ویترین های شکسته، گزارشی از حضور زنان در احزاب

عضی احزاب فکر می کنند، زنان برای ویترین حزبشان مناسب هستند.» جنبش های زنان در ترکیه سالهاست تلاش میکنند، بر نابرابری زنان در این کشور غلبه کنند. در بهار ۲۰۰۷ انجمن کاد( KADE انجمنِ آماده سازی و حمایت از زنان در عرصه سیاست) کارزاری را به راه انداخت . به صورت نمایش زنان مشهور در تلویزیون، بر پوسترها و بر تصاویر ستونهای نصب اعلانات. برای این زنان ریش و سبیل گذاشته بودند. آنان به این شکل نمادین می پرسیدند: «آیا باید ریش و سبیل داشته باشیم تا به مجلس راهمان دهند؟

جایگاه زنان در احزاب و مشکلاتی که آنها با مردان سیاست پیشه کشورشان دارند تنها مشکل زنان ترکیه نیست .به نظر می رسد همین مشکل را هم زنان سیایت ورز ایران دارند . به رغم وضعیت بهتر و حضور زنان ایران در عرصه های اجتماعی در مقایسه با زنان کشورهای منا (کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا ) به نظر می رسد که در حوزه سیاسی آنها بیشتر نقش سربازان پیاده و نردبانی برای بالا رفتن مردان در هرم قدرت را بازی می کنند .

با گسترش و تعمیق جنبش زنان ایران و پذیرش نسبی خواسته های آنان توسط دولت مردان و بخشی از روحانیون ، برای احزاب سیاسی نیز این اهمیت پذیرفته شد و برای افزایش جایگاه خود در بخش های انتخابی قدرت ایران اقداماتی را شروع کردند . اقداماتی که بررسی دقیق تر جایگاه زنان در احزاب سیاسی و یا جایگاه حزب های سیاسی زنانه در ایران نشان می دهد این توجه از روی اجبار بوده و برای بسیاری از آنها بیشتر یک ویترین است و برای ” جور بودن جنس” شان از آنها استفاده می کنند.

” … مجمع بانوان اصلاح طلب متشکل از گروهی از زنان مدیر در دوره اصلاحات، ‌به صورت ماهانه جلساتی تشکیل داد تا راه‌های افزایش مشارکت سیاسی زنان در جامعه را مورد بررسی قرار دهد . در این جلسات برنامه‌هایی را تدوین کردیم با این هدف که در انتخابات آینده مجلس در لیست‌های انتخاباتی اصلاح طلبان سهیمه‌ای ۳۰ درصدی به زنان اختصاص یابد. ما تاکنون لیستی ۳۵ نفره از بانوان اصلاح طلب را به احزاب معرفی کرده‌ایم که سه برابر ظرفیت موجود در لیست اصلاح طلبان است که از این میان ۱۰ نفر به لیست آنها راه خواهد یافت …” و “… ملاقات‌هایی را با شخصیت‌های سیاسی کشور داشته ایم و همچنین نشست‌هایی را برگزار کردند تا زنان شایسته حضور در مجلس شورای اسلامی را به گروه‌های اصولگرا معرفی و پبشنهاد دهند که در مرحله نخست ما ۳۰ نفر از خانم‌های شایسه که توانایی فعالیت در حوزه قانونگذاری داشته باشند را به کمیته سیاسی معرفی کردیم و از این میان ۲۴ نفر به عرصه انتخاب این شورا آمدند که در نهایت از میان آن ۱۰ نفر به عنوان لیست شورا در انتخابات مجلس هشتم معرفی خواهند شد…” جمله های اول را زهرا شجاعی رئیس مجمع بانوان اصلاح طلب و جملات دوم را مریم بهروزی رئیس شورای احزاب اصول گرا در دوران انتخابات مجلس هشتم گفته اند . در سخنان آنها می توان ردی پررنگ از عقب نشینی زنان سیاست ورز در مقابل مردان سیاست باز را مشاهده کرد.

سرانجام از میان ان همه رجز خوانی و پشتوانه ای که احزاب زنانه و آنهایی که زنان را برای ویترین خواسته بودند ، برای خود قائل بودند تنها هشت زن به مجلس هشتم راه یافتند . این رقم در مجلس هفتم ۱۳ نفر و مجلس ششم که مجلس دوران اصلاحات بود هم با یک نفر بیشتر رقم بالاترین تعداد زنان را به همراه مجلس پنجم در میان مجالس هشتگانه پس از انقلاب را برای خود رقم زد ند . این در حالی بود که خاتمی اصلاحات و دوران هشت ساله آن را ناشی از حضور زنان و جوان دانسته بود . دو عنصری که کمترین حضور را در آن هشت سال در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی داشتند . پیش از این مجلس اول تا سوم چهار زن ، مجلس چهارم ۹ نفر و زن را به نماینمدگی از مردم در خود پذیرفته بودند . به نظر می رسد بر خلاف جریانی که در جامعه در حال تشدید است و زنان به موقعیت های بیشتری می اندیشند و فضاهای بزرگتری را برای جولان می خواهند ، احزاب سیاسی عرصه را برای زنان تنگ تر می کنند . این در حالی است که نسبت به گذشته از زنان و خواسته هایشان بیشر حرف می زنند و بیشتر به آنها توجه داشته اند.

{{مهم بیان خواسته زنان است}}

با این همه نوشین احمدی خراسانی فعال جنبش زنان این احزاب و گرایش هایی را که اخیرا به زنان داشته اند مهم ارزیابی می کند :” تکیه بر قوانین تبعض امیز ، بخشی از خواسته ها و تغییراتی است که جنبش زنان به دنبال آن است که تنها با حضور نمایندگانی که بواسطه زنان و خواست آنها به مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر در ساختار قدرت راه می یابند ، قابل حصول است . ”

او تصنعی و یا واقعی بودن گرایش احزاب به زنان را موضوع مهمی برای توجه نمی داند . به گفته نوشین احمدی خراسانی آنهایی که به ساختار قدرت دسترسی دارند باید مناسبات آن را در نظر بگیرند . بنابراین واقعی یا غیر واقعی بودن گرایش احزاب به زنان چندان مهم نیست . بیان خواسته های زنان و این که ساختار قدرت کم کم به اهمیت زنان پی می برد اهمیت دارد . حتی اگر این همراهی ویترینی باشد .

این فعال جنبش زنان انتقادهایی هم به احزابی که با زنان و خواسته های آنها همراهی نشان می دهند، دارد :”زنان به عنوان یک گروه اجتماعی هنوز مساله و موضوع مهم احزاب سیاسی نیستند . اهمیتی برای آنها قائل نیستند خواسته های زنان هنوز همانند خودشان که جنس دوم هستند ، یک موضوع درجه دوم است . برای همین احزاب خیلی تمایلی برای سرمایه گذاری روی موضوع زنان از خود نشان نمی دهند . ضمن این که بخشی از این بی توجهی به کم کاری زنان هم بر می گردد . و سر انجام این که مکانیزم مشخصی برای امتیاز گیری زنان از احزاب پس از اینکه به قدرت می رسند در ساختار سیاسی ایران وجود ندارد . معلوم نیست اگر زنان به کسی و یا گروهی توجه و رای لازم را نشان دادند ، پس از به قدرت رسیدن چه سهمی از قدرت را خواهند داشت .”

{{آنهایی که خود را جدی می دانند}}

در ترکیب ۱۱۰ نفره موسسان جبهه مشارکت نام هفت زن دیده می شود این رقم نشان می دهد ۳۶ /۶ درصد تعداد اعضای موسس زن هستند . این برای جبهه مشارکت یک موفقیت و نشانه همسویی نسبی آنها با تحولات جامعه محسوب می شود . حزب و گروه هایی که سال های بیشتری از تجربه آنها را پشت سر داشتند نه تنها آن زمان ( آذر ۷۷) بلکه هم اکنون هم فاقد یک شاخه مجزا برای زنان هستند و به نظر می رسد هنوز صدای زنان را نشنیده اند و یا خود را به نشنیدن می زنند . اگر چه تنها در اواخر سال ۸۱ و چهار سال پس از تاسیس جبهه مشارکت بود که کمیسسونی به عنوان کمیسیون بانوان در زیر مجموعه دفتر سیاسی این حزب ، ایجاد شد . وقتی از فخرالسادات محتشمی پور می پرسم :” در جبهه مشارکت زنان چقدر جدی گرفته می شوند ؟” ، با تندی می گوید :”ما از همان ابتدا جدی گرفته می شدیم .” در کنگره هشتم زنان جبهه مشارکت به دنبال این بودند که کمیسیون زنان را که تنها در تشکیلات تهران وجود خارجی داشت را تبدیل به شاخه حزبی کنند اما با عدم همراهی کنگره مواجه و موفقیت را به دست نیاورند .

محتشمی پور در توضیح این موضوع می گوید :” در سال ۷۷ دغدغه کادر رهبری حزب مسئل زنان نبود . اما قرار شد ما ( زنان حزب ) پس از بررسی پیشنهادات خود را ارائه دهیم که در نهایت منجر به ایجاد کمیسیون زنان در زیر مجموعه دفتر سیاسی شد .” با این همه می پذیرد که ” کل داستان حضور زنان در احزاب و قدرت در ایران بسیار کمرنگ است .”

این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و رئیس شاخه زنان آن به تجربه خود در بحث هایی که با مسئولان شاخه زنان دیگر احزاب در یکی دوسال اخیر داشته اشاره می کند :” برای افزایش سهم زنان در قدرت ما پیشنهاد سهمیه ۳۰ درصدی را در فهرست های احزاب دادیم . آنها هم از این بابت با این پیشنهاد موافق بودند و تلاش هایی را هم کردند . اما در نهایت حدود ۹۰ درصد کاندیداهای زن جبهه مشارکت رد صلاحیت شدند و در مورد بقیه احزاب هم نتیجه چانه زنی ها چندان رضایت بخش نبود .”

محتشمی پور به یاد می آورد که وقتی به احزاب برای برسی مسائل زنان در ایران و ارائه پیشنهاد ۳۰ درصدی مذاکره داشته متوجه شده که بسیاری از احزاب ایران هرگز شاخه و یا کمیسیونی برای زنان نداشته و ندارند . اگر چه ممکن است دارای عضو زنان باشند . برای همین پذیرفتند که یک نماینده مرد را برای در جریان بودن مسائل به جلسات آنها بفرستند .

بررسی آمارهای مربوط به حضور زنان در احزاب نشان می دهد که سهم جبهه مشارکت از بقیه در این مورد بیشتر است . هم اکنون معاون دبیر کل جبهه یک زن است ( آذر منصوری) ، رئیس کمیسیون سیاست خارجی آن خانم الهه کولایی است ،در شورای مرکزی از ۳۵ نفر ۷ زن (۲۰ درصد ) و در دفتر سیاسی چهار نفر از ۱۵ نفر ( ۶/۲۶ درصد ) زن هستند .هم اکنون رئیس سه منطقه یزد ، لرستان و خراسان شمالی جبهه مشارکت زن هستند و به گفته محتشمی پور قرار شده که در ۳۰ منطقه استانی جبهه مشارکت دست کم از ۱۵ نفر چهار نفر آنها زن باشند .

در حزب موتلفه اسلامی که یکی از با سابقه ترین احزاب موجود در جمهوری اسلامی است تنهت یک زن در میان ۱۵ عضو شورای مرکزی (۶/۶ درصد ) آن قرار دارد . در حزب اسلامی کار هم سه نفر از مجمع ۳۰ نفره شورای مرکزی ( ۱۰ درصد )آنها را زنان تشکیل می دهند و در نهضت آزادی که ازسابقه ای بیش از همه احزاب برخوردار است در شورای مرکزی ۱۵ نفره اش یک زن (۶/۶ درصد ) حضور دارند .

در سال ۸۴ نشریه نامه در شماره ۴۴ خود در بباره زنان و جایگاه آن در احزاب ضمن برسی آماری حضور زنان در احزاب به نکته جالبی اشاره کرده بود . نسرین وزیری گزارش نویسنده آن آورده بود :” ارتباط سببی و نسبی در میان زنان عضو احزاب سیاسی ایران به قوت وجود دارد . ریاست معاونت زنان موتلفه را همسر دبیر کل بر عهده دارد. زنانی چون زهرا مجردی ، محتشمی پور ، اکرم مصوری منش ، و زهره آقا جری نیز بواسطه حضور همسران یا برادرانشان وارد عرصه فعالیت در جبهه مشارکت شده اند … به گفته رییس کمیسیون زنان جبهه مشارکت ، ارتباط میان زنان و مردان این حزب رابطه ای تشکیلاتی است . ولی همین رابطه را صفا بیطرف مسئول زنان نهضت آزادی رابطه ای احساسی – سیاسی در خانواده نهضت تعریف می کند . … بادامچیان معاون دبیر کل موتلفه هم در تعریف این رابطه با تاکید بر این زنان و مردان موتلفه مخلوط نیستند ، یادآور می شود که مسئولان خواهران در هر حوزه تشکیلاتی موتلفه از میان محارم مسئول مربوطه شان انتخاب می شوند . از همین رو مسئولیت زنان همکار با نشریه ” شما ” ارگان موتلفه ، به مدیر مسئولی بادامچیان به خواهرزاده اش محول شده تا با دایی اش به عنوان یک محرم خود در ارتباط باشد . انتخاب همسر دبیر کل در پست معاونت خواهران موتلفه نیز به همین دلیل بوده است . ”

در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که فروردین سال ۵۸ اعلام موجودیت کرد، حضور زنان، اگرچه اندک ولی به‌رسمیت شناخته شد. کما این‌که خواهران الویری در آن فعالیت می‌کردند و واحد زنان را به‌عنوان یکی از بخش‌های تشکیلات، شکل دادند. پس از انشعاب جناح‌های چپ و میانه‌ی این سازمان در سال ۶۰ و شکل‌گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در سال ۷۰، هیچ زنی در حلقه‌ی ۲۵-۲۰ نفره‌ی اولیه‌ی آن حضور نداشت؛ تا این‌که پس از دوم خرداد، با جدی‌تر شدن مسأله‌ی زنان و آغاز عضوگیری سازمان پس از تدوین دقیق مواضع، امکان عضویت‌پذیری از زنان نیز فراهم شد.

در سازمان مجاهدین و در آخرین کنگره ای که برگزار کردند در میان ۲۹ عضو شورای مرکزی نام هیچ زنی دیده نمی شود . به‌عبارت دیگر علی‌رغم تمامی مواضع اعلام شده از سوی این تشکل‌ها به ‌نفع جامعه‌ی زنان، به‌نظر نمی‌رسد که در عمل به آن شعارها جامه‌ی عمل پوشانده شده باشد. این نسبت‌ها در تشکلی چون شورای هماهنگی انقلاب اسلامی نیز که اساساً چنین شعارهایی سر نمی‌دهد، تقریباً مشابه است. کما این‌که در حلقه‌ی ۱۸ عضو شورای هماهنگی، تاکنون تنها دو تشکل زنانه‌ی اصول‌گرا (جامعه‌ی زینب و جمعیت زنان انقلاب اسلامی) راه یافته‌اند و نسبت حضور زنان در آن ۱۱/۱۱ درصد است. جالب آن‌که حتی متناسب با همین آمار هم نگاه درستی به توان‌مندی زنان در واقعیت امروز احزاب ایران نمی‌شود .

{{جامعه با زنان بهتر است تا احزاب}}

اما در انتخابات شوراها که بیشتر جنبه اجتماعی آن مطرح است و غیر شهرهای بزرگ که احزاب موثرند ، در دیگر نواحی این مناسبات اجتماعی و میزان حضور واقعی زنان بوده که نسبت آرا را به نفع خود پیش برده است . در حالی که در دوره‌های اول و دوم شورای شهر، زنان فقط ۷درصد کرسی‌ها را به خود اختصاص داده بودند، در شورای شهر سوم، میزان حضور آنان در صحن شوراها افزایشی ناگهانی یافته است.

از ۳۰ شهری که مرکز استان محسوب می‌شوند، در ۱۲ شهر، زنان رتبه‌های اول و دوم را به خود اختصاص داده‌اند.

زنان با کسب ۴۳ کرسی از مجموع ۲۶۹ کرسی شوراهای اسلامی شهرهای مراکز استان، حدود ۱۶ درصد از این کرسی‌ها را به خود اختصاص داده‌اند.

بیشترین تعداد زنانی که به شوراهای مراکز استان‌ها راه یافتند، متعلق به شهرهای قزوین و همدان است که در هر کدام تعداد زنان چهار نفر است. در هر یک از شهرهای تهران، اراک، ارومیه و زنجان هم سه زن به ترکیب نهایی شوراها راه یافته‌اند.

تنها در هفت شهر اصفهان، بوشهر، تبریز، رشت، ساری، کرمانشاه و یاسوج، هیچ نامزد زنی نتوانست به شورای شهر راه پیدا کند.

اما به یک آمار تلخ هم توجه کنید : در بسیاری از این شوراها زنان عمددتا یا به عنوان منشی شورا انتخاب شده اند و یا یک عضو ساده هستند . حتی اگر بیشترین آرای را کسب کرده باشند .

{{ {{*این گزارش در روزنامه کارگزاران منتشر شده است}} }}

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن