت چیست؟ تعریف امنیت به صورت عامیانه که زبان مشترک همه است این است که مردم بتوانند در آسایش و آرامش به زندگی خود مشغول باشند و نگران بروز مشکلی در روند زندگی خود نباشند. این تعریف امنیت است. اما ما می‌گوییم امنیت محصول مشترکی از سوی ملت و حاکمیت است. یعنی هم مردم در تولید امنیت اجتماعی نقش دارند و هم حاکمیت. خانواده یک نهاد اجتماعی است. بخش قابل توجهی از مبانی و زیرساخت‌های امنیت در آنجا شکل می‌گیرد. حلال بودن لقمه و پاک بودن نطفه در خانواده بسیار مهم است. اولین نهاد اجتماعی خانواده است . سهم خانواده در تولید امنیت اجتماعی، بسیار تعیین‌کننده و مهم است.

حاکمیت هم به مفهوم هنجارها و ارزش‌های اجتماعی مورد قبول عامه مردم و اکثریت جامعه است. این هنجارها را باید حاکمیت حفظ کند. از چه راه‌هایی می‌توان چنین کاری کرد. از مسیرهای آموزش عمومی، آموزش و پرورش و پردازش و تقویت مبانی اجتماعی و مراکز آموزش عالی کشور، دستگاه‌های اجرایی و دستگاه‌هایی که به نوعی باید به مردم سرویس‌ بدهند باید در ارایه سرویس به مردم تسهیل کنند و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را حفظ کنند. در بوروکراسی اداری مردم مستأصل می‌شوند، این اقدام مانع مردم است و برای آن‌ها هزینه دارد.

{{آقای سردار طلایی! این مسایلی که گفتید به مجموع ساختار جامعه برمی‌گردد که نیروی انتظامی هم جزیی از آن است. آیا شما آموزش‌های لازم را می‌بینند؟}}

امنیت یک تولید اجتماعی است یک طرف ملت و طرف دیگر آن حاکمیت قرار دارد. پلیس در این میان نقش زیادی دارد. ماموریت او نگهداری این امنیت اجتماعی است یعنی امنیتی که مردم و حکمیت تولید می‌کنند.

پلیس در رسالتش هم خود را در تولید امنیت اجتماعی سهیم می‌داند و هم خود را مامور و ملزم به نگهداری از آن می‌داند. ما در این حوزه دو کار انجام می‌دهیم. یک کار در حوزه درون تشکیلاتی و یک کار هم در حوزه برون تشکیلاتی. در حوزه درون تشکیلاتی ما با تغییرات ساختار پلیس، در واقع می‌خواهیم جهت آن را به سویی ببریم که در تعامل با اجتماع و منافع مردم قرار گیرد. این به این معنا است که پلیس به عنوان مددکار اجتماعی مردم مسولیت اجرایی پیشگیری انتظامی را برعهده دارد. در پیشگیری اجتماعی ما در کلانتری‌ها دایره مددکار اجتماعی ایجاد کرده‌ایم تا به عنوان مثال اختلافات خانوادگی و جرایم کوچکی که در جامعه اتفاق می‌افتد در کلانتری و از طریق مددکار و مشاور حل و فصل شود، پیش از این که به مراجع قضایی برسد. در پیشگیری انتظامی کار ما این است که قبل از ایجاد زمینه‌های جرم، جرم را متوقف کنیم. کوهستان جایی است که روزهای جمعه بخش قابل توجهی از جامعه برای تفریح به آنجا می‌روند. اگر ما آنجا را رها کنیم زمینه‌های انجام کارهای خلاف به وجود می‌آید که یک نوع هنجارشکنی است. کار پیشگیری انتظامی در اینجا این است که ما عوامل خود را در آنجا مستقر کنیم و به این عوامل آموزشی می‌دهیم کار شما پیشگیری از نزاع، شرارت و بروز ناهنجای‌های اجتماعی است. به عنوان مثال وقتی کسی در کوه صدای ضبط‌صوت خود را بلند کرده است. ما به او نمی‌گوییم این نوار مجاز است یا غیرمجاز، بلکه به او می‌گوییم صدای ضبط‌صوت شما، یک ناهنجاری‌ اجتماعی وخلاف مقررات اجتماعی است. تولید آلودگی صوتی یک هنجارشکنی است که ما از آن پیشگیری می‌کنیم تا اتفاق نیفتد. کسی هم که می‌خواهد در کوه شرارت کند با حضور پلیس احساس ناامنی می‌کند و به آنجا نمی‌رود. به این ترتیب پیشگیری انتظامی را سازماندهی می‌کنیم تا قبل از فراهم شدن زمینه‌های بزهکاری، آن را متوقف کنیم.

در این راستا ما دو کار انجام می‌دهیم. خودمان را از یکسو در تولید امنیت اجتماعی سهیم می‌دانیم و آموزش نیروها را متناسب با ماموریت‌ها و از سوی دیگر روش‌های کار را متناسب با ساختار سازماندهی می‌کنیم. ما سیستم را بر همین مقوله طراحی می‌کنیم و مدیریت را بر همین مبنا گزینش می‌کنیم. جهت همه را در درون سازمان به سوی این ماموریت می‌بریم. با این اقدامات ما دو کار را می‌‌خوهیم برای مردم انجام دهیم، آموزش عمومی و آگاه‌سازی. آموزش عمومی یک موضوع همگانی است. هرکس در موضوع کار خود این آموزش را باید ببیند که به طور مثال چه کند تا کیف آن‌ها یا خودروی آن‌ها سرقت نشود. آگاه‌سازی هم این است که می‌گوییم شما در چه گروه سنی و چه طیف و لایه اجتماعی هستید و تهدیدات امروزی شما چیست. مثلا چون یک فرد در طیف دوره جوانی بین ۱۸ تا ۲۵ سال است، یکی از تهدیدات اعتیاد است. ما به او آگاهی می‌دهیم که از این منظر آسیب می‌بیند. نتیجه خروجی تغییرات درون سازمانی و برون سازمانی ما برقراری تعامل بین پلیس و مردم است. ما اعتقاد مردم را به این ترتیب به خود جلب می‌کنیم.

{{از صحبت‌های شما این طور برداشت می‌کنم که قصد دارید ساختار پلیس را به سمتی حرکت دهید تا در جهت مصالح و منافع مردم باشد. آیا معنای این حرف این نیست که تا به حال این ساختار متناسب با منافع و خواست مردم نبوده است؟}}

تغییرات اجتماعی موجب شده که این ساختار را متناسب با شرایط فعلی کنیم. جامعه ممکن است فردا شرایط دیگری داشته باشد. در واقع تدبیر ما با تغییرات اجتماعی تنظیم می‌شود. تدبیری که به دور از تغییرات اجتماعی باشد، در صحنه عمل کاربرد ندارد. امروز برخورد ما با جوانان متناسب با شرایط امروز است. دوران جوانی من، دوره فرزندسالاری نبود. امروز در کشور ما دوره فرزندسالاری است.

{{با توجه به این که شما تعدادی از جوانان را به عنوان مشاوران خود تعیین کرده‌اید و با آن‌ها کار می‌کنید، سوالم را این طور مطرح می‌کنم واقعا چه تغییراتی در دید شما نسبت به جامعه به وجود آمده است، با توجه به این که جامعه ما یک جامعه جوان است؟}}

من به عنوان یک عضو از این جامعه، دور از جامعه زندگی نمی‌کنم، در دوره جوانی من تلویزیون هفته‌ای یک بار سریال مرادبرقی را نشان می‌داد. برخی‌ها اصلا تلویزیون نداشتند و در خانه همسایه سریال را می‌دیدند. سطح اطلاعات و ارتباطات من به عنوان یک جوان محدود بود. یکی از نتایج تکنولوژی شکستن حصر ارتباطات و اطلاعات است. امروزه زمان اطلاعات و ارتباطات است. به همین دلیل مطالبات جامعه افزایش پیدا کرده است. چون بچه‌ای که از طریق شش کانال تلویزیون داخلی با تمام دنیا، فرهنگ و آداب و سنن مردم آشنا می‌شود و اطلاعات عمومی خود را افزایش می‌دهد، مطالبات او هم افزایش می‌یابد. همان‌طور که پدرم براساس شرایط روز با من برخورد می‌کرد من هم با شرایط روز با فرزندم برخورد می‌کنم. چون در جامعه تغییرات را می‌بینم، با جامعه حرکت می‌کنم. وقتی هم سازمان پلیس این تغییرات را می‌بیند متناسب با آن حرکت می‌کنند. شرایط الزام می‌کند که ضروریات جامعه و الزامات چه هستند. جامعه ما جوان است و از اطلاعات و آگاهی بسیار بالایی برخوردار است. جامعه‌ای که سطح ارتباطات اجتماعی آن بسیار گسترده شده است. این عوامل هیچ ارتباطی هم با جو حاکمیت ندارد. در هر شرایطی این تحولات را شاهد می‌بودیم به علت این که خود به خود در دهکده جهانی قرار گرفته‌ایم در واقع ما را وارد دهکده جهانی کرده‌اند و این کار به صورت ارادی نبوده است. ما را به این دهکده برده‌اند. در نتیجه و با این وضعیت، عقل به ما حکم می‌کند که با درک صحیح از تغییرات اجتماعی حرکت کنیم .اجتماع به ما می‌گوید اگر می‌خواهید موفق شوید باید با جامعه پیوند داشته باشید و اگر می‌خواهید موفق باشید، باید مردم را با خود دشته باشید.

{{جناب سردار! دقیقا از چه زمانی این ضرورت را احساس کردید که این تغییرات باید به وجود بیاید؟}}

در مورد شخص خودم واقعیت این است که من به روز حرکت کرده‌ام. اگر ۲۳ سال پس از انقلاب را در ۳۶۵ روز ضرب کنید عدد آن به دست می‌آید. تغییرات یک شبه ایجاد نشده است، تغییرات بستری داشت که طی شد تا حالا که در مدیریت اجرایی کشور قرار گرفتم.

{{سیستم پلیس از چه زمانی ضرورت این تغییرات را احساس کرد. شما گفتید در مورد خودتان مرور زمان در ایجاد این تغییرات موثر بود. حالا می‌خواهم بدانم نگرش نیروی انتظامی تهران به جوانان و جوانگرایی، آیا تغییر کرده است و اگر بله، دقیقا از چه زمانی شروع شد؟}}

در دو سه سال اخیر و پس از انتصاب سردار قالیباف به فرماندهی ناجا سرعت این تغییرات در ناجا بیش‌تر شد. من خودم در دوره مدیریت قبلی ناجا در مازندران به مدت چهار سال خدمت کردم و با همین نگاهی که امروز کار می‌کنم در مازندران هم کار کردم. اما نگاه من به عنوان مدیر، برگرفته از این تغییرات در چارچوب وظایف قانونی بوده است. من پلیس هستم و برابر قانون باید وظایفم را انجام دهم.

{{شما این کار را انجام می‌دهید یا سیستم پلیس قرار ست این کار را بکند؟}}

سیستم این کار را می‌کند. ولی تغییر ساختاری را که ما شروع کرده‌‌ایم زمان می‌برد. چرا که مشکلات فرهنگی را نمی‌توان یک شبه در کوتاه‌مدت حل کرد. جایگزین کردن یک ساختار جدید به جای نظمی که ۵۰ سال در این سازمان حاکمیت داشته، کار خیلی سختی است. ما گام به گام جلو می‌رویم. برای همین است که منزلت اجتماعی پلیس در امروز بسیار بهتر از دو سال قبل است. اگر قبول دارید که اعتماد مردم به پلیس افزایش یافته، باید آن را ناشی از تغییر رفتار پلیس بدانید.

{{سوالی در مورد تغییر فرهنگی جامعه دارم. یکی از ابزارهای دنیای ارتباطات که به قول شما باعث شکسته شدن حصر اطلاعات شده، ماهواره است. آیا می‌دانید چنددرصد از مردم تهران آنتن ماهواره دارند؟ و آیا تغییری در نوع برخورد با آن در نیروی انتظامی صورت گرفته است؟}}

اطلاعاتی از تعداد آنتن‌های ماهواره را در شهر تهران ندارم.

{{فکر می‌کنید در چه بخشی از شهر تهران بیش‌تر باشد؟}}

در شمال و مرکز تهران نسبت به جنوب شهر بیش‌تر است. در یک برج در شمال تهران ممکن است ۹۰درصد واحدها از این وسیله استفاده کنند ولی در جنوب شهر برجی وجود ندارد که بتوانند ماهواره داشته باشند.

{{نظر شما در مورد استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای چیست؟}}

متاسفانه آمار و ارقام نشان می‌دهد بهره‌برداری جامعه از ماهواره عمدتا مربوط به بخش منفی آن است. ما باید دو کار انجام دهیم، اولا تغییر فرهنگ استفاده از ماهواره را پیگیری کنیم و برای مقابله با امواجی که این گونه می‌آید مبارزه سخت‌تری را در پیش بگیریم.

{{گفتید که برآوردها نشان می‌دهند جامعه عمدتا گرایش به بخش منفی ماهواره دارد. می‌‌خواستم بدانم این برآورد توسط چه سازمانی و در چه زمانی صورت گرفته است؟}}

این موضوعی است که همه می‌گویند و متاسفانه خروجی آن را در رفتارهای اجتماعی می‌بینیم. در واقع استناد حرف من خروجی آثار ماهواره در افکار اجتماعی است که هر روز یک مدل و پوشش در جامعه را می‌بینیم. ما در کشورمان یک فرهنگ غنی برای همه مسایل داریم. ولی چون جامعه جوان است و جوانی به معنای نوگرایی است و مدطلب می‌کند و ما نمی‌توانیم به این جوان مد و الگو بدهیم آن‌ها نیازهای خود را از بیرون می‌گیرند. فضای فرهنگ اجتماعی جامعه نشان می‌دهد که آثار و خروجی کار ماهواره در بخش منفی بیش‌تر از بخش‌های دیگر آن است.

{{در پاسخ به پرسش پیشین گفتید که می‌خواهید همگام با جوانان و جامعه جوانان پیش بروید، حالا با توجه به این حرف چگونه می‌خواهید با موضوع ماهواره کنار بیایید. از یک طرف می‌خواهید با آن کنار بیایید و از طرف دیگر موج آن که روزبه‌روز هم گسترش می‌یابد، شما را نگران کرده است. به عنوان نیروی انتظامی چه کاری برای آن می‌‌خواهید انجام دهید، آیا می‌خواهید با آن برخورد کنید یا واقعا نمی‌دانید چه کار کنید؟}}

اگر فرصتی پیش بیاید همان گونه که تبعات استفاده از مواد مخدر را می‌گوییم، تبعات استفاده از فرهنگ غیرخودی را هم می‌گویم. فرهنگ غیربومی می‌تواند از طریق ماهواره، ویدیو و یا سی.دی وارد شود و نمی‌توان گفت که این فرهنگ فقط از طریق ماهواره وارد می‌شود. از راه‌های بسیاری این بدآموزی‌ها به جامعه تزریق می‌شود. البته باید یکسری آموزش‌های اجتماعی به مردم داد که بدانند یک جامعه ارزشی چه ویژگی‌هایی دارد. بحث دیگر این است که ما در راستای ماموریت خود به عنوان نیروی انتظامی، در نوع قوانین و برخورد با ماهواره تقریبا هیچ مشکلی نداریم. ما قانون برخورد با منکرات کم نداریم، اما نحوه برخورد با منکرات یک روش یکنواخت و سازمان یافته‌ای نیست. ما به دنبال این هستیم که در کار خود روش‌های انجام ماموریت را تعریف کنیم.

{{راستی جناب سردار! آیا شما خودتان هم دیش ماهواره دارید؟ و آیا در میان آشنایان شما کسی هست که از ماهواره استفاده کند؟}}

خیر.

{{روزانه چه میزان مواد مخدر در تهران مصرف می‌شود. شما به عنوان فرمانده نیروی انتظامی باید در این مورد اطلاعات دست اولی داشته باشید؟}}

چون آمادگی قبلی ندارم و اطلاعات لازم را جمع‌آوری نکرده‌ام، نمی‌توانم پاسخ دقیق به شما بدهم. ما در سال گذشته ۱۲ هزار کیلوگرم انواع مواد مخدر را کشف و ۴۷ هزار پرونده در رابطه با مواد مخدر باز کردیم. اگر عدد پرونده‌های ما را ضرب در عدد دستگیری و معتادین جمع‌آوری شده کنیم، عددی را به طور نسبی می‌توانیم به دست آوریم.

{{از تعداد زنان خیابانی و دختران فراری که روزانه در تهران بازداشت می‌شوند آماری دارید؟}}

در این زمینه هم آمار دقیقی ندارم.

{{آیا واقعا هیچ زندانی در نیروی انتظامی تهران وجود ندارد که زیر نظر سازمان زندان‌ها نباشد؟}}

خیر، هیچ زندانی وجود ندارد.

{{آیا رابطه تعریف شده‌ای بین ترکیب نیروی انتظامی و گروهی که به آن لباس شخصی می‌گویند وجود دارد؟}}

خیر، چنین رابطه‌ای وجود ندارد.

{{در برخی از میادین و خیابان‌های تهران افرادی با لباس شخصی شب‌ها با اسلحه و خودرو و موتورسیکلت، اقدام به بازرسی خودروهای عبوری و مردم می‌کنند، گاهی اوقات دیده می‌شود که افراد نیروی انتظامی نیز شاهد انجام کار آن‌ها هستند، آیا آن‌ها با حکم قضایی این کار را می‌کنند و افرادی را که خلافکار و مشکوک تشخیص می‌‌دهند، به کجا می‌برند. شما با این موضوع چه برخوردی دارید؟}}

اگر منظور شما بسیج است، ما با آن‌ها یک رابطه کاری و همکاری داریم و در مواردی در مسایل شهری. بنا بر آنچه که قانون به آن‌ها اختیار داده است با آن‌ها همکاری می‌کنیم.

{{آیا فکر نمی‌کنید با دخالت‌‌هایی که در کار شما می‌کنند، باعث ایجاد نگرش منفی در مردم نسبت به شما می‌شوند؟}}

آن‌ها نظام‌مند هستند و در سیستم خودشان عمل می‌کنند. پایگاه و حوزه آن‌ها بسیج است و در سیکل قانونی خود می‌چرخند و مراحل قانونی خود را می‌گذرانند. نیروی مقاومت بسیج به آن‌ها اجازه می‌دهد در ساعت مشخصی ایست بازرسی بگذارند.

{{آیا باید حتما حکم خود را نشان دهند؟}}

بله.

{{اگر اتفاقی بیفتد آیا باید به نیروی انتظامی گزارش دهند یا به بسیج؟}}

در روابطی که تعریف کرده‌ایم بخش قابل توجهی از موضوعات به ما مربوط می‌شود. مثلا اگر اسلحه‌ای کشف و یا در خودرویی مشروبات الکلی پیدا کنند، به ما مربوط می‌شود و ما رسیدگی می‌کنیم و بخشی از کار را هم خودشان انجام می‌دهند.
{{
آیا موظفند که به شما گزارش بدهند؟}}

خیر. هماهنگی و همکاری داریم. آن‌ها خودشان ضابط قضایی هستند و با حکم مرجع قضایی چنین کاری می‌کنند.

{{پس این طور که شما می‌گویید دو نیروی امنیت شهری داریم یکی نیروی انتظامی و یکی هم بسیج؟}}

بسیجیان به طور گسترده در تهران عمل نمی‌کنند. براساس هماهنگی و همکاری که با دوستان داریم باید همه جا مامور پلیس حاضر باشد تا وظایف خود را انجام دهد. شاید اصلا نیازی به وجود مامور پلیس نباشد. ولی این سیاستی است که ما دنبال می‌کنیم. معتقدیم که بسیج پشتوانه انقلاب و نظام و ارزش‌های نظام است. اقتدار و قداست بسیج مورد نظر ماست. وظیفه نیروی انتظامی انجام کارهای مربوط به خود است. ولی ممکن است گزارشی به آن‌ها در مورد خانه فساد، ماهواره و یا مواد مخدر برسد، که یا به ما گزارش می‌ دهند و یا خودشان می‌توانند راسا و براساس مرجع قضایی اقدام کنند.

{{اما به نظر می‌رسد که برخی اوقات خیلی هم ضابطه‌مند عمل نمی‌کنند، مثلا در جریان حوادث فوتبال.}}

آیا پس از آن حوادث هیچ اتفاقی دیگری افتاده که شما شاهد چنین اقداماتی باشید. مگر بعد از آن اجتماع معلمان را نداشتیم. مگر چهارشنبه آخر سال را نداشتیم. مگر فوت مرحوم سحابی و اجتماعات کارگری را نداشتیم.

{{مواردی که شما گفتید، همه سیاسی بود و با حساسیت‌های خاص خودش و احتمالا نیروهای شما دستور داشتند که هیچ‌گونه دخالتی در آن نکنند. بنابراین اصلا معلوم نیست که آن حوادث دوباره اتفاق نیفتد؟}}

هفته گذشته تیم پیروزی برنده شد و جمعیت زیادی به سطح شهر آمدند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. از پایان حوادث مسابقات مقدماتی جام جهانی، آیا شما هیچ موردی را سراغ دارید که چنین اقداماتی صورت گرفته باشد. ضمن این که معتقدیم آن حوادث را جریانات خارج از کشور و برنامه‌های ماهواره‌ای و تلویزیون‌های مخالف نظام ایجاد کردند.

{{آیا گزارشی هم در این مورد داشتید؟}}

بله. این گزارشات را وزارت اطلاعات داد. تحریک رسانه‌های بیگانه جو و فضای مسابقات راتبدیل به یک حادثه کرد.

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن