{{{ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۰ روزنامه نوروز}}}
در طبقه دوم یک ساختمانی قدیمی سه طبقه که محل ستاد انتخاباتی است با احمد توکلی گفتوگو کردم. تمام پنجرهها با ملحفههای سپید پوشیده شده بود.
مشاور مطبوعاتیاش گفت:«حدود سه هفتهای است که آقای دکتر برنامههای انتخاباتی خود را با سخنرانی در شهرها و مراکز دانشگاهی آغاز کرده است.» اما بلافاصله اضافه کرد:«البته هنوز زمان تبلیغات رسمی آغاز نشده است.»
در همان زمانیکه با احمد توکلی در مورد نحوه برخورد قوه قضاییه با مطبوعات صحبت میکردم و او از این عملکرد دفاع میکرد، روزنامه «نوسازی» پس از انتشار پنج شماره، توقیف شد.
او خود را یک روزنامهنگار میداند. شاید به همین دلیل همچنان در سربرگهای روزنامه فردا که خود در سال ۷۷ تعطیلش کرده ، خبرهای مربوط به سخنرانیاش را مینویسد.
توکلی با اصرار زیادی میگوید :” دارای صراحت لهجه است.” اما وقتی چندین بار از او خواستم که با صراحت بیشتری به سوالاتم پاسخ دهد، فقط گفت: «خوانندگان شما حرفهای مرا خواهند فهمید.»
{{شما در مصاحبههای مطبوعاتی و سخنرانیهایی که به مناسبت تبلیغات انتخاباتی داشتید، از یکسری واژههای خاص استفاده کردید. “اصلاحطلب اصولگرا” یکی از این واژههاست. اصلاحطلب اصولگرا یعنی چه؟}}
اصلاح هر ساختاری باید مبتنی بر آسیبشناسی باشد. من اصرار دارم کسانی که از اصلاحات سخنی به میان میآورند. حتما مبانی آسیبشناسی خود را نیز مطرح کنند. من قانون اساسی را مبنای آسیبشناسی خود قرار دادهام. بنابراین هر اقدام اصلاحی که براساس قانون اساسی صورت بگیرد، به نظر من یک اقدام اصلاحی اصولگرا است. نظر من درحکومتداری همان چیزی است که در قانون اساسی آمده است.
{{آقای خاتمی نیز در طول چهار سال گذشته همواره بر اجرای قانون اساسی و قانمداری تاکید کرده است. شما که یک نامزد جدید با دیدگاه جدید هستید، چه حرفها و نظرات جدیدی برای مردم دارید؟ اگر حرف جدیدی ندارید، چطور انتظار دارید مردم به شما رای بدهند؟ اگر اصلاحطلبی اصولی و مبتنی بر قانون اساسی خواست مردم است، مردم به آقای خاتمی رای میهند نه به شما؟… آقای خاتمی قبل از شما اصلاحطلبی را مطرح کرده است؟}}
هیچ مشکلی نیست. اما برخی از کسانی که صحبت از اصلاحات میکنند در پی اصلاحات ساختارشکنانه هستند. اما من حرف خودم را از نظر مبنا متفاوت با آن میبینم.
{{ساختارها چه هستند که به نظر شما برخیها در پی شکستن و عدول از آن هستند؟}}
هر ساختاری از قدرت که در قانون اساسی به آن پرداخته شده مورد تاکید من است.
{{لطفا با مصداق و به صورت عینیتر بیان کنید.}}
من معتقدم هرکسی که از اصلاحات صحبت میکند، منظور و قصد نهایی او تغییر قانون اساسی است.
{{یعنی اقدامات آقای خاتمی در جهت تغییر قانون اساسی است؟}}
نمیدانم. این را باید از خودشان بپرسید. من از طرف خودم صحبت میکنم «عقیده من این است که بخشی از جریانی که از آقای خاتمی حمایت میکند به فکر شکستن ساختارهاست.»
{{ به ناچار پرسشم را تکرار میکنم، این ساختارها که به گفته شما برخی درصدد شکستن و عبور از آنها هستند، کدام است؟}}
مثلا برخیها درباره اختیارات رییس جمهور و ولیفقیه در قانون اساسی بحث میکنند و یا حرفهایی به این مضمون که ما یا باید رییسجمهور داشته باشیم یا ولی فقیه، این به نظر من ساختار شکنی است.
{{میتوانم بپرسم چه کسی این حرفها را بیان کرده است؟}}
من نمیتوانم بگویم. از اشخاص صحبت نمیکنم. این حرفهایی است که در مطبوعات به شیوههای مختلف بیان شده است. اگر اصلا چنین حرفهایی زده نشده و من دچار توهم هستم، هیچ مشکلی وجود ندارد. مردم خودشان بین ما قضاوت خواهند کرد. به نظر من اگر اصلاحات تعریف نشود، همه دچار سردرگمی خواهند شد. من وقتی میگویم به دنبال اصلاحات هستم، در تعریف آن تصیح دارم که اصولگرا هستم و اصولگرایی را نیز پایبندی به قانون اساسی میدانم.
{{اصطلاح دیگری که شما این روزها در حرفهایتان عنوان میکنید، جمهوری دوم است. شما در جایی گفتهاید که ما باید وارد مرحله جمهوری دوم بشویم. منظور شما از جمهوری دوم چیست؟}}
من معتقدم کشور دچار آسیبهای جدی است که در دوره جمهوری دوم نباید خبری از این آسیبها باشد. ما باید به طورجدی نگران مشروعیت نظام و حاکمیت باشیم. اصلیترین علت این مساله را تبارگرایی، بیعدالتی و آپارتاید سیاسی میدانم. اگر مردم احساس کنند سیاستمداران به فکر خود، قوم و خویشان و همفکران و حزب خودشان هستند، آنها روز به روز اعتماد خود را نسبت به حاکمیت از دست میدهند. در جمهوری دوم ملاک رفتار باید به گونهای باشد که به هیچ وجه تبارگرایی، فرقهگرایی و سیاست بازی وجود نداشته باشد. یک طبقه امتیاز طلب سیاسی سالهاست که در کشور ریشه دوانیده و در حال هنجارسازی است که باید در جمهور دوم با آن مقابله شود.
{{ابزارهای شما برای مقابله با فرقهگرایی، تبارگرایی و آپارتاید سیاسی که از آن نام بردید، چیست؟ البته در مقام رییسجمهور.}}
ابزارهای قوه اجرایی کم نیست، واقعیت این است که بسیاری از این تبارگراییها و فرقهگرایها یا توسط مقامات سیاسی انجام میشود، یا حمایت میشود و یا با سکوت از کنار آن میگذرند. قوه مجریه توان لازم را دارد که مراقبت و نظارت را به گونهای انجام دهد که افراد صاحب منصب وصاحب قدرت به دنبال چنین مسایلی نباشند.
{{این مراقبتها و نظارت را چگونه میتوان ایجاد کرد؟}}
اگر وزیران تعهد بسپارند که در دوران مسوولیت خود زندگی مردمی را ترک نکنند، نخستین قدم در این راه برداشته شده است. من وزیرانی را سرکار خواهم گذاشت که زندگی آنها فراتر از یک زندگی معمولی نباشد، آنها نباید امتیازات خاص، تفریحات ویژه و مسافرتهای ویژه بخواهند.
{{بالاخره نگفتید که شما چه ابزارها و برنامههایی برای مقابله با فرقهگرایی سیاسی در حاکمیت دارید؟ اگر ممکن است با صراحت بیشتری صحبت کنید؟}}
من اگر به دولت به عنوان یک شرکت سهامی نگاه نکنم و مناصب را به خاطر مسایل سیاسی و بدهیهای سیاسی تعین نکنم، قدم اول را برداشتهام. دولتها چه در زمان آقای هاشمی و چه در زمان آقای خاتمی مناصب را براساس شاستگیها و تواناییهای واقعی افراد تعیین نکردهاند.
{{حالا اگر شما در انتخابات ریاست جمهوری مورد حمایت گروههایی قرار بگیرید و با فرض انتخاب شدن، آیا نظرات آنها را اعمال نمیکنید و هیچ وزارتخانهای را در اختیار آنها قرار نخواهید داد؟}}
به هیچ وجه چنین کاری نخواهم کرد.
{{پس به چه دلیل آنها از شما حمایت میکنند؟}}
حمایت نکنند. من یک شخصیت سیاسی هستم که ضوابط و معیارای مشخصی نیز دارم. هرکس مرا مورد حمایت قرار داد باید ضوابط من را بپذیرد.
{{این حرف شما بیشتر به یک آرزو و رویا شبیه است. ما چنین چیزی در عالم واقع نداریم. یکی از اهداف انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ نیز مبارزه با چنین مسایلی بود که شما آن را عنوان کردید.اما در همه سالهای پس از انقلاب چنین نبوده است.}}
البته برای سالهای طولانی ما چنین چیزهایی را نداشتیم.
{{از چه وقت این مسایل در حاکمیت به وجود آمد؟}}
از سه چهار سال پس از انقلاب شروع شد و کمکم اوج گرفت.
{{پس زمان آن طولانی بوده است؟}}
بله. در سالهای اول انقلاب فقط با چنین مسایلی روبهرو نبودیم.
{{شما گفتید که یکسری وزیر بر سرکار خواهید گذاشت که دنبال سفرهای ویژه، امکانات ویژه و امتیازات خاص نباشند، وزیران شما چه کسانی هستند؟}}
من مدیران کارآمد تحصیل کردهای را میشناسم که سابقه فدارکاری هم دارند. ولی به دلیل این که اهل این جورکارها نیستند، به حاشیه رانده شدهاند.
{{این جورکارها یعنی چه آقای توکلی؟}}
تجملگرایی. آنها حاضر به مجیزگویی کسی و مقامی نیستند و حاضر به حضور در فرقهگراییهای سیاسی نیستند.
{{امکان دارد نام چند نفر از آنها را به ما بگویید؟}}
خیر! امکان ندارد.
{{چرا؟ آیا کابینه شما هنوز مشخص نشده است؟}}
من کابینه دارم. ولی ضرورتی ندارد در فضایی که تخریب گستردهای نسبت به افراد صورت میگیرد از آنها نام ببرم. ضمن این که اگر رای نیاورم آنها مصون از آسیب و اذیت نخواهند بود.
{{فکر میکنید چه کسانی و چه گروههایی از شما حمایت کنند؟}}
نمیدانم. چون من صریح صحبت میکنم و بسیاری از شیوههای حاکمیت موجود را مورد انتقاد شدید قرار میدهم، فکر میکنم هرگروه و فردی که بخواهد از من حمایت کند، باید این را بپذیرد.
{{از کدام صراحت حرف میزنید آقای توکلی؟ در این چند دقیقه که به پرسشهایم پاسخ دادید، از صراحت و انتقاد شدید نسبت به حاکمیت که به آن اشاره می کنید، چیزی در حرفهایتان نشنیدم. شما حتی حاضر نیستید نام وزیرانی را که به قول خودتان قرار است شما را در مبارزه با فرقهگرایی همراهی کنند ببرید… چند بار در سخنرانیهایتان گفتهاید افراد نالایق و غیرمتخصص را بر سر کار گذاشتهاند. این افراد چه کسانی هستند؟ چرا نام آنها را نمیگویید؟}}
کسی با لیسانس آمار و بدون هیچگونه تخصصی در مورد مسایل نفت وزیر نفت میشود و پس از چند سال که آشناییهای لازم را با آن شغل پیدا کرده، به ریاست یک سازمان مهمتر که تخصص آن را ندارد، گمارده میشود. وزیر فعلی نفت هم که تخصص نفتی ندارد.
{{این گونه عزل و نصبها از چه سالی وارد نظام حکومتی کشور شده است؟}}
سالهای بسیاری است که چنین شیوهای اعمال میشود. البته در ابتدای انقلاب به دلیل ضرورتهای خاص آن زمان این مسایل طبیعی است. اما ما هر چه جلوتر آمدیم علیالقاعده باید دستپروردگان سیستم متناسب با تخصص و شغل خود بر سر مقام گذاشته میشدند که چنین نشد.
{{شاید یکی از دلایل این بوده که سیستم نتوانست هیچ نیرویی را تربیت کند. تا آنجایی که به یاد میآورم مقامات حکومتی همیشه یا وزیر بودهاند یا معاون وزیر و یا مدیرکل .هیچ یک از نیروهای جمهوری اسلامی تجربه مدیریت و فعالیت در مجموعهای که الان آن را هدایت میکنند ندارند. این مساله فقط به دولت آقای خاتمی برنمیگردد.}}
این یک ضعف است و ادامه آن ناکارآمدیهای متعددی را برای مردم و نظام در پیخواهد داشت.
{{برای همین است که من از شما پرسیدم وزیرانتان چه کسانی خواهندبود. آیا در این سالها نیروهای کارآمدی تربیت شدهاند که فعلا در سایه هستند و شما آنها را مطرح خواهید کرد؟}}
من با شما اختلاف نظر دارم. افرادی را میشناسم که صلاحیت لازم را برای اداره وزارتخانهها دارند و کارهای اجرایی نیز انجام دادهاند.
{{این کارهای اجرایی که وزیران مورد نظر شما پیش از این انجام دادهاند در چه سطحی بوده است؟}}
در سطوح نسبتا بالا کارهای اجرایی انجام دادهاند و از تخصص و تجربه لازم هم برخوردارند. ضمن این که میدان را برای افراد پاک و سالمی که از دانش کافی و تجربه حداقل در حیطه کار خود برخوردارند باز میگذارم.
{{برنامه اقتصادی شما برای مبارزه با بیکاری، تورم و دیگر مسایل مهم اقتصادی کشور چیست؟ آیا برنامه خاصی دارید؟}}
بزرگترین محور برنامه من راهاندازی تولید است. جامعه دچار فقر شدیدی است که سبب شده قدرت خرید مردم بسیار پایین باشد. وقتی تقاضای موثر پایین باشد، تولیدات روی دست تولیدکننده میماند. قیمت تمام شده هم در شرایطی فعلی بالاست. دلیلش هم این است که سرمایه، ارز و دیگر هزینههای تولید گران است.
برای حل مساله تقاضا باید چند کار صورت بگیرد. واردات به ویژه در مورد کالاهایی که مشابه آنها در داخل تولید میشود به صورت خاصی تنظیم شود تا کارخانجات از فشار به فروش نرفتن محصولات خود خلاصی پیدا کنند. سیاستهای وارداتی کشور کاملا اشتباه است. نه از کارگران خود حمایت می کنیم و نه شغل جدیدی برای بیکاران ایجاد میکنیم. ضمن این که بخشی از تقاضای موثر جامعه را نیز به سمت تولیدات خارجی سوق میدهیم.
{{برنامه شما برای ایجاد اشتغال چیست؟}}
برای ایجاد شغل باید ظرفیتهای موجود را مورد استفاده قرار داد و راهاندازی آنها در اولویت قرار گیرد. با تسهیل در بخش عرضه اقتصاد نیز باید ظرفیتهای جدید ایجاد کرد. برای این کار هم باید جهش صادراتی را مدنظر قرار داد. اگر این کارها صورت گرفت چشمانداز روشنی برای سرمایهگذاران باز خواهد شد. در کنار اینها باید روشهای علمی و منطقی اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر قیمت ارز تعمدا بالا نگه داشته شده، نرخ سپردههای بانکی بسیار بالاست و روشهای تامین منابع مالی دولت بخش خصوصی را محدود میکند و امکان سرمایهگذاری را کاهش میدهد. در واقع سیاستهای موجود ضداشتغال هستند.
{{تمام این مسایل که مطرح کردید، بیشتر به یکسری دروس آکادمیک شبیه است. در عالم واقع و وضعیت فعلی اقتصاد ایران با چنین حرفهایی نمیتوان مسایل آن را حل کرد. از این گونه بحثها درتمامی دانشکدههای اقتصاد کشور هر روزه صورت میگیرد. برنامه مشخص شما چیست؟}}
خیر اینگونه نیست. دولت نباید وزیرانی را انتخاب کند که عملکرد آنها با یکدیگر متناقض است. وزیر اقتصاد و دارای در دولت آقای خاتمی کاملا مغایر با رییس کل بانک مرکزی عمل میکند. در حال حاضر وظیفه رییس کل بانک مرکزی فقط تامین بودجه مالی دولت است. یعنی وظیفهای که شامل کار یک رییس بانک مرکزی نمیشود.
{{اگر شما به عنوان رییسجمهوری یک روز صبح از خواب بیدار شوید و بشنوید قوه قضاییه تعداد زیادی از نیروهای سیاسی جامعه را به دلایل نامعلوم بازداشت کرده که این اقدام قوه قضاییه سبب افزایش ناامنی اقتصادی، فرار سرمایهها و ضعف مدیریتهای کلان کشور شود، چه خوهید کرد؟}}
من هیچ رابطهای بین این عملکرد قوه قضاییه و کارهایی که میخواهم انجام دهم نمیبینم. این اقدام قوه قضاییه هیچ تعارضی باعملکرد دولت ندارد. دولت باید مالیات بر تولید و صنعت را کاهش دهد تا سرمایهگذاری و تولید رونق پیدا کند.
{{در مورد برخورد قوه قضاییه با مطبوعات چه نظری دارید؟}}
به نظر من برخی از روزنامهها هنجارهای مورد قبول جامعه را رعایت نکردند. وقتی قوه مجریه با روزنامهها به طور شفاف برخورد نکند و برای فعالیت آنها حدومرز قائل نشود، قوه قضاییه به ناچار وارد عمل خواهد شد در واقع یکی از وظایف رییس قوه مجریه تشکیل شورایعالی امنیت ملی و تعیین مرزها و حدود امنیت کشور است. اما دولت تا این اواخر چنین اقدامی انجام نداد. اما اگر قوه مجریه و شورایعالی امنیت ملی وظایف خود را انجام دادند و بعد قوه قضاییه وارد عمل شد، در آن صورت بهتر میتوان دواری کرد که عملکرد آن جناحی بوده یا خیر.
{{قانون اساسی صراحت دارد که محاکم مطبوعاتی و سیاسی باید با حضور هیات منصفه برگزار شود. آیا قوه قضاییه چنین چیزی را رعایت کرده است؟}}
تاکنون همه محاکم مطبوعاتی با حضور هیات منصفه برگزار شده است.
{{اما پس از این که قاضی حکم توقیف نشریات و یا بازداشت و زندانی کردن نویسندگان آن را صادر کرد. آیا نباید قاضی پس از اعلام نظر هیات منصفه وارد عمل شود؟}}
البته من استناد قوه قضاییه درمتوسل شدن به قانون سال ۱۳۳۹ را نمیپسندم. اما این کار از لحاظ قانونی ایراد ندارد.
{{حتی قبل از این که هیاتمنصفه نظر خودش را اعلام کند؟}}
این اقدامات قوه قضاییه جنبه بازداشت موقت داشته است.
{{موقت یعنی تا چه زمانی؟ بیش از یکسال از تعطیلی مطبوعات میگذرد و برخی افراد گاه تا شش، هفت ماه در بازداشت موقت بودهاند.}}
این بستگی به نظر قاضی دارد. گرچه این مساله به عملکرد ضعیف آن برمیگردد نه عملکرد جناحی.
{{در این چهارسال بارها اتفاق افتاده که بسیاری از افراد و نشریات وابسته به جناح دوم خرداد حکمهایی را از سوی قوه قضاییه دریافت کردهاند، که به هیچ وجه در مورد افراد و نشریات جناح راست اعمال نشده است. حتی اگر اتهام آنها سنگینتر بوده است.}}
برای ادامه بحث در این موارد شما و خودم را به بررسی دقیقتر مفاد و قوانین حقوقی دعوت میکنم.
{{شما در یک جمع دانشجویی در کرمان گفتید که اگر رییس جمهور شوید دست آقازادهها را از اقتصاد کشور کوتاه خواهید کرد؟ این آقازادهها چه کسانی هستند؟}}
نام و نشان آنها را از من میخواهید؟
{{با صراحت عنوان کنید.}}
اینجا که محکه نیست. صراحت این است که من بنا ندارم دردسرهای جدیدی ایجاد کنم. بنای کار من بر این است که دردسرها را کم کنم.
{{پس میخواهید با آقازادهها کنار بیایید؟}}
خیر- در حقیقت میخواهم آنها را کنار بزنم.
{{شما که گفتید دنبال دردسر نیستید. آیا در این صورت برای شما و دولتتان دردسر درست نمیشود؟}}
عیبی ندارد. کنار زدن یک فعل است، اگر بواسطه یک فعل خیرخواهانه هزینهای هم متحمل شویم. عیبی ندارد.من عادت ندارم مثل ابرهایی باشم که میغرند ولی نمیبارند. من فقط میگویم اگر بر سر کار آمدم چه خواهم کرد. پس از انجام کار سروصدای آن را در خواهم آورد.
{{بالاخره دست آقازداهها را چطور کوتاه خواهید کرد؟}}
بسیاری از اینها در سمتهایی هستند که صلاحیت ندارند. من کابینهای تشکیل میدهم که با این افراد مماشات نکند.
{{باز برگشتید به صحبتهای قبلی خودتان که من نتیجه روشنی از آن نگرفتم.}}
شما نتیجهای نگرفتید عیبی ندارد. خوانندگان شما باید نتیجهای بگیرند. چو شما اصرار دارید من نام افراد را ببرم، نتیجه نگرفتهاید.
{{هیچ اصراری بر نام این افراد نیست .اما روش مبارزه با آقازادهها را هم نفهمیدم. آیا برنامه مشخصی برای این کار دارید؟}}
بله. برنامه لازم را برای این کار در اختیار دارم. بخشی از اینها به دلیل مشاغلشان است که وزیران کابینه من باید با آنها برخورد کنند. بخش دیگر نیز ضوابطی است که وجود دارد. این ضوابط و قوانین نیز باید تغییر داده شوند. در حال حاضر حکومت داری همانند دورههای گذشته نیست که حاکم فقط عادل باشد. مناسبات را هم باید درست کرد. من حتما مناسباتی را که سبب تقویت مفتخواران میشود، تغییر خواهم داد. به همین دلیل اگر من بتوانم وزیرانی بر سرکار بگذارم که با افراد امتیازطلب کنار نیایند و مناسبات امتیازطلبانه را تغییر دهند، قدم بسیار بزرگی برداشتهام.
{{شما در انتخابات ششمین دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی نیز چنین سخنانی را بیان کردید و رای بالایی هم آوردید. چرا دوره هفتم شرکت نکردید. چون علیالقاعده شرایط مهیا بود؟}}
من اگر تحصیلاتم در انگلستان زودتر تمام میشد، حتما شرکت میکردم. در آن زمان گرفتار ترخیص وسایل منزل از گمرک و تایید مدرکم در دانشگاههای کشور بودم. وقتی هم فراغت پیدا کردم که همه کارهای سیاسی انجام شده بود و وقت کافی برای این کار نداشتم.
{{اگر شما این را برای خود تکلیف میدانستید، باید از خبر این مسایل جزئی ]مثل اسبابکشی منزل[ میگذشتید و وارد صحنه میشدید چرا این کار را نکردید؟}}
تکلیف در مسایل سیاسی – اجتماعی با تشخیص عقلانی منعقد میشود. این مساله یکی از شاخههای امر به معروف و نهی از منکر است. اگر اثر لازم را مشاهده نکردید، امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمیدهید. ولی اگر تشخیص دادید موثر است وارد عمل میشوید. تکلیف نیز اینگونه است.
{{شما ادعا میکنید که یک فرد مستقل سیاسی هستید .اما گذشته شما و ارتباطی که با گروهها و جناحهای سیاسی داشتهاید و دارید با این ادعای شما درتناقض است. این را چطور توجیه میکنید.}}
البته من یک فرد صاحب مبنا و نظر هستم. گرایشهای فکری من هم روشن است. ادعای استقلال من بر دو مبنا و پایه قرار دارد. هیچ انتساب رسمی به هیچ گروه و حزبی نداشته وندارم ضمن این که من در موضعگیریهای خودم به اقتضائات و محظورات هیچ جناحی توجه نکردهام. شاهد آن هم روزنامه فردا و هم انتخابات دوره ششم ریاست جمهوری است.
{{البته در آن انتخابات برخی از گروههایی که در حال حاضر به جناح راست معروفند، از شما حمایت کردند.}}
خیر. هیچ گروهی از من حمایت نکرد و من کاملا منفرد وارد آن عرصه شده بودم. حتی روزنامه «رسالت» که من از بنیانگذاران آن بودم از آقای هاشمی رفسجانی دفاع کرد. من براساس تشخیص خود عمل میکنم و منتظر هیچ فرد و گروهی برای همراهی با خود نمیمانم.
{{آقای توکلی! چرا روزنامه فردا را تعطیل کردید؟ و از ادامه انتشار آن خودداری کردید؟}}
روزنامه فردا دچار مشکل حاد مالی بود. اگر تعطیل نمیشد باید یک منبع مالی برای آن فراهم میکردم. همانکاری که دیگر روزنامههای کشور انجام دادهاند.
{{منابع مالی سایر روزنامهها چیست که شما از آن بیبهره بودید؟}}
روزنامه کالایی است که از طریق تک فروشی اداره نمیشود. حتما نیاز به منابع مالی دیگری است.
{{اما این روزنامههایی که تاکنون شاهد تعطیلی بسیاری از آنها بودیم و عمدتا از تیراژ و اقبال بالایی هم برخوردار بودند، به هیچوجه از چنین منابع مالی که منظور شماست استفاده نمیکردند و اگر قوه قضاییه آنها را تعطیل نمیکرد، شاید سالها به کار خود ادامه میدادند.}}
من چنین برداشتی را قبول ندارم. شاید اطلاعات شما نسبت به دخل و خرج روزنامه کم باشد. یک روزنامه به هیچ وجه خودش را تامین نمیکند، و این مبنای اقتصادی و علمی دارد. نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا.
{{حرف شما در این زمینه درست است. اما من فکر نمیکنم از نظر مالی روزنامههای تعطیل شده به جایی وابسته بودند. اما توان بالای مدیریتی و قدرت برنامهریزی آنها به گونهای بود که توانستند روزنامههایشان را به سوددهی برسانند.}}
من به صراحت اعلام میکنم این یک ادعای نادرست است. اگر اینها راست میگویند تمام دخل و خرج خود را مشخص و اعلام کنند. من با یک سازمان علمی ۶۵ نفره کوچکترین سازمان روزنامهنگاری را در ایران تشکیل دادم. تحریریه را هم خودم تربیت کردم. هزینههای روزنامهام نیز بسیار پایین بود. اما با این وجود موفق به اداره بهینه روزنامه نشدم. امکان ندارد که چنین چیزی باشد که شما گفتید. یا باید از یک منبع ]مشخص[ تامین مالی شوند و یا اینکه حجم بسیار بالایی از آگهیها را به خود اختصاص دهند.
{{شنیدهام بسیاری از اعضای تحریریه روزنامه فردا حتی تا شش ماه پس از تعطیلی روزنامه، از شما حقوق دریافت میکردند که اتفاقا از حقوق روزنامهنگاران شاغل در روزنامههایی که به آن اشاره میکنید، خیلی بالاتر بود. آقای توکلی! اگر واقعا مشکل اقتصادی داشتید، چطور توانستید تا چند ماه پس از تطعیلی روزنامهتان به آنها حقوق بدهید؟}}
تا برای آنها کار پیدا نکردم، آنها را رها نکردم. همه حقوق آنها را که در هنگام استخدام با آنها قرارداد بسته بودم، پرداخت کردم. البته بدون اضافهکاری، من هم مشکل اقتصادی داشتم و هم مشکل انسانی. نمیتوانستم این بچهها را به حال خود رها کنم.
{{میتوانستید با تبدیل آن به هفتهنامه و یا ماهنامه هم آنها را بیکار نکنید و هم فعالیت فرهنگی اجتماعی خود را ادامه دهید. چرا این کار را نکردید؟}}
این مساله دیگری است. اما این برای من افتخار است که روزنامهنگاری را که خودم تربیت کردم تا پیدا کردن مجدد کار، رها نکردم. تقریبا همه آنها جذب روزنامه های مختلف شدند. حتی برخی نیزوارد روزنامههای به قول شما دوم خردادی شدند. البته تبدیل آن به هفتهنامه و یا ماهنامه یک راه میانی بود. ولی پس از گذشت دو سال از تاریخ آخرین انتشار چون خودبخود جواز مطبوعاتی باطل شد، مأیوس و از ادامه کار منصرف شدم.
{{گویا در آن زمان حدود ۴۳۰ هزار دلار با قیمت ارز دولتی از وزارت ارشاد وام دریافت کردید. آیا درست است؟}}
نزدیک به ۷۲۰ هزار دلار بود. با نرخ ۳۳۰ تومانی.
ب{{ا توجه به چنین کمکی که رقم خیلی بالای هم هست باید میتوانستید انتشار روزنامه را ادامه دهید. چرا نتوانستید؟}}
دخل و خرج من کاملا مشخص است و در آخرین شماره روزنامه فردا آنها را منعکس کردهام. فکر نمیکنم در این مورد هیچ ابهامی وجود داشته باشد.
{{نقد شما به عملکرد گروههای معروف به جناح راست چیست؟}}
نقدهایی که من در مورد فرقهگرایی، تبارگرایی و آپارتاید سیاسی دارم خاص یک دوره و مقطع زمانی مشخص نیست و به این دوستان نیز برمیگردد، اگر با صراحت بیشتری عنوان کنم، باید بگویم اگر مجلس چهارم از موضع نقادانهتر و اصولیتر با عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی برخورد میکرد و موضع عمدتا تاییدی اتخاذ نمیکرد، خیلی از این مسایل اتفاق نمیافتاد. این اتفاق در مجلس پنجم هم تکرا شد. البته همیشه اینطور نبوده که این دو مجلس آقای هاشمی رفسنجانی را تایید کنند . به بعضی از وزرای او رای ندادند. برخی از آنها را استیضاح کردند و پرسش و پاسخهای زیادی از وزراء و خود ایشان انجام دادند. اما به نظر من حساسیت نسبت به عدالت و برخوردهای علنی برای اداره حکومت کافی نبود.
یکی دیگر از عیبهایی که بیشتر در جناح راست وجود دارد خودباوری و کماعتنایی به نظر و اراده مردم است. در سال ۷۲ من میگفتم که روش حکومت به گونهای است که مسوولان به نظر و رای مردم اعتنایی ندارند و فقط از مردم اطاعت درخواست میکنند. روش آنها روش ابلاغی بود و نه اغنایی.
{{در دوران آقای هاشمی محوریت توسعه اقتصادی بود و در دوران آقای خاتمی بحث تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مطرح شد. شما هم، به هر دوی اینها انتقاد دارید پس شما چه چیزی را مطرح میکنید؟}}
به نظر من وظایف حکومت در سه مساله آزادی، عدالت و کارآیی اقتصادی خلاصه میشود. در زمان آقای هاشمی فقط به کارآیی اقتصادی توجه میشد و دو وظیفه دیگر مورد غفلت قرار گرفت. در زمان آقای خاتمی هم فقط به آزادی توجه شد و عدالت و کارآیی اقتصادی به فراموشی سپرده شد. در واقع در هر دو دوره دولتها به همه وظایف خود عمل نکردند. هزینهای که مردم در زمان آقای هاشمی پرداختند، رشد اختلاف طبقاتی، و دلسردی، کاهش مشارکت عمومی و احساس پرهزینه بودن استفاده از آزادی بود. در زمان آقای خاتمی هم فقر مردم را از بهرهبرداری از آزادی محروم کرده است. بیکاری و چند شغله بودن دغدغهای برای مشارکت در مردم ایجاد نمیکند.
{{آقای فلاحیان نیز کاندیدای انتخابات شده است و به نظر میرسد صلاحیتش نیز مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرد. نظرتان در مورد وی چیست؟}}
شما فکر میکنید از نظر سیاسی و اخلاقی درست است که من در مورد ایشان قضاوت کنم.
{{فلاحیان شخصیتی است که در مورد زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی او حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. گویا خودش هم هرچه سخنرانی میکند نمیتواند از این ابهام بکاهد.}}
من برخورد شخصی با افراد نمیکنم. من فقط با سیاستها و عملکردهای افراد کار دارم.
{{شما نظرتان را نسبت به عملکرد آقای فلاحیان در دوران وزارتشان بگویید؟}}
به نظر من دخالت وزارت اطلاعات در فعالیتهای اقتصادی و کسب منافع شخصی یکی از سرمنشاهای اصلی مسایل به وجود آمده بود.
{{میتوانید به مواردی از این فعالیتهای اقتصادی اشاره کنید؟}}
وقتی کسی منکر این فعالیتها شد من آنها را اعلام خواهم کرد.
{{آقای فلاحیان چند روز پیش در سخنرانیاش در برابر دانشجویان دانشگاه امیرکبیر منکر این فعالیتها شد.}}
پس در این صورت من به مواردی اشاره خواهم کرد که ایشان نتواند آنها را انکار کند. در همه نظامهای اطلاعاتی، تجارت پوششی است برای فعالیتهای اطلاعاتی. ولی اگر اطلاعات ابزار فعالیتهای اقتصادی شود، فساد بزرگی شکل خواهد گرفت. این فساد هم در درون سیستم اطلاعاتی و هم در درون جامعه گسترده خواهد شد. من خبری را به یاد شما میآورم که کسی نتواند آن را انکار کند. چندین سال پیش یکی از معاونین وزارت اطلاعات با نام مستعار کمالی به دلیل فعالیتهای اقتصادی عزل و بازداشت شد. ایشان چگونه ادعا میکند که فعالیت اقتصادی نداشتهاند. وقتی برخی از مردم ببینند یکسری آدمهای گردن کلفت اطلاعاتی رقیب آنها هستند، به خاطر آلوده بودن فضا نمیتوانند به خوبی فعالیت کنند. ضمن این که خود سیستم نیز در معرض آلودگی قرار میگیرد.
{{غیر از این یک مورد که ذکر کردید، آیا موارد دیگری را میتوانید بیان کنید تا مساله برای مردم بیشتر روشن شود؟}}
موارد دیگری هم وجود دارد. اما من در مورد آنها شبهه دارم. همان گونه که مساله قتلهای زنجیرهای مملو از ابهامات است. این مساله نیز پر از ابهام و شبهه است. ولی خود این موضوع که کسی مثل من نمیتواند درباره پدیدهای که برای چندسال جامعه را به شدت گرفتار کرده و افراد بسیار محترمی را مورد هتک حرمت قرار داده، صحبت کند، نشاندهنده مشکل است.
{{از این همه کاندیدا که ثبتنام کردهاند، کدام یک رقیب جدی شما هستند؟}}
هم کسانی که تایید صلاحیت شوند، رقیب من هستند.
{{رقیب اصلی شما چه کسی است؟ شما که آقای فلاحیان را رقیب اصلی خود نمیدانید؟}}
احتمالا آقای خاتمی است.
{{فکرمیکنید چه تعداد رای بیاورید؟}}
بعد از مسابقه خدمتتان خواهم گفت. هنوز مسابقه شروع نشده است.
{{پیشبینی خودتان چیست؟}}
پیشبینی مبتنی بر یکسری مقدمات است که آماده نیستند. اما گر میخواهید پیشگویی کنم. من اهل این کار نیستم.
{{یعنی مقدمات علمی برای پیشبینی وضعیت خودتان و این که رقیب شما چطور عمل خواهد کرد را هنوز فراهم نکردهاید؟}}
هنوز معلوم نیست شیوه بازی و استراتژی رقیب من چگونه است. اگر معلوم شد، واقعبینانهتر میتوان در این مورد صحبت کرد.
{{شما به عنوان یک سیاستمدار باید شناختی از نحوه عملکرد رقیب خود داشته باشید؟}}
ترجیح میدهم صبرکنم و در آینده واقعبینانهتر صحبت کنم.
{{استراتژی رقیب شما چه تاثیری بر برنامههای شما دارد؟}}
خیلی کم.
{{اگر تاثیرش خیلی کم است پس حتما در مورد تعداد آراء پیشبینیهایی دارید؟}}
من هنوز نمیدانم آرایش سیاسی رقیبان چگونه است. نمیتوانم پیشبینی کنم. اگر میخواهید خالیبندی کنم من اهل این یکی هم نیستم.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن