نه سوسیالیسم هستیم و نه لیبرال ، گفتگو با بهزاد نبوی

{در نزدیک به ۳۰ سال گذشته همواره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یکی از گروه هایی بوده که در باره نقش و جایگاهش در شکل گیری ساختار اقتصادی سیاسی جمهوری اسلامی حرف وسخن های بسیاری گفته شده است . خیلی ها گرایش های پر رنگ اقتصاد دولتی در دهه ابتدایی حیات جمهوری اسلامی را ناشی از جلوداری این سازمان در هرم قدرت در آن زمان می دانند . هر چند تا کنون هیچ یک از اعضای این سازمان به این موضوع اذعان نکرده اند. بعض دیگر هم می گویند همراه با تحولات پیچیده جامعه ایران ، سازمان مجاهدین انقلاب هم خواسته یا نا خواسته دچار این تحولات شده است . با این همه سابقه و نقشی که این سازمان در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری در سطوح کلان داشته ، اما به نظر می رسد فاقد یک تئوری منسجم اقتصادی است . اما بهزاد نبوی این برداشت را قبول ندارد . به نظر او این سازمان چیزی است بین سوسیالیزم و لیبرالیزم . اگر چه هنوز نامی برای آن نیافته اند .}

{{به نظر می رسد که جنبه های فرهنگی ، سیاسی و حتی امنیتی در سازمان مجاهدین انقلاب پررنگ است و کمتر چهره اقتصادی و یا گرایش های اقتصادی در میان شما وجود دارد . چرااینگونه است ؟ }}

دربیانیه های سازمان هم به نظر می رسد اقتصاد جایگاه کم رنگتری در مقایسه با دیگر حوزه ها دارد و گاه دیده نمی شود . مقوله اقتصاد ، همچون مقوله های دیگر در سازمان جایگاه مناسب خود را دارد . البته منظور شما رااز مقوله امنیتی و وجه امنیتی سازمان متوجه نشدم .

{{منظورم این است که سابقه اعضای سازمان به گرایش های امنیتی – سیاسی نزدیک تر است تا اقتصادی ؟
}}
شاید شناخت شما از سازمان مربوط به سازمان اولیه ای است که در سال ۵۸ شکل گرفت و یک سازمان نیمه مخفی ، نیمه علنی و سیاسی – نظامی بود ، در آن زمان شرایط دیگری وجود داشت و آن سازمان با آن ویژگی ها برای آن شرایط تعریف شده بود . در آن شرایط ( یعنی شرایط ابتدای انقلاب ) این نگرانی وجود داشت که ممکن است با یک کودتا انقلاب به ضد انقلاب تبدیل شود . برای مقابله با چنین رویدادی ما تمام ارتباطات امنیتی و نظامی پیش از انقلاب خودرا حفظ کرده بودیم . این ارتباطات بخش نیمه مخفی سازمان را تشکیل می داد . سیاسی ـ نظامی بودن سازمان هم به این مفهوم بود که چون در ماهها و حتی یکی دو سال اول بعد از پیروزی انقلاب جز ارتش ،‌که تا مدتها از هم گسیخته و فاقد انگیزه بود ، نیروی نظامی آموزش دیده و سازمان یافته با انگیزه در کشور وجود نداشت و تنها چند گروه چریکی طرفدار انقلاب ، نظیر سازمان ، که قبل از انقلاب فعالیت مسلحانه می کردند، وجود داشت و با توجه به خطراتی که انقلاب و نظام نو پا راتهدید می کرد ، این گروهها وضعیت نظامی خود را حفظ کرده بودند .

{{و هم اکنون آن افراد با آن سابقه حالا پس از ۲۸ سال شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در اختیار دارند ؟ برای همین من از کلمۀ سیاسی ـ امنیتی به عنوان مشخصه آنها استفاده کردم .
}}
آقای کاسترو هم زمانی رهبر یک مبارزۀ چریکی بود، اما آیا الان کار چریکی می کند ؟ خیر . او امروز رئیس جمهور است و کار اجرایی و اقتصادی انجام می دهد . تعداد زیادی از مجاهدین انقلاب الجزایر هم اکنون مسئولان اجرایی آن کشور هستند . بسیاری از رهبران ویتنام هم زمانی چریک بودند و حالا در حال اداره کشور خود هستند . در برزیل و برخی از کشورهای آمریکای لاتین وضعیت مشابهی وجود دارد . دلیل نمی شود کسانی که زمانی چریک بوده اند امروز نتوانند به مسایل دیگر بیندیشند . اصولاً فعالیت چریکی آنها هم برای نجات کشور و ایجاد زمینۀ اصلاح جامعه بوده است .

ب{{ا این همه به نطر می رسد که این دوستان شما در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، خیلی وجه اقتصادی به مفهوم برخورداری از توان تئوری و کارشناسی اقتصادی ندارند و وجوه سیاسی ، امنیتی در آنها وجه غالب است.}}

از نظر سازمان اگر اهمیت مسائل اقتصادی بیشتراز مسائل سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی نباشد ، مطمئناً کمتر نیست . ضمن اینکه مسائل امنیتی هم امروزه در سازمان جایگاهی ندارد . تنها کار امنیتی که در سازمان انجام می شود ،‌این است که مراقب باشیم ،جلسات و بحث های ما شنود نشود !و ما فقط دراین حد امنیتی هستیم . اما در مورد اقتصاد ، باید بگویم که اولین مواضع اقتصادی سازمان جدید در سال های ۷۲ و ۷۳ تدوین شد . بخشی از این مواضع هم در نشریه ارگان سازمان یعنی عصر ما که در سال ۸۰ توقیف و تعطیل شد ، منتشر شد . حدود دو سه سالی است که کمیسیون تدوین مواضع اقتصادی سازمان ، توسط شورای سیاسی جهت بررسی مواضع اقتصادی و تجدید نظرهای احتمالی تشکیل شده و مواضع جدید اقتصادی سازمان در شرف تدوین نهایی است . البته یادآور می شویم که تا قبل از دوم خرداد سال ۷۶ جناح بندی های سیاسی در کشور عمدتاً حول محور اقتصادی شکل گرفته بودند . سازمان هم از این نظر همیشه در جناح چپ ودر مقابل جناح راست ،‌قرار داشت . بعد از دوم خرداد ،‌تحولی صورت گرفت که بر اثر آن گفتمان رایج جامعه از وجه غالب اقتصادی به گفتمانی با وجه غالب سیاسی و فرهنگی تبدیل و شعارهایی چون آزادی ، مردم سالاری ،‌جامعه مدنی و توسعه سیاسی از اهمیت بیشتری برخوردار شدند . اصلاح طلبان هم عمدتاً بر این شعارها تأکید می کردند . وجوه اشتراک آنها هم عمدتاً حول محور همین شعارها بود . میان اصلاح طلبان در زمینه مسائل اقتصادی اختلاف نظرهایی وجود داشته و دارد و چون تأکید بر وجوه اشتراک بود ، بنابر این در چند سال گذشته مسائل اقتصادی بعضاً مورد اختلاف کمتر مانور داده می شد . طبعاً سازمان مجاهدین انقلاب هم به عنوان یک گروه اصلاح طلب از این قاعده مستثنی نبود .

ب{{ر گردیم به یکی از پاسخ های شما در ابتدای مصاحبه ، گفتید که اقتصاد برای سازمان مجاهدین انقلاب اگر از دیگر مقوله ها اهمیت بیشتری نداشت ، مطمئناً کمتر نبود . من چارت سازمانی شما را که نگاه می کردم ، به نظر می رسید که شما در سازمان مجاهدین انقلاب ، کمیته ای به نام کمیته اقتصادی ندارید ، اما در دیگر زمینه ها چنین کمیته هایی دارید . آیا این به مفهوم کم اهمیت بودن اقتصاد نیست ؟}}

سازمان برای تجدید نظر و یا تدوین مواضع خود کمیسیونهایی نظیر کمیسیون تدوین مواضع سیاست خارجی ، سیاست داخلی ، اقوام و مذاهب و….. تشکیل داده ، که اولین و فعالترین آن ها کمیسیون تدوین مواضع اقتصادی است .

{{این کمیسیون ها موقتی هستند و نه دائمی ؟}}

خیر .کمیسیون ها ، ‌طبق اساسنامه جدید سازمان دائمی هستند .

ا{{ز چه زمانی دائمی شده اند ؟ چون تاآنجایی که من می دانم موقتی بودند ؟}}

تصور می کنم از کنگره نهم . کمیسیون قبلاًیک رکن موقت محسوب می شد ، اما در حال حاضر یک رکن دائمی است . کمیسیون های انتخابات ، کمیسیون های تدوین مواضع سیاست داخلی ، سیاست خارجی ، اقتصادی و…دائمی هستند . این کمیسیونها سال هاست که شکل گرفته اند و بنا بر ضرورت تشکیل جلسه می دهند . همه کمیسیون هایی که ذکر شد از جمله کمیسیون تدوین مواضع اقتصادی زیر مجموعه شورای عقیدتی ـ سیاسی هستند ،‌ به فرض اگر کمیسیون هم نباشد به مفهوم بی توجهی نیست ، بلکه همۀ این مسائل در شورای سیاسی ـ عقیدتی که در هفته ۴ ساعت جلسه دارد ، مطرح می شود .

{{این که کمیسیون برای آن در نظر گرفته اید ، در حالیکه برای دیگر مسائل کمیته هایی دارید ، به نظر شما به مفهوم کم اهمیت بودن اقتصاد نیست ؟
}}
خیر . ما در سازمان برای کارهای نظری و فکری کمیته ای نداریم . کمیته ها در سازمان نهادهای زیر مجموعه ارگان ها ، یعنی ارکان اجرایی سازمان هستند ، اما کمیسیون ها عمدتاً زیر نظر شورای مرکزی و یا شورای عقیدتی ـ سیاسی سازمان کارهای فکری و نظری انجام میدهند . اگر شورای سیاسی فرصت داشته باشد ،‌مسائل مختلف مطرح شده را بررسی می کند و درغیر این صورت بررسی آنها به کمیسیونها سپرده می شود .

{{سازمان مجاهدین یکی از قدیمی ترین احزاب و گروه های منسجم است که پس از شکل گیری انقلاب تأسیس شده است . همواره هم فعال بوده است . شما هم که گفتید در همه زمینه ها نظر دارید و کار فکری می کنید ،‌الان کسی که در سازمان دارای دید و تئوری نسبت به اقتصاد باشد و مواضع اقتصادی سازمان را مطرح و پوشش دهد کیست ؟}}

ما یک فرد شاخص به آن معنی که شما می گوئید و به عبارتی یک کارشناس اقتصادی که مسئول پاسخگوئی به مسائل اقتصادی باشد ، نداریم …… .

{{فکر نمی کنید برای سازمانی با این همه سابقه مواضع که برای اداره کشور مطرح می کند ، نداشتن یک کارشناس اقتصادی که توان تحلیل مسائل را داشته باشد ، یک نقطه ضعف بزرگ و اساسی نیست ؟}}

ممکن است ، ولی در مورد سیاست خارجی ، سیاست داخلی و.. هم کارشناس معینی نداریم ، اما در باره آنها هم اعلام موضع می کنیم .

{{واقعاً وضعیت شما به این شکل است ؟}}

بله . اکثر تشکل ها در ایران از نظر تشکیلاتی و مالی ضعیف هستند ، بنا براین فاقد چنین کارشناسانی هستند . بله اگر تشکل نیرومند و با منابع مالی مناسب وجود داشت ، در آن حالت داشتن ده ها کارشناس درحیطه اقتصاد ، ده ها کارشناس در حیطۀ فرهنگی و اجتماعی ، ده ها کارشناس سیاست خارجی و …. میسر بود . سازمانهای کوچک و ضعیفی مثل سازمان ما طبیعی است که چنان شرایطی نداشته باشند . سازمان ما سازمانی است که بعضی از دوستان همفکر مثل آقای سعید حجاریان تا چندی پیش آن را به یک فولکس واگن تشبیه می کردند . بنابر این از میان چند عضو محدود ، چند کارشناس سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و …. می تواند بیرون آید ؟ اگر تشکیلات گسترش پیدا کند که در حال گسترش است و امکانات مالی هم اجازه دهد ، انشاء الله به چنان جایگاهی خواهیم رسید .

{{پس کسی که بتواند مواضع اقتصادی سازمان رامطرح کند . در بین شما نیست ؟
}}
ما در کمیسیون تدوین مواضع اقتصادی دو دسته افراد داریم . کارشناسانی که عضو سازمان نیستند و اعضای سازمان که با مسائل اقتصادی آشنا هستند و نه صاحب تئوری و مکتب اقتصادی .

{{آقای مهندس ، منظور من داشتن مکتب اقتصادی خاص نبود . منظور کسی است که توانایی توضیح و تحلیل سیاست های اقتصادی شما را داشته باشد ، چیزی مثل کمیته اقتصادی جبهه مشارکت و دیگر احزاب و گروه ها .
}}
در سازمان ما هم آقایان محمد سلامتی ، امیر حسین مهدوی ، عرب سرخی ،‌عظیمی ، قدیانی و… ، بیش از بقیه به مسائل اقتصادی اشراف دارند .

{{یعنی این ها مواضع اقتصادی شما را مطرح می کنند و به نوعی سخنگوی اقتصادی شما هستند ؟
}}
خیر ما سخنگوی اقتصادی نداریم ، ولی با همۀ افرادی که نام بردم در زمینۀ مواضع اقتصادی سازمان می توان صحبت کرد .

{{شما در بخشی از گفته هایتان مطرح کردید که به مقوله اقتصاد به عنوان یک موضوع عقیدتی و ایدئولوژیک نگاه می کنید ، اگر امکان دارد این را بیشتر توضیح دهید ؟

وقتی می گوئیم اقتصاد یک مقوله ایدئولوژیک است ، یعنی این که خط مشی گذار}}ی اقتصادی و نظام اقتصادی یک مقوله ایدئولوژیک است . برای برپایی یک نظام اقتصادی شما نیازمند به علم اقتصاد و در عین حال به یک مکتب اقتصادی هستید . مکتب برای شما جهت و هدف و علم اقتصاد روابط علت و معلولی را مشخص می کند . بنابر این وقتی می گوییم اقتصاد را یک مقوله ایدئولوژیک می دانیم به این دلیل است . از نظر ما اقتصاد ، فقط علم نیست . علم اقتصاد به همراه یک مکتب اقتصادی ، یک نظام اقتصادی را شکل می دهد .

{{الان مکتب اقتصادی که با توجه به آن به فکر ایجاد یک نظام اقتصادی برای اداره امور کشور هستید چیست ؟
}}
مانمی توانیم بگوئیم به لحاظ اقتصادی سوسیالیست و یا لیبرال هستیم . ما مواضع خاص خودمان را داریم .

{{این مواضع خاص اقتصادی که نه لیبرالیسم است و نه سوسیالیسم چیست ؟
}}
مکاتب اقتصادی فقط به سوسیالیزم و لیبرالیزم منحصر نمی شوند . اصول ، اهداف واصول خط مشی گزاری اقتصادی ما که در کنگرۀ هشتم به تصویب رسید ، بیانگر مواضع اقتصادی ماست . اصل مالکیت خصوصی را به شکل مشروط قبول داریم . از نظر ما مالکیت خصوصی مشروط ، محترم و مفید است . البته پذیرش مالکیت خصوصی به این مفهوم نیست که مالکیت دولتی کاملاً نفی شود . بنابر این برای کشورمان یک مالکیت مختلط که در آن هم مالکیت خصوصی و هم مالکیت دولتی مشروط هستند ، توصیه و تجویز می کنیم .

{{پس در واقع گرایش های اقتصادی شما به سوسیالیزم نزدیکتر است تا لیبرالیزم؟
}}
شاید . البته باید بیشتر آن را بررسی کرد . مثلاً همانطور که گفتم ما مالکیت خصوصی و مالکیت دولتی را به شکل مشروط قبول داریم . مالکیت خصوصی را به شرطی قبول داریم که سبب حاکمیت سرمایه و تمرکز و تداول ثروت در دست یک قشر خاص و همچنین ناقض حقوق دیگران و حقوق عمومی و اصل برابری فرصت ها نشود . یعنی نزدیک به آنچه در اصل ۴۳ قانون اساسی آمده است . در مورد مالکیت دولتی هم معتقدیم دولت نباید تبدیل به کارفرمای بزرگ مطلق گردد و خلاقیت ها و کارآفرین های فردی را نفی و انگیزه های فردی را تضعیف کند . ما تنها برای دولتهای غیر وابسته و مردم سالار ، مالکیت دولتی مشروط را مفید می دانیم. گسترش مالکیت دولتهای وابسته و دیکتاتور ، سبب گسترش و تقویت وابستگی و دیکتاتوری می شود . لذا معتقدیم نقش یک دولت دیکتاتور و وابسته در اقتصاد تا آنجایی که ممکن است ، باید کاهش یابد . ما مبنای برخورداری افراد را از امکانات جامعه سعی و تلاش می دانیم و این یکی دیگر از اصول مورد قبول سازمان است . اهداف اقتصادی سازمان نیز استقلال ، عدالت و توسعه است . استقلال را به مفهوم دیوار کشیدن در اطراف کشور نمی دانیم . ما نمی خواهیم تبدیل به آلبانی زمان آقای انور خوجه شویم . منظور از استقلال این است که ثقل تصمیم گیری در داخل کشور و بر عهدۀ یک نظام مردم سالار باشد ، ضمن اینکه این تصمیم گیریها را متأثر از جهان پیرامون خود می دانیم . اعتقاد به عدالت و برابری فرصت ها داریم . عدالت را با برابری و مساوی بودن یکی نمی دانیم . علاوه بر این ها اعتقاد به توسعه هم داریم . معتقدیم در جهان امروز عدالت منهای توسعه و رفاه معنا ندارد . امروز ما معتقد به جدایی ‌، عدالت از توسعه ، پیشرفت و رفاه نیستیم و توسعه و رفاه و پیشرفت را هم بدون عدالت قبول نداریم . هیچیک از آنهایی که عدالت را شعار قرار می دهند و توسعه را نفی می کنند و یا آنهایی که توسعه را بدون توجه به عدالت تأیید می کنند ، قبول نداریم . ما معتقدیم این ها لازم و ملزوم یکدیگرند .

{{آقای نبوی این طور که من متوجه شدم گفتید که مالکیت دولتی را برای کشورهای مردم سالار و دموکرات قبول دارید و تجویز می کنید ؟
}}
بله ، البته نه کل اقتصاد ، بلکه بخشی از آن ، آنهم همانطور که ذکر شد به شکل مشروط . اگر کنترل اقتصاد در دست حکومت دیکتاتوری و استبدادی باشد در جهت منافع ملی حرکت نمی کند و اقتصاد ابزاری خواهد شد برای تحکیم استبداد و دیکتاتوری بیشتر .

{{اما تجربه بشری چیزی بر خلاف این گفته شما را نشان میدهد . هر چه مالکیت دولتی کمتر باشد درصد مردم سالاری و دموکراتیک بودن آن جامعه بیشتر می شود . نمونه آن را حداقل در کشورهای غربی و اروپایی می توان دید ؟ ا
}}
ولاً من درصدی برای مالکیت دولتی مشخص نکردم ، ولی معتقدم دولت باید بر حسب ضرورت در اقتصاد دخالت کند . ثانیاً در پیشرفته ترین دمکراسی های غربی مانند سوئد و نروژ ، اقتصاد مختلط وجود دارد و این طور نیست که الزاماً هر جا دولت در اقتصاد نقش بازی کند ، همراه با استبداد و دیکتاتوری است .

{{در جایی دیگر از صحبت هایتان که بحث ایدئولوژیک و عقیدتی بودن اقتصاد را مطرح کردید ، بر مواردی چون عدالت ، توسعه ، ایجاد انگیزه و قبول مالکیت فردی و دولتی اشاره کردید ،‌سئوال من این است که دیگر نظام های اقتصادی موجود در کشورهای دیگر هم معمولاً دارای چنین ویژگی هایی هستند، آیا اقتصاد برای آنها هم یک ماهیت ایدئولوژیک و عقیدتی دارد؟
}}
هیچکس با اقتصاد صرفاً به عنوان یک مقولۀ علمی برخورد نمی کند . آیا حزب سوسیالیست فرانسه که حاکم می شود می گوید من می خواهم علم اقتصاد را پیاده کنم یا این که مکتب سوسیالیزم را ؟ یا وقتی حزب کارگر در انگلیس قدرت را در دست می گیرد و برخی از صنایع را ملی می کند و در مقابل وقتی حزب محافظه کار بر سر کار می آید ، صنایع دولتی را خصوصی می کند ، بر مبنای علم اقتصاد این کار را می کنند ؟

{{مکتب اقتصادی آنها از دل علم اقتصاد بر می آید و بدون علم اقتصاد نمی توانند آن را پیش ببرند ؟
}}
خیر ، چه کسی این حرف را زده است ؟ سالهای سال مارکسیست ها این حرفها را می زدند . می گفتند کتاب ” سرمایه” مارکس یعنی اساس علم اقتصاد . بعدها فهمیدیم این ها علم نیست . اینها نوعی گرایش های مکتبی و اعتقادی است . شما به ارزشی به نام عدالت اعتقاد دارید . ممکن است در یک جامعه ای چنین چیزی ارزش نباشد . در جامعه ای که معتقد است شما باید عرضه و تقاضا را حاکم کنید ولو به قیمت نابودی عده ای در کوتاه مدت ، مسلماً عدالت ارزش نیست .

{{آقای مهندس شما می گوئید مکتب اقتصادی می تواند از علم اقتصاد برخوردار نباشد ؟
}}
خیر من چنین حرفی نزدم . من عرض کردم نظام اقتصادی دو پایه دارد . یکی علم اقتصاد که روابط علت و معلولی را توضیح می دهد و سیر پدیده های اقتصادی را روشن می کند و دیگری مکتب اقتصادی است که هدف گذاری و جهت را نشان می دهد . مکاتب مختلف برای بر پایی نظام اقتصادی مورد نظر و ارزش ها و اهدافشان ، از علم اقتصاد بهره می گیرند .

{{این ارزش ها را با توجه به علم اقتصاد مطرح و از دستاوردهای علم اقتصاد برای رسیدن به آن اهداف مکتب اقتصادی خود استفاده می کنید ؟}}

هر نظام اقتصادی یک نگاهش به علم است و یک نگاهش به مکتب اقتصادی . خواسته ها و اهداف را مکتب اقتصادی و چگونگی تحقق اهداف و خواسته را علم اقتصاد مشخص می کند .

{{گفته می شود که بین شما و دیگر اعضای سازمان، برای تدوین مواضع اقتصادی سازمان مجاهدین انقلاب ، اختلاف نظر وجود دارد و شما مشخصاً با این مواضع موافق نیستند ، چرا ؟
}}
چنین شایعه ای صحت ندارد . مواضع تدوین شده اقتصادی سازمان مورد تأیید تمام اعضای کمیسیون اقتصادی است و بخش هایی از آن نیز به تصویب شورای سیاسی رسیده است و بقیه نیز هنوز جهت تصویب به آن شورا ارایه نشده است . البته در داخل هر سازمان یا حزب ، در زمینه های مختلف طیفی از تفکرات وجود دارد که نظر اعلام شده سازمان یا حزب بر آیند این طیف است . مع الوصف در زمینۀ اقتصادی گسترۀ این طیف در سازمان محدودتر از زمینه های دیگر است .

{{برخی ها بر این باورند که بهزاد نبوی در طول تمام این سال ها تغییر نکرده و همانند یک سرباز ژاپنی بر مواضع خود پافشاری می کند ، آیا این باور حداقل در حوزۀ اقتصادی درست است . چه تغییراتی داشته اید و بر چه مواردی همچنان پا فشاری می کنید ؟

}}جالب است که عده ای بهزاد نبوی و همفکرانش را ” استحاله شده” و ” چریک پشیمان ” می خوانند و شما ” سرباز ژاپنی” . واقعیت این است که اصول و اهدافی وجود دارد که باید در مورد آنها سرباز ژاپنی بود . به عنوان مثال اصول و اهداف کلان اقتصادی ، نظیر استقلال ، عدالت و توسعه نمی توانند هر روز دستخوش تغییر شوند ، ولی استراتژی و روش های تحقق آنها متناسب با شرایط زمان و مکان تفاوت خواهد کرد . شاید مبنای این برداشت ، دفاع بنده از تداوم پرداخت یارانه درسالهای پس از جنگ بوده باشد . من معتقدم یارانه ها و سهمیه بندی وقتی باید حذف شود که قدرت خرید اقشار فرو دست جامعه به حد قابل قبول برسد و حداقل رفاه در جامعه ایجاد شود ، تا با حذف این موارد به طبقات محروم فشار نیاید .

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن