اگر ژاپن یا دوبی با خشکاندن دریا بر وسعت شهر میافزایند، مکیان با برکندن صخرهها چنین میکنند. شهر مکه، مجموعهای از درهها (شعبها)یی است که گرداگرد هر یک را کوههای سنگی فرا گرفته است، و شهر در هیچ نقطه از سطح زمین تا فاصلهء بعیدی به چشم نمیآید. تونلهای متعدد، این درههای پراکنده را به یکدیگر متصل میکنند و از آنها شهر میسازند.
همه جا بازار است. از ساختمان محل اقامت که پا بیرون میگذاری، بساط دستفروشان پهن است، و کیپ تا کیپ مغازهها از زائران بیتالله پر شدهاند. از هر باب خانهء خدا که خارج میشوی، دکانی و امتداد خیابانی متشکل از فروشگاههایی در انتظار است که سوغات میفروشند. همهء زائران طولی نمیکشد که فرا میگیرند منطقه و طریق (جادهء) «العزیزیه»که مرکز اصلی خرید است، و مدتهاست جای راستهء بازارهای حول و حوش حرم را گرفته است. به رغم وجود بازار در گله به گلهء شهر و حتی کوچههای محل اقامت حاجیان، همهء زائران به العزیزیه سر میزنند. دو رشتهء دراز فروشگاه در دو طرف جاده در طول چند کیلومتر در انتظار آنان است; این فروشگاهها گاه به عمق میرود، و به شکل پاساژهایی نسبتا بزرگ به پیادهرو العزیزیه در باز میکنند.
جلال آلاحمد، در خسی در میقات در توضیح بازارهایی که در فروردین ۱۳۴۳ در مکه و مدینه دیده است، مینویسد: «امتعهء سراسر عالم را میآورند اینجا. شوخی که نیست. این همه آدم و چنین بازاری! شاید بشود گفت که مراسم حج، یک بنجل آبکن است برای تمام کارخانههای عالم، و حضرات همسفرها عجب مشغول خریدند… و این زنها که هیچجا از بازار غافل نمیمانند! ململ نازکی برای روسری خریده، با نقش مکرر ورقهای بازی. گشنیز و خشت و آس و … لابد ساخت ژاپن یا جابلقا.»
اما، ۴۳سال بعد که در بازارهای گستردهء مکه و از جمله العزیزیه پرسه زنیم، و به فروشگاهها و مغازههایی که با کندن کوه تا سطح جاده ساخته شده است، وارد شویم، دیگر «امتعهء سراسر عالم» را نمیبینیم. حالا دیگر بیشتر مغازهها مملو از امتعهء چینی است. در هر پیادهرو، بساط دستفروشی، دکانهای کوچک، مغازههای متوسط و بزرگ، فروشگاههای وسیع، و مراکز فروش گسترده، آن چه موج میزند و چشم را پر میکند،اجناس چینی است. شاید ۷۰درصد آن چه از پوشاک، لوازم منزل، اسباببازی، و لوازم آرایش گرفته تا وسایل الکترونیکی و سایر سوغات، همه و همهء مصنوعات ساخت چین است. از اتوبوس و مینیبوس و کامیونت و هر نوع مسافرکش گرفته تا دستگاههای کولر و هواساز، تا چرخهایی که حجاج ناتوان از سعی و طواف را با خود میبرد، یا صندلیهای تاشوی جمع و جوری که همراهان سالخوردگان به هرکجا با خود میکشند، تا مواد غذایی و خوراک زائران، تا دشداشه و حوله و چفیه و عرقچین و سجادهء حجاج، تا چراغهای فلورسنت سبزی که منطقهء هرولهء بین صفا و مروه را تعیین میکند، تا کارتن کارتن آب و دارویی که مصرف میشود، تا جلد موبایلی که مثل کنه به گوش هر زواره چسبیده است، تا بلندگوی مداحی که در خیمهء مجاور در عرفات و منی سه روز کامل عید را روضه و مصیبت میخواند، تا شلوارها و کاپشنها و بلوز و پیراهنی که جین به جین به نیت سوغات حج خریداری میشود، تا پتو و روتختیای که برای سفر از مکه به عرفات به اجبار میباید خرید، تا تانک و توپ و مسلسل و عروسک اسباببازی که برای فرزندان و نوههای دردانه بستهبسته میخرند، تا ماشین و دستگاه زباله روبی که خروار خروار آشغال و لجن را از سطح شهر میروبد، تا عطر و ادوکلنی که حاجیان پس از آزادی از محظورات احرام مصرف میکنند، تا تاکسیای که حاجی را به یکی از میقاتگاهها میبرد یا از طواف وداع برمیگرداند، …، و تا عمق هر دکان، انبار، بارانداز، فروشگاه و بازاری که چشم کار میکند، امتعه، اجناس چینی است. بیشک، هزینههای سفر برای حجاج با درآمد متوسط و پایینتر قطعا بسیار متفاوت میشد، اگر اجناس چینی با قیمتهای به واقع نازل، در کنار اجناس ارزان هند، تایلند، و اندونزی سر از بازار مکه در نمیآورد، و دستفروشیهای حاشیهء عرفات و منی را پر نمیکرد. برآورد ارزش سوغاتی که حجاج و زوار سالانه در مکه و مدینه خریداری میکنند، حداقل باید پنج میلیارد دلار باشد. پرسش عمده آن است که چگونه بیشتر این اجناس از چین وارد میشود؟
بیشتر کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران تا همین ۱۲ سال پیش هم فکر میکردند که در عصر انقلاب الکترونیک، یعنی در دورانی که کشورهای پیشرفته هیچ علاقهای و نیز هیچ مزیت نسبیای برای تولید و صدور کاغذ، فرآوردههای پتروشیمی، فولاد، منسوجات، خودرو، پوشاک، لوازم منزل، اسباببازی، و … به کشورهای در حال توسعه ندارند، میتوانند تولیدکننده و صادرکنندهء این محصولات باشند. هرگز تولیدکنندگان ایران فکر نمیکردند که معجزهء چین باعث شود که برای تولید حتی صنایع سبک که توان فنی آن در کشور موجود است، برای تولید پوشاک ضروری خانوارها، یا پارچه و سجادهای که از قم و مشهد میخریم، یا انگشتر عقیقی که از عتباتعالیات به سوغات میآوریم، و یا فرش و گلیم و حصیرمان هم گرفتار چینیها شویم. واقعیت بازار سرمایه هم بیانگر این گرفتاری است که غیر از کالاهای غیر موضوع تجارت ( NON-TRADABLE )، فقط در محصولات مرتبط با معدن (نفت، گاز، پتروشیمی، فلزات، …) امکان رقابت داریم، و در سایر حوزهها به کلی مزیت نسبی را از دست دادهایم، و واردکنندهایم. در این میانه، خودرو یک استثناء است که عملا آن را NON-TRADABLE کردهایم، وگرنه خودروی داخلی در رقابت با واردات سخت آسیبپذیر است.
{{«چه باید کرد؟»}}
چه باید کرد؟ تکلیف ایران جهت ایفای نقش و برخورداری از اقتصاد حج و با ظرفیت بالقوهء اعزام یک میلیون ایرانی در سال (زائر حج و عمره) به عربستان، روشن است. ایران میتواند با سرمایهگذاری در صنعت توریسم مکه و مدینه و نیز با مشارکت در تجارت مربوط به زائران حج، و نیز با مشارکت در صنعت خدمات مالی (بانکداری، بیمه، وکالت و …) موردنیاز حجاج بیتالله الحرام، بخشی از این بازار بزرگ را به خود اختصاص دهد. این درست همان کاری است که در کربلا و نجف و سایر شهرهای عربی مقدس برای شیعیان میباید انجام شود. چنین کاری به سرعت میباید انجام شود و منابع ارزی آن در اختیار کشور است و از طریق بخش خصوصی قابلانجام است. انجام چنین کار سادهای از نظر اقتصادی، نیاز به بهبود روابط بینالمللی ایران و تقویت موقعیت جهانی کشور دارد. واقعیت آن است که در شرایط امروز، کار کردن و سرمایهگذاری شهروندان هر کشوری در عربستان، سادهتر از اشتغال و سرمایهگذاری ایرانیان است.
این که در بلندمدت کشورهایی چون ایران چگونه میباید از طریق تولید در این بازار نفوذ بیشتری بیابند، و با چین به رقابت بنشینند، در گرو کشف گوهرهء انگیزهای است که چینیان را به حرکت درآورده است. به راستی شهروندان چینی این همه انگیزه برای تولید به قیمتهای تا سرحد امکان ارزان و صادرات، برای تامین اجناس حجاج حرمین شریفین یا توریستهای سواحل تونس یا مالت، برای پر کردن بازارهای کشورهای توسعه یافته یا نیافته را از کجا آوردهاند؟ جادوی سحرکنندهء این مردم سختکوش که به آنها مسوولیت داده است تا نیازهای کرهء زمین را تامین کنند، چیست؟ براستی این تودهء میلیونی از انسانهای پرتلاش، کممصرف و صرفهجو، کم ادعا (حداقل در ظاهر) و سرتابه پا در سعی و حرکت، به چه محرکی، به دستگاه سور و عزا، شادی و مصیبت و جشن و سفر آدمیان بدل شدهاند؟ چه چیزی آنها را میکشد؟ برای قبول چنین مسوولیتهایی، این همه انگیزه و حرکت برای فداکاری و خودگذشتگی و توقف مصرف خود برای روزهای بهتر را از کجا آوردهاند؟ چه انگیزههایی آنان را به پرواز توسعه، پرگشوده است؟
اگر ذات و جوهرهء این محرکه و انگیزه به کشف درنیاید، ایرانیان برای سالهای طولانی، توان رویارویی رقابتی خود با چینیها را از دست خواهند داد. آنگونه که امروز در عمل و در رقابت با واردات چینی، صنایع کشور، حالت تسلیم به خود گرفتهاند.
منبع:
www.sarmayeh.net
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن