بهار سال ۱۳۸۰ بود و دو ماهی از سرنگونی صدام حسین در عراق میگذشت. برای تهیه گزارشی از وضعیت عراق بعد از صدام در بغداد بودم. مردم عراق سالهای سختی را پشت سر گذاشته بودند و سالهای سختی هم در پیش بود؛ اما چه کسی میدانست؟
عراق چند سال در تحریم کامل قرار داشت و فروش نفت تنها به ازای غذا امکانپذیر بود. یکی از نخستین آثار این تحریمهای شدید و گسترده افزایش فساد و گسترش رادیکالیزم در جامعه بود. مردم عراق برای اثبات رشد فساد در دوران تحریم به تعداد قصرهای صدام حسن اشاره میکردند: قبل از تحریم شش کاخ داشت و روزی که رفت ۲۱ کاخ از او برجا مانده بود.
طبقه متوسط نخستین قشر اجتماعی بود که تحت تأثیر تحریمها هرروز ضعیفتر شد و سرانجام رو به نابودی نهاد. رشد بیکاری موجب شد که زنان خانهنشین شوند و همان شغلهای محدود به مردان برسد. مهاجرت معکوس از شهرها به روستاها شروع شد و سبک زندگی طبقه متوسط بهکلی دگرگون شد. به دلیل فشارهای اقتصادی خانوادهها برای حمایت از یکدیگر به سبک زندگی سنتی رو آوردند. در یکخانه همزمان سه چهار نسل باهم زندگی میکردند.
کمیته تحریم سازمان ملل که از نیویورک تمامی واردات و صادرات عراق را زیر نظر داشت، سیاستی را برای اعمال فشارهای گسترده ناشی از تحریم اعمال کرد که هانس ون اسپونک رئیس منطقهای کمکهای سازمان ملل در بغداد آن را “قتلعام روشنفکران” نامید. بر اساس تصمیم این کمیته مبادله هرگونه متن نوشتاری، ایمیل، نشریه و مجله، روزنامه و ایمیلهای تجاری بهطور کامل ممنوع شد. حتی ورود هر نو مداد به عراق ممنوع بود. به بهانه اینکه گرافیت موجود در آن میتواند راکتورهای اتمی عراق مورداستفاده قرار بگیرد. راکتورهایی که اصلاً وجود خارجی نداشت و بعدها دروغ بودن تهدیداتمی عراق آشکار شد. این در حالی بود که عراق در آن زمان بالاترین گروه باسواد را در میان کشورهای عربی داشت و با این روش بهشدت طبقه متوسط را تحتفشار قراردادند. گزارشهای این کمیته نشان میدهد:
براثر تحریمها و کمبود مواد غذایی بیش از یکچهارم کودکان زیر ۵ سال عراقی دچار سوءتغذیه حاد شدند. رقمی که حتی از بیشتر کشورهای آفریقایی بالاتر بود. ماهانه ۷ هزار کودک به دلیل گرسنگی و بیماری جان خود را از دست میدادند. بر اساس برآورد سازمان ملل، تحریم درمجموع جان نزدیک به یکمیلیون عراقی را گرفت. میلیونها عراقی درگیر مهاجرت داخلی و خارجی شدند و هزاران نفر از شهرها به روستاها مهاجرت کردند تا باکار بر روی زمین نیازهای غذایی خود را تأمین کنند. براثر این اتفاقات طبقه متوسط بهشدت آسیبپذیر، ناتوان و ضعیف شد.
هنوز بعد از ۱۸ سال این تصاویر در ذهنم است. سبک زندگی همه مردم در دوران تحریم دگرگون میشود و همه درگیر فساد میشوند. هر کس بهاندازهای؛ اما درگیری همه در این فساد گسترده حتمی است. دور زدن قانون همزمان با قوانین بینالمللی در زندگی روزمره شهروندان خود را نشان میدهد و تبدیل به رویهای از زندگی میشود. به دلیل محدودیت در منابع و فرصتها و چشمانداز تیرهوتار دوران تحریم، برقراری روابط ناسالم و غیر شفاف در حوزههای مختلف، یکی از راههای بقا است. در این دوران تعداد و کارکرد نهادهای حمایتی اجتماعی به پائین ترین میزان و سطح ممکن میرسد و افراد احساس میکنند بخشی از دوران زندگی مدرن را ازدستدادهاند و دوباره باید از نو همهچیز را بنا کنند.
بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ آمریکا تحریم اقتصادی ایران را در دستور کار قرارداد؛ اما تنبیه کردن شرکتها و کشورهای ثالث و اعمال محدودیتهایی بر آنها را تنها از سال ۱۳۸۹ در پیش گرفت. اگرچه تجربه تحریم در ایران یک سابقه ۴۰ ساله دارد و ازآنچه عراقیها تنها در کمتر از پنج سال تجربه کردند فاصله بسیار دارد؛ اما تشدید شدن این تحریمها در فاصله سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ شیرازه زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور را دچار بحرانهای اساسی کرد. بحرانهایی که هنوز اثرات آن را در جامعه میبینیم.
یکی از مواردی که تحریم زمینه گسترش و رونق آن را فراهم کرده، فساد است. در گزارشهای جامعه جهانی به این موضوع در تجربه عراق پرداخته نشده و بسیار گذرا از آن عبور کردهاند؛ اما میتوان آثار آن را در ایران مشاهده کرد. دور زدن قوانین هم در عرصه بینالمللی و هم در داخل کشور، اداره کردن کشور بر اساس قوانین و رفتارهای دوران جنگ و بحران زمینه شکلگیری فساد و رشد افرادی چون بابک زنجانی را فراهم کرد. جابجایی چمدانی پول از خارج به داخل و از بین رفتن اعتبار نهادهای عمومی و جایگزینی افراد بهجای آنها دستاورد بهشدت منفی دیگری است که تحریمها در پی داشتند. تقریباً همزمان با گسترش و عمق تحریمها اختلاس و فسادهای چند هراز میلیارد تومانی بخشی از هویت زندگی ایرانیان شد.
به نظر میرسید که با امضای برجام تا حدودی بتوان آبرفته را به جوی بازگرداند؛ اما تلاشی عبث و بیهوده بود. موج جدیدی از تحریمها شروع شد و جامعه با توجه به تجربه نهچندان دور تحریمهای اولیه واکنش روانی حادی از خود بروز داده و تقریباًهمه بازارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را دستخوش تغییر و بیثباتی کرده است. موج جدیدی از مهاجرت به خارج کشور آغازشده و همزمان با آن فرار سرمایهها به خارج و از بخش تولید به بازار واسطهگری تشدید شده است. هنوز تحریمهای اساسی شروع نشده در بسیاری از کالاها و خدمات کمبود و افزایش شدید قیمت و احتکار را شاهد هستیم. همه اینها زمینه دخالت بیشازپیش دولت در اقتصاد و قوانین و مقررات را فراهم کرده است. این نیز بهنوبه خود فساد را تشدید میکند. درواقع فساد و گسترش آن از تحریم آغاز و به بهانه فشار بر دولتها به بدنه جامعه رسوخ و تکتک اعضا و شهروندان را متأثر میکند.
بهویژه که دولت در بدترین موقعیت خود برای مواجهه با این مشکل روبرو است. مقبولیت اجتماعی آن به کمترین میزان خود رسیده است. در آخرین نظرسنجیها مقبولیت روحانی به زیر ۱۲ درصد را نشان میدهد. جابجایی و برکناری وزرای اقتصادی دولت تأثیر روانی خاصی بر مردم نگذاشته و مشکلات همچنان موجود است. تیم اقتصادی دولت بهشدت زیر فشار انتقاد قرار دارد و به نظر میرسد دولت و شخص رئیسجمهور برنامه خاصی برای مواجهه با موج تازه تحریمها ندارد.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن