به نظر میرسد همان وضعیتی که بر تجارت و بازرگانی ایران در آسیای میانه پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۲ رفت، اینک در انتظار بازرگانان و کالاهای ایرانی در افغانستان و بهویژه هرات است.
آفتاب ایرانیان بسیار طولانیتر از دیگر نقاط جهان به نظر میرسد. آنها بر این باورند که همیشه و برای هر کاری وقت و زمان دارند. اینک نیز اگرچه وقت و زمان حضور گسترده اقتصادی ایران در هرات آخرین لحظههای خود را پشت سر میگذارند، هنوز نمیدانند چه باید بکنند و از کجا باید شروع کنند.
***
هرات در ۱۲۰ کیلومتری ایران در کنار بزرگترین و مهمترین محور تجاری و بازرگانی افغانستان قرار دارد. بنا بر آمارهای منتشرشده بانک جهانی، بیش از ۸۰ درصد مبادلات تجاری موردنیاز افغانستان از طریق این محور ترانزیتی صورت میگیرد. شهری با جمعیتی حدود یکونیم میلیون نفر و ترکیبی از اقوام و نژادهای مختلف که این میزان از جمعیت و گوناگونی نژادها و مذاهب، موجب رویآوری بسیاری از تجار و بازرگانان و فعالان اقتصادی افغانستان به آن شده است. نزدیکی ترکمنستان با ۱۲۲ کیلومتر فاصله دیگر مزیتی است که بر توانمندیهای بالقوه آن افزوده است.
مردمانی که در این شهر و روستاهای اطراف آن زندگی میکنند بهراحتی فارسی را صحبت میکنند و میخوانند. نشریات و رادیو و تلویزیونهای متعدد شهر، همه به فارسی منتشر میشوند و برنامه پخش میکنند. بسیاری از آنها سالهایی از عمر خود را در ایران گذراندهاند، با آداب، رسوم و نوع فرهنگ و سطح مصرف و رفاه اقتصادی ایرانیان بهخوبی آشنا هستند و بخش عمدهای از آنها با این ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران خو گرفتهاند.
بااینهمه نزدیکی فرهنگی، زبانی و حتی مذهبی با منطقه هرات، کالاهای ایرانی در بسیاری حوزهها حضور کمرنگی در بازار هرات دارد و در بعضی از زمینهها نیز نمیتوان جایگاهی را برای آنها متصور بود.
{{شکست پیگیریهای سیاسی}}
با روی کار حامد کرزای و گسترش روز افزون حیطه اقتدار دولت مرکزی، هرات بهعنوان یکی از آخرین مناطقی که حاضر به تبعیت کامل از دولت مرکزی نبود، با کنار گذاشتن اسماعیلخان، از تکروی و گرایش گسترده و عمدتاً سیاسی ،بهسوی ایران باز ماند.
هماینک فضای عمومی حاکم بر روحیه دولتیان و بسیاری از نهادهای غیردولتی و بخش عمدهای از فرهنگیان و دانشگاهیان شهر، فضایی با دیده تردید و انتقادآمیز نسبت به ایران است. این فضای بیاعتمادی هر روز در جاهای مختلف پررنگ میشود. شنیدهشده که در استخدام و بهکارگیری نیروهای مؤثر و تصمیمساز و تصمیم گیر در بخشهای مختلف ادارات و نهادهای عمومی تلاش بر این است تا افرادی به کار گرفته شوند که حداقل گرایش را نسبت به ایران داشته باشند. معمولاً این افراد به بهانه «داشتن فکر ایرانی» طرد و به حاشیه رانده شدهاند. آن عده از افراد متمایل به ایران که بر سرکار هستند، نیز با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی تغییر موضع دادهاند و دیگر بهراحتی گذشته نظر خود را نسبت به ایران ابراز نمیکنند.
این فضای انتقادی وقتی دوچندان میشود که بدانیم بسیاری از این فرهنگیان، معلمان و استادان دانشگاه و روزنامهنگاران هرکدام در مراکز متعددی مشغول به کارند و عملکرد و نظرات آنها بازتاب اجتماعی بسیاری نیز در پی دارد. هماکنون شورای متخصصان شهر هرات دارای بیش از ۹۰۰ عضو است که همگی آنها لیسانس به بالا هستند، اما بااینهمه مراوده فرهنگی و زبانی و نزدیکی مرز و حضور سه میلیون افغانستانی در ایران به مدت ۲۵ سال، هیچکدام از این ۹۰۰ نفر فارغالتحصیل ایران نیستند.
شهیر رئیس این شورا ضمن تأکید بر متأثر شدن جامعه روشنفکری و کارشناسی هرات از مباحثات مربوط به دموکراسی، تحمل مخالفت و تکثرگرایی که در ایران مطرح است، بلافاصله میافزاید: «بااینهمه ایرانیها هرگز نباید به دیده غیر برابر به ما نگاه کنند، دو طرف منافعی برای خود داریم و ما نمیخواهیم با سر خم کردن در مقابل دیگری، غرور و حیثیت خود را لکهدار کنیم.»
هماکنون دو تن از معاونان شهیر ریاست دو مرکز
و نهاد عمده دولتی، اداره بهداشت و کار و امور اجتماعی هرات را به عهده دارند. یقینا نظرات آن دو نیز در گفتههای رئیسشان بهخوبی قابلدرک خواهد بود. بیاعتمادی نسبت به ایران و برخوردهای نامناسب نیروهای انتظامی گمرک ایران به شهروندان منطقه، سوژهای است که هرروز میتوان بهطور تکراری از نشریات و روزنامههای هرات و گفتوشنود با مردم خواند و شنید و شاهد بود.
هرروز میتوان تعداد زیادی دانشجو را در کتابخانه عمومی شهر که توسط ایران تجهیز شده، دید و انتقادهای تند آنها علیه ایران را شنید. شاید این نکته تلخی باشد اما واقعیت دارد: «نیرویی در حال اخراج سیاسی ایران از دروازه هرات و منطقه و به حاشیه راندن آن است.»
به نظر میرسد مجموعه شرایط بهگونهای است که برای بازگشتن به درون این شهر باید از پنجره وارد شد. پنجرهای که کسی قادر به بستن آن نیست و میتوان هرروز آن را گستردهتر کرد. این پنجره، حوزه اقتصادی و بازرگانی است.
{{طرحی نو باید درانداخت
}}
به نظر میرسد اعمال روشهای غیرمستقیم سیاسی و استفاده از ابزار اقتصادی و بازرگانی در افزایش اقتدار سیاسی و فرهنگی ایران در هرات ضروری و لازم است. اما هنوز در ضرورت آن برای تصمیم گیران کشور، تردیدها و ندانمکاریها و بیسلیقگیهایی وجود دارند.
با داشتن تجربه حضور کالاهای ایران در آسیای میانه تصور بر این بود که با به دست آمدن چنین فرصتهای تاریخی، شاید بتوان تا حدودی آب رفته را به جوی بازگرداند، اما همان ندانمکاریها، رقابتهای درونی تجار، بیتوجهی سیاسیون و بد عمل و دیر هنگام عمل کردن اقتصادیون، اینک در افغانستان و بهویژه در هرات باآنهمه مزیت فرهنگی روانی و زبانی، در حال از بین رفتن است.
معمولاً در همه جای دنیا مرسوم است که ابتدا سیاسیون در کشورهای مختلف رایزنی میکنند و زمینهها و توافقات لازم را برای حضور اقتصادیون فراهم میکنند، اما در ایران و در تمام سالهای گذشته سیاسیون راه خود را رفتهاند و اقتصادیون راه خود را. بیتوجه به اینکه هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند. نداشتن بانک، نبود بیمه، نداشتن امنیت، انعطافناپذیری قوانین و مقررات ، نبودن حمایتهای دولتی و یا نبودن آن از سوی سیاسیون ،موجب رقابت درونی تجار ایرانی گاه در مورد یک کالای مشخص، انجام نشدن تبلیغات و بازار سازی و بازاریابی لازم، کاهش کیفیت کالاهای عرضهشده در کشور مقصد، کوتاه نگاه کردن به بازار و تداوم نداشتن کار از سوی فعالان اقتصادی شده است. دقیقا همین پروسه پس از اجرا در آسیای میانه اینک در هرات و افغانستان در حال اجراست.
هماکنون تجاری در هرات وجود دارند که با واردات انواع کالاهای ایرانی به هرات کار خود را شروع کردند، اما پس از یکی دو سال عمده کالاهایی را که به این منطقه و دیگر نقاط کشور افغانستان وارد میکنند، محصولات غیر ایرانی است.
یکی از این تجار در این رابطه میگوید: «ما ابتدا کار خود را با ارائه میلگرد و تیرآهن ذوبآهن اصفهان به هرات شروع کردیم، پس از چند ده هزار دلار ضرر و شناخت چموخم کار بازار، زمانی که احساس کردیم دیگر مرحله سوددهی آغاز شده، ذوبآهن اصفهان با دیگران نیز وارد بازار کار شد. بهگونهای که هم ما از ادامه کار منصرف شدیم و هم آنها پس از مدتی از صحنه افغانستان خارج شدند.»
نماینده افغان بعضی از محصولات غذایی ایران از قبیل ویتانا، آیدین، ماکارونی تک و چند نوع پودر شوینده نیز تجربهای را بازگو میکند که تکرار همان تجربه بالاست.
وی از سال ۷۴ تاکنون نمایندگی این محصولات را برای واردکردن به هرات و کابل دارد، اما پس از مدتی متوجه شد کسانی دیگری هم عنوان نمایندگی همان محصولات را یدک میکشند. آنها درگیر یک رقابت برای از میدان به در کردن یکدیگر شدند، حالا کالاهای مشابه پاکستانی و ترکیهای جای بسیاری از آنها را گرفتهاند. برای برخی از کالاها مشابهسازی شده و ارائه اطلاعات نادرست به کارخانهها و سفارشهای غیراستاندارد، کیفیت برخی دیگر را کاهش داده است.
لوازمخانگی، دارو و تجهیزات پزشکی نیز از دیگر مواردی است که در یکی دو سال اخیر سرنوشتی مشابه دیگر محصولات ایرانی داشته است.
بااینهمه هنوز فرصت برای وارد شدن از پنجره اقتصاد به هرات بهتمامی از بین نرفته است.
شناخت بازار و نیز مزیتهای نسبی ایران و ایجاد ارادهای سیاسی بهراحتی حضور گسترده ایران را محقق خواهد کرد.
{{تجارب مقدم بر تولید}}
بررسیهای حضوری و گفتوگو با فعالان اقتصادی ایرانی حاضر در بازار هرات و افغانهای دارای رابطه تجاری قوی و درازمدت با ایران و شرکتهای ایرانی، نشان میدهد که در شرایط فعلی تمرکز بر مبادله کالا و صدور انواع کالا به افغانستان بر تلاش برای تولید همان کالاها و سرمایهگذاری در خود منطقه از مزیت نسبی بالاتری برای ایران و طرفهای ایرانی برخوردار است. از عوامل عمده تولید، فقط دو عامل کارگر و زمین در منطقه هرات بهراحتی قابل حصول است. با این توجه که کارگران منطقه در بهترین حالت ممکن نیروهای انسانی نیمه ماهر کمسواد و بیسواد و آموزش ندیدهاند.
دیگر عوامل تولید چون سرمایه، تکنولوژی، مدیریت و آموزش و نیروی انسانی ماهر، همه باید از خارج وارد شوند. این مسائل موجب افزایش قیمت تمام شده تولید در مقایسه با داخل ایران خواهد بود. بررسیها این نظریه را تایید میکند. هماکنون یک تولیدکننده لوله پلیاتیلن ایرانی در منطقه وجود دارد، اما مدیرعامل آن بهصراحت تایید کرده که هزینه تولید آن در هرات بیش از قیمت تمامشده در ایران است و همه نیروهای ماهر، تکنولوژی، مدیریت و سرمایه را از ایران آورده، ضمن اینکه همواره با مشکل گرانی سوخت و مشکل تأمین آن نیز روبهرو بوده است.
بررسیهای میدانی صورت گرفته وضعیت کالاهای ایرانی را برای حضور در بازار منطقه ازلحاظ مزیت نسبی بهعنوان مهمترین فاکتور اقتصادی لازم برای عرضه کالا، به سه گروه تقسیم کرده است:
۱- کالاهایی که در آنها مزیت نسبی وجود ندارد:
لوازم صوتی و تصویری، انواع پوشاک، کیف و کفش و انواع خودرو و کامیون، مصنوعات چوبی، شیرآلات بهداشتی ساختمان، پارچه و سنگهای ساختمانی کالاهاییاند که ایرانیان هرگز قادر به عرضه محصولاتشان در هرات بهویژه افغانستان بهطور عام نیستند. کما اینکه در بسیاری از آنها در داخل کشور نیز با مشکل روبهرو هستند و انواع خارجی آنها عرصه را بر تولیدات داخلی تنگ کرده است. ازاینرو بهتر است کمترین توجه به بازار این کالاها در هرات صورت بگیرد.
۲- کالاهایی که ایران در صادرات آنها مزیت نسبی دارد، اما از بین رفته است:
۲-۱- صدور خدمات فنی و مهندسی، انواع لوازمخانگی، سوخت (بنزین، نفت سفید، نفت گاز و گاز طبیعی)، انواعی از دارو و برخی تجهیزات پزشکی و برخی از زمینههای مواد غذایی، کالاهاییاند که با ندانمکاری و بیتوجهی، مزیت نسبی حضور آنها در بازار افغانستان بهطور موقت از بین رفته اما قابل بازگشت است.
۲-۲- در زمینه صدور و خدمات فنی و مهندسی، شرکتهای بزرگ و مطرح ایرانی هیچ حضوری را در این منطقه ندارند. هماکنون پروژههای ساختمانی بزرگ در هرات و اطراف آن در حال اجراست که تقریبا همه آنها در اختیار ترکهاست. مردم و مسئولان شهر بر این باورند که ترکها خوش قولند و کارهای ساختمانی بزرگ را در وقت تعیینشده تحویل میدهند، اما ایرانیان چنین نیستند. واضح است این نگرش به حقایقی برمیگردد که این مردم در کار و زندگی طولانی با ایرانیها داشتهاند.
۲-۳- در حوزه لوازمخانگی اگرچه رقبای پرقدرتی چون پاکستان، ترکیه و کره در بازار حضور دارند، اما برخی از انواع یخچال، فریزر و اجاقگاز ایرانی با توجه به کیفیت و سطح درآمدی مردم منطقه قابلعرضه است، اما نبود خدمات پس از فروش و گارانتی این کالاها آنها را در مقایسه با انواع مشابه خارجی در موقعیت نامناسبی قرارداده است. ضمن اینکه تعدادی از انواع این محصولات که ساخت ایران هستند و در بازار هرات دیده میشوند، در مقایسه با ایران ، از کیفیت و استانداردهای بسیار پایینی برخوردارند.
۲-۴- در بخش سوخت بهراحتی ایران میتواند حرف اول و انحصاری را در منطقه بزند، اما در این زمینه بیتوجهی و عدم انعطاف قوانین و مقررات با شرایط متحول روز، حداقل شانس را برای سوخت و انرژی ایران ایجاد کرده است.
هماکنون بیش از ۹۰ درصد سوخت موردنیاز منطقه از ترکمنستان تأمین میشود. با قیمتهایی برای بنزین، نفت گاز و نفت سفید در حدود ۴۰۰ تومان به ازای هر لیتر و برای هر کپسول ۱۱ کیلویی، حدود ۵ هزار تومان. این در حالی است که کیفیت این محصولات ساخت ترکمنستان و دیگر کشورهای آسیای میانه، بنا به گفته مردم منطقه بههیچوجه قابلرقابت با محصولات مشابه ایرانی است. البته برخی از سوخت منطقه بهصورت قاچاق از ایران تأمین میشود؛ عمدتا گازوئیل.
۲-۵- تا پیش از این دارو و انواع تجهیزات پزشکی و لوازم بهداشتی منطقه عمدتا از ایران تأمین میشد. رابطه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم منطقه با ایران و تجربه سالها زندگی در ایران این شیوه مصرف را توجیه میکرد. اما عرضه نامناسب و غیربهداشتی این محصولات، کاهش کیفیت آنها، عرضه نمونههای مشابه و تقلبی و درنتیجه رواج این باور که داروهای ایرانی خاصیت خود را ازدستدادهاند، شرایط را برای حضور داروهای هندی و پاکستانی و از میدان به در کردن محصولات ایرانی فراهم کرده است.
هماکنون کمتر پزشکی بهویژه جوانان، در تجویز خود، داروهای ایرانی را به بیماران توصیه میکنند. داروفروشهای هرات میگویند: فقط پزشکهای مسن و آنهایی که از وضعیت و کارآمدی داروها اطلاعی ندارند، داروهای ایرانی تجویز میکنند.
بااینهمه هنوز انواع ویتامینها، شربتهای سایمتدین و آموکسیسیلین ایرانی در داروخانههای هرات یافت میشود. بررسیها نشان میدهد در حال حاضر از هر شش قلم دارویی که توسط پزشکان تجویز میشود یکی از آنها ایرانی است.
گفته میشود، داروهایی که به نام ایران عرضه میشوند، توسط شرکتهای معتبر داروسازی ایران تولید میشوند، اما بنا به سفارش خریدار یا تشخیص خودشان، کیفیت و مقدار داروها را کاهش دادهاند.
۲-۶- برخی از انواع مواد غذایی چون انواع شکلات بیسکوییت و آبنبات و برخی مواد شوینده و بهداشتی از دیگر کالاهایی هستند که عملکرد بد و نامناسب عرضهکنندگان در شرکتهای تولیدی مزیت نسبی حضور آنها در هرات را از بین برده است. بیتوجهی به بستهبندی، درج نامناسب تاریخ تولید و تاریخ پایان مصرف کالا، بهگونهای که شبه غیرواقعی بودن تاریخهای چاپشده را به بیننده القا میکنند، وجود تعداد زیادی فروشنده تحت عنوان نمایندگی فروش و عرضه یک کالا و رقابت کردن آنها باهم، ضعف و در بسیاری موارد نبود تبلیغات و عرضه تولیدات مشابه هم ازنظر نام و هم ازنظر بستهبندی و با کیفیت بسیار نازلتر، وضعیت نامناسبی را برای اینگونه کالاهای ایرانی در بازار منطقه ایجاد کرده است. فروشندگان و نمایندگان فروش این کالاها از کاهش فروش برخی آنها تا حدود ۸۰ درصد خبر دادند.
هماکنون ورود هر نوع کالای بهداشتی و خوراکی باید به تایید اداره بهداشت منطقه برسد؛ که ورود غیرمجاز کالاها و غیربهداشتی اعلام کردن برخی از آنها موجب گسترش سطح بیاعتمادی نسبت به کالاهای ایرانی شده است.
۳- کالاهایی که هماکنون مزیت نسبی در آنها وجود دارد
انواع محصولات غذایی، ماکارونی، رب گوجه، آبلیمو، مواد لبنی، نمک، تنقلات و شیرینیجات، برخی از مواد بهداشتی، انواع کودهای شیمیایی، موکت. فرش ماشینی، سیمان، شیشه، انواع چسب، ضدزنگ و رنگ، مواد پلاستیکی و شیمیایی و پلیاتیلن، آهنآلات و کتاب، عمده کالاهای ایرانی هستند که هماکنون بخش بزرگی از بازار منطقه را در اختیاردارند. در برخی از این مواد ایران حرف اول و انحصاری را میزند و در برخی دیگر شرایط اقلیمی و فرهنگی موقعیت بالادستی را در اختیار طرف ایرانی قرار داده است.
۳-۱- در زمینه انواع کودهای شیمیایی، موکت و فرش ماشینی، سیمان، شیشه (غیر از نوع رفلکسی آن که از چین وارد میشود)، انواع چسب و ضدزنگ و رنگ و مواد پلاستیکی ایران وضعیت انحصاری دارد و میتواند با برنامهریزی درست و هماهنگیهایی، این بالادستی را برای همیشه حفظ کند.
۳-۲- هماکنون انواع کتب و وسایل آموزشی و کمکآموزشی از ایران وارد میشود. این موضوع با توجه به اشتراک زبانی، نبود چاپخانهای قابلقبول و کم بودن بعد مسافت در مقایسه با پاکستان، شرایط استثنایی را برای ایران به وجود آورده که توجه به چگونگی عرضه و گرایش به عرضه کتابهای دانشگاهی و تخصصی و کمتر سیاسی و بحثانگیز، میتواند این موقعیت را تداوم دهد.
۳-۳- عرضه آهنآلات بهویژه انواع پروفیل، ورق و لولههای گالوانیزه بهخوبی صورت میگیرد که هماکنون برآوردها تأمین تا ۷۵ درصد نیاز افغانستان توسط ایران را نشان میدهد. در این زمینه استفاده از تجربه گروه تجاری رهبر و گسترش این تجربه به دیگر کالاهای ایرانی برای تبدیلشدن به موقعیت انحصاری توصیه میشود.
۳-۴- بخش عمدهای از نیازهای منطقه در زمینه سیبزمینی، پیاز و آرد هماینک از سوی ایران تأمین میشود. ازآنجاکه سیبزمینی و آرد غذای اصلی مردم منطقه را تشکیل میدهد سروسامان دادن به آن حائز اهمیت است.
۳-۵- وضعیت انواع شیشههای ساختمانی به سود ایران است و به نظر میرسد که در این زمینه حالت انحصاری وجود دارد. اگرچه تا بیش از راهاندازی جاده دوغارون به هرات از هر ۱۵۰۰ مترمربع شیشه وارد شده حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر آن از بین میرفت، اما اینک این میزان ضایعات به حداقل خود رسیده است. در این رابطه کمک به ارتباط مستقیم تجار و بازرگانان با تولیدکنندگان و حذف واسطهها ضروری است. و البته این توصیه برای دیگر کالاها صدق میکند.
۳-۶- وضعیت فرش ماشینی و موقعیت ایران با توجه به کیفیت خوب و قیمتهای قابلرقابت با انواع خارجی رفتهرفته در بازار تثبیت میشود. تا پیشازاین برخی نمونههای موکت آلمانی و فرش ماشینی ترکیه در بازار موجود بود، اما اینک ایران ،بهویژه در مورد موکت حرف اول را میزند. ضروری است تا شرایطی فراهم شود کیفیت کالاها پس از مدتی کاهش نیابد.
{{نتیجه و پیشنهادات:
}}
افغانستان باید حیات خلوت ایران باشد. اما پیگیری سیاستهایی نادرست این امر را به تأخیر انداخته و یکسری مخالفتها و انتقادهایی را متوجه ایران کرده است. آخرین اشتباه ایران ازایندست حمایت مستقیم و غیرمستقیم از اسماعیلخان بود که او نیز با انتقال به کابل بهعنوان یک ابزار متمایل به ایران از بین رفت. تجربه، حداقل در مورد افغانستان، این را ثابت کرده که ایران برای حفظ موقعیت برتر خود با توجه به موضوع نزدیکی زبانی و فرهنگی در افغانستان باید از طریق غیرمستقیم و از زاویه اقتصاد و فرهنگ به این کشور نگاه کند. بنابراین ضروری است که ایران در این مورد خاص منافع استراتژیک خود را با توسل به ابزارهای اقتصادی و فرهنگی پی بگیرد. ایجاد انحصارهای اقتصادی در بازار افغانستان این امکان را به وجود میآورد که ایران با فشار آوردن به آن بازارهای اقتصادی، منافع خود را بهتر از بهکارگیری روشهای دیگر به دست آورد.
البته در خصوص حضور گسترده اقتصادی ایران در منطقه مخالفتهایی نیز دیده میشود و عمده این مخالفتها از سوی نیروهای آمریکایی است. این مخالفت بر این اساس است که هر شرکت و گروهی که با آمریکاییها در ساخت پروژهای همکاری میکند، مجبور است که از کالاهای ایرانی استفاده نکند. درواقع این اجبار بهصورت دستورالعمل به آنها ابلاغ شده است. درنتیجه بسیاری از تجار با حذف نام و نشان کالاهای تولیدی ایران، آنها را بانام کشورهای دیگر به دستاندرکاران این پروژهها میفروشند. بارها مشاهدهشده که سازندگان این پروژهها برای استفاده نکردن قیر تولیدی ایران مجبور شدهاند در هر تن ۱۷۰ دلار بیشتر بپردازند و آن را از دبی وارد کنند.
همینطور در مورد سیمان نیز بهرغم اینکه به دلیل کیفیت نامناسب سیمان پاکستانی مردم حاضر به استفاده از آن نیستند و نوع ایرانی آن را ترجیح میدهند، اما سازندگان پروژههایی که تمام سرمایه و یا بخشی از آن را آمریکاییها میپردازند، مجبورند تا ۱۰ دلار گرانتر به ازای هر تن، سیمان پاکستان را مصرف کنند.
به نظر میرسد که نیرویی پس از کاهش و به حاشیه راندن موقعیت سیاسی ایران، در تلاش است تا این سیاست را در مورد کالاهای ایرانی پی بگیرد. طبیعی است که تصور شود ممکن است بسیاری از مقامهای دولتی و نهادهای بخش عمومی افغانستان نیز از این نیروی بالادست تبعیت کنند.
بنابراین توجه به این امر ضروری است. در این راستا دو هدف کوتاهمدت و بلندمدت برای ترسیم چگونگی حضور ایران در بازار افغانستان بهعنوان پیشنهاد ارائه میشود:
۱- اهداف کوتاهمدت
این اهداف کوتاهمدت با استفاده از بهکارگیری یکسری ابزار و تاکتیکهای هماهنگ و سریع به دست خواهند آمد:
۱-۱- جداسازی بخش صدور ویزا در کنسول گری ایران، در هرات و ایجاد بخشی برای حلوفصل مسائل و شنیدن نظرات تجار ایرانی و افغانستانی. تجربه و بررسیهای صورت گرفته نشان از برخورد نامناسب پرسنل شاغل در این بخش با تجار و بازرگانان در کشور میدهد. ضمن اینکه ماهیت کار و ارتباط با بخش اقتصادی مقولهای است کاملا متمایز و بااهمیت، که نیروهای متخصص خود را طلب میکند.
۱-۲- ایجاد یک شعبه بانک ایرانی. اگرچه شعباتی از بانکهای افغان و پاکستانی در منطقه حضور دارند؛ اما شواهد حاکی از این است که اگر شعبهای از بانکهای ایرانی در منطقه ایجاد شود، با اقبال مساعدی روبهرو خواهد بود. بازرگانان و تجار منطقه هماینک اعتماد مناسبی به بانک دولتی افغانستان ندارند و ترجیح میدهند پول نقد خود را نزد خود نگه دارند. آنها بر این باورند که اگر یک بانک ایرانی تاسیس شود، حاضرند پول خود را نزد این بانک بگذارند.
هماینک تجاری که با طرفهای ایرانی همکاری دارند، برای نقلوانتقال پول خود با مشکل روبهرو هستند. آنها یا پول نقد خود را بهوسیله اشخاص از مرز عبور میدهند و یا در بازارچه مرزی آن را بهنوعی به طرفهای ایرانی میرسانند. تعداد زیادی از آنها حوالههای انتقال پول را از بازار آزاد تهیه میکنند و به ازای هر ۱۰ میلیون تومان حواله انتقال پول به ایران، یکصد هزار تومان میپردازند که این موضوع، افزایش هزینههای آنها را به دنبال دارد.
ضروری است که در این مورد هر چه سریعتر کار ایجاد شعبهای از بانکی ایرانی در منطقه شروع شود. پیش از اینکه این تجار بهسوی بانکهای عربی در حاشیه خلیجفارس رو بیاورند.
۱-۳- ایجاد شعبهای از یکی از شرکتهای بیمه ایرانی؛
۱-۴- ایجاد شرایطی برای ارائه سوخت ایرانی.
هماکنون اگر شرایطی فراهم شود تا سوخت ایرانی پایینتر از قیمتهای جهانی و بالاتر از قیمت تمامشده در ایران، در نقطه صفر مرزی، بهراحتی و با نظارت عرضه شود، هم بحث قاچاق این محصولات از بین میرود، هم موضوع سودآوری پالایشگاههای ایرانی و منطقه خراسان توجیهناپذیر میشود و هم با توجه به کیفیت بهتر تولیدات ایرانی، طرف ترکمنستانی و دیگر کشورهای آسیای میانه بهراحتی میدان را خالی خواهند کرد و ایران بازار انحصاری سوخت را از آن خود خواهد کرد.
۱-۵- تلاش برای ایجاد نمایندگیهایی برای شرکتهای ایرانی در منطقه که خودشان مستقیما در بازار حضورداشته باشند. همچنان که ترکها و چینیها و پاکستانیها چنین کردهاند.
۱-۶- ایجاد زمینههایی برای آشنایی بیشتر تجار و بازرگانان منطقه با تواناییها و تولیدات شرکتهای ایرانی. برای این منظور برگزاری سفرهای دیدار از تواناییهای تولیدی شرکتهای ایرانی برای آنها ضروری است.
۱-۷- ایجاد یک سایت اطلاعات اقتصادی
این سایت میتواند در زیرمجموعه بخش اقتصادی کنسولگری فعالیت کند و اطلاعات موردنیاز شرکتها و تجار افغانستانی از بازار و شرکتهای ایرانی را در اختیار آنها قرار دهد.
۱-۸- ایجاد یک نمایشگاه کالاهای ایرانی برای آشنایی با انواع کالاهای ایرانی ضروری است.
۲- اهداف بلندمدت:
۲-۱- ارتقای موقعیت کنسولگری ایران در هرات و گسترش حیطه وظایف آن بهویژه در زمینه فرهنگی و اقتصادی.
۲-۲- کمک به ایجاد دادگاهی برای حل مسائل بین تجار ایرانی و افغانستانی، با این اقدام امنیت تجار ایران نیز افزایش مییابد. دادگاهی تحت نام دادگاه حل اختلاف.
۲-۳- بهبود موقعیت روانی نمایندگی ایران در نزد تجار ایرانی
واقعیت این است که تجار ایرانی و بسیاری از ایرانیهایی که به خارج از کشور سفر میکنند ،دید مناسبی نسبت به نمایندگیهای ایران ندارند. ازاینرو رفع این نگرانی بهویژه برای تجار و بازرگانان بسیار حائز اهمیت است.
۲-۴- ارتباط گسترده و قوی کنسول گری در بخش اقتصادی با اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران و استفاده از توان و موقعیت آنها
۲-۵- بهبود، بازنگری و اصلاح روشهای ارائه برنامههای رادیویی و تلویزیونی خاص منطقه که از سوی ایران پخش میشود.
۲-۶- یکی از نگرانیهای بزرگ تجار افغان و بعضی از تجار ایرانی این است که پس از مدتی حضور و فروش محصول ایرانی در بازار، ناگهان شرکت مرکزی طرف قرارداد با آنها در تهران تغییر سیاست میدهد، تعداد نمایندگیهای خود را افزایش میدهد و یا با طرف اولیه خود در بازار افغانستان قطع رابطه میکند.
هماینک بسیاری از آنها یکی از مهمترین نگرانیهایشان در مذاکرات تجاری با طرفهای ایرانی این است که پس از مدتی طرف ایرانی مفاد قرارداد خود را تغییر ندهد. لازم است در این زمینه با شرکتهای ایرانی فعال در منطقه صحبت شود و شرکتهای موفق را به روشهای مختلف تشویق کرد.
این گزارش در سال ۱۳۸۶ تهیه شد.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن