{{{ {{روزنامه همشهری سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۸۱
بهمن احمدی امویی}} }}}
ساعت ۵/۹ صبح هر روز تیمچهداران، حجرهایها، دلالهای کوچک و بزرگ بازار از در شمالی مسجد بازار تهران وارد میشوند و به سرعت از صحن آن رد میشوند و از در شرقی بیرون میروند، با ظرفهای غذای ظهرشان.
خیابانهای شیخرضا، شیخعلی، آهنگران، چهار سوق بزرگ، گونیفروشها، مسگرها، بازار خیاطها، پله نوروزخان… محلهایی هستند که هر صبح آنها را میطلبد و بعدازظهرها آن جا را ترک میکنند.
ر صحن مسجد، مراسم سخنرانی برپا شده است. چند سه
پایه که چراغ روشنایی آنها با کپسولهای کوچک گاز روشن شدهاند به فاصله یکی دو متر از هم، نشانههایی هستند برای اعلام برگزاری سخنرانی، یکی دو اعلامیه هم به این سه پایه آویزان شدهاند. حدود ۴۰، ۵۰ نفری از ریشسفیدان و بزرگان بازار برای شنیدن سخنان سخنران گرد آمدهاند. اینها شنوندگان دائمی چنین مراسمی هستند، معمولا تعدادشان هم ثابت است. همان ۴۰، ۵۰ نفر. بعضیها با عصا به همراه یکی دو نفر وارد میشوند. جوانترین آنها حدود ۴۰ سالی دارد. همه دور تا دور نشسته و به دیوار تکیه زدهاند. تازهواردها پس از نشستن با سر به همه آنهایی که نشستهاند سلام میدهند و ادای احترام میکنند. در مقابل پاسخ میشنوند. با همان نیمخیز شدن و تکان دادن سرولب. چشمها را دورتا دور میچرخانند. همه همدیگر را میشناسند. همان جوانهای دیروز. کسی دیگر به آنها اضافه نشده است.
جوانترها یا به نقاط دیگری از بازار بزرگ تهران رفتهاند و یا راه دیگری را برخلاف پدرانشان در پیش گرفتهاند. اما آنها همچنان اصرار دارند که بگویند بازاریان و اصناف تهران هستند.
بازار سنتی جوابگو نیست
به نظر میرسد بازار سنتی ایران با همه سازوکار و ساختارش و علیرغم پیوندی که در سالهای پس از انقلاب با برخی از منابع قدرت داشته است، دیگر جوابگوی نیازهای جامعه ایران امروز نیست.
آنچه امروز بازار ایران با آن مواجه است، بخشی از است که در اثر پیوند با برخی منابع قدرت ضمن حفظ مناسبات خود توانسته، نبض بازار را نیز در اختیار داشته باشد. پس از انقلاب و با مصادره بسیاری از واحدهای تولیدی و صنتی بخش واقعی اقتصاد و بخش خصوصی کشور به محاق رفتند و تنها چیزی که دست نخورده باقی ماند و بعدها در طول دوران جنگ نیز گسترش و عمق بیشتری در اجتماع، سیاست و اقتصاد ایران به دست آورد، بخش بازرگانی، تجارت بود و آن بخش همچنان میخواهد حرف اول را بزند.
اما اینکه نسل جدیدی از بازاریان رشد کردهاند که حاضر به تمکین مناسبات قدیم نیستند، اگرچه بسیاری از آنها فرزندان همان بازاریان قدیمی با سنتهای قدیم هستند. برخی دیگر، خاستگاه متفاوتی از بازاریان قدیمی، گرایشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متفاوتی دارند.
تکنوکراتها هم نتوانستند
کرباسچی، شهردار قدرتمند تهران که بسیاری هنوز وقتی در بزرگراهها و خیابانهای تهران اتومبیل میرانند، به یاد او میافتند، نخستین کسی بود که به خود جرات داد، در طرح ۳۴ساله جامع و تفصیلی تهران، نظری به وضعیت بازار تهران بیندازد و اقداماتی را برای انتقال محل فیزیکی آن انجام دهد.
وی از پشتوانه مذهبی- آنچه که شهردران پیش از انقلاب برای مقابله با بازاریان سنتی از آن بیبهره بودند- و همچنین حمایتهای رییسجمهوری دوران سازندگی، اکبر هاشمیرفسنجانی، برخوردار بود، در پرتو آن حمایتها توانست، در اندیشه نوسازی فیزیکی بازار بیفتد.
او بخشی از مراکز و امکانات فیزیکی بازار تهران را از بدنه اصلی آن جدا کرد و در مناطق دیگر شهر پراکند و مراکز مدرن را پایهگذاری کرد. اگرچه او نتوانست طرحهایی را که برای نوسازی و بازسازی بازار تهران و ایجاد تغییرات و تحول در آن داشت، به پایان برساند، اما دیگر نیروهای اجتماعی- فرهنگی برآمده از جامعه جوان ایران، کار ناتمام او را پی گرفتند. اینک بافت سنتی بازار تهران، به عنوان مرکز تجاری کشور که قسمت اعظم عمل اقتصاد در ایران را برای سالیان در دست داشته است، در حال تحول است.
از سالهای دهه ۴۰ که طرحهای جامع و تفصیلی برای تهران تهیه شد، بازسازی بازار تهران یکی از اولویتهایی بود که از آن زمان تاکنون مورد توجه همه شهرداران و حتی مسوولان رده بالای مملکتی، قرار گرفته است. اما همواره بازاریان به دلیل این که هرگونه اصلاحاتی- حتی در زمینه ساختمان و بنای بازار- که میتواند امکان نفوذ غریبهها را به حیطه کار آنها فراهم کند، مخالفت میکردند. در آن سالها، آنها چون پیوند مستحکمی داشتند توانستند با موفقیت تمام مانع هرگونه تغییر فیزیکی در بازار شوند.
پس از انقلاب و در دوران جنگ به رغم کنترل دولت بر اقتصاد، بازار توانست حیطه نفوذ خود را بر مراکز تصمیمگیری بسط دهد. در سالهای موسوم به سازندگی و با تقویت و شکلگیری گروههایی از بازاریان و صنعتگران که از توانمندیهای قابل ملاحظهای نیز برخوردار بودند، عرصه بر بازار ایران تنگ شد. این بار نیز سمبه قدرت تکنوکراتها آنقدر پر زور نبود که بتواند تغییراتی را در بازار به انجام رساند.
دوران جدید، تجارت جدید
از سال ۱۳۶۸ و با اجرای نخستین برنامه توسعه با رویکرد تعدیل اقتصادی، فرآیند ورود نیروهای جدید به بازار شتاب پیدا کرد. تا قبل از این تاریخ بازار قادر شده بود از طریق مراکز تهیه و توزیع سنتی کالا و خدمات، منافع خود را به خوبی تامین کند.
در برنامه نخست توسعه و وقتی واردات بدون انتقال ارز آزاد شد و بازارچههای مرزی، واردات پیلهوری و تجارت چمدانی و همچنین رابطه اقتصادی یک طرفه در مناطق آزاد با سرزمین اصلی، گروه جدیدی از تجارت و تاجرانی را که دیگر شیوههای سنتی را قبول نداشتند، به وجود آورد. در واقع در این سالها بود که بازار سنتی، در تقابل با نیروهای تازه نفس که ارتباطاتی تجاری، اقتصادی و علمی نیز با دنیای مدرن داشتند، حیات نوینی از اقتصاد سیاسی کشور را به نمایش گذاشتند.
فتاحی یکی از بازاریان تحصیلکرده و جوان که در صنعت بستهبندی فعال است، میگوید:«بازار سنتی بر امتیازات ویژه و انحصارات کوچک، تکیه دارد و آنها قادر به اداره انحصارات بزرگ نیستند. اما نیروهای جدیدی در بازار هستند که به توزیع بین واحدهای خردهفروشی معتقدند نه عمدهفروشیها. نسل جدید بازار عمدتا روی کالاهای جدیدی چون صنایع الکترونیک، کامپیوتر و بخشی از لوازم خانگی فعال شدهاند. اما سنتیها همچنان در حوزههای سنتی خود، به خرید و فروش فرش، خشکبار، طلا و آهنآلات ادامه میدهند. ”
وی میگوید:” طی ۱۲-۱۰ سال گذشته روز به روز بازار سنتی عرصه را به نفع نیروهای تازه خالی کرده است.”
نشانههایی که از بازار ایران میرسد حاکی از این است که بازاریان سنتی اکنون، موقعیت و انحصارات ویژه خود را به وسیله بازاریان تازهواردی که سودای کسب سود و موفقیتهای بزرگ تجاری در سر دارند، در خطر میبینند.
کارشناسان اجتماعی میگویند:” بازار سنتی نسبت به تحولات از خود مقاومت نشان میدهد. آنها قادر به تخمین و برآورد دقیقی از تحولات ایجاد شده در پس تغییرات در ساختار بازار نیستند. آنها به خوبی میدانند در پس هر تغییری منافع آنها نشانه رفته است.”
هرچند کسی دقیقا نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد، ولی آنچه مسلم است، این است که گروههای جدیدی در عرصه بازار شکل گرفتهاند.
ویژگیهای مهم این گروهها جوان بودن، گرایش به نوآوری و خلاقیت، عدم تمکین به معیارهای گذشته، سطح بالای سواد و اطلاعات عمومی نسبت به سنتیها ،ریسکپذیری بالا و از همه مهمتر وابستگی بخش موفقی از آنها به خانوادههای بازاریان گذشته است.
جوانان هم سهم میخواهند
«فریبرز رادی» از واسطههای جوان بازار آهن که چند سالی است وارد این حرفه شده، اما به قول خودش هنوز از اعتبار لازم برخوردار نیست، میگوید: “امثال من در راسته بازار آهنفروشان زیادند. هنوز نمیدانیم چه کسانی کنترل بازار آهنآلات و واردات گسترده آن را برعهده دارند. اما فکر میکنیم که تواناییهای ما از آنها بیشتر است. ولی آنها نمیخواهند جوانان را برای خود رقیب بدانند.”
او می افزاید:”اگرچه ما از توان مالی مناسب برای مقابله با بحرانها و کاهش و افزایش ناگهانی قیمتها که سرنخ این اقدامات در دست همان بازاریان سنتی است، برخوردار نیستیم و تاکنون بسیاری از همکارانم ورشکسته و متواری شدهاند، اما ما همچنان مقاومت میکنیم. با این همه به نظر میرسد که شرایط در بازار نیز به نفع جوانان در حال تغییراست.”
در شش سال گذشته و پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، بازاریان چند دسته شدهاند؛ صفبندیها کاملا مشخص شده است. جوانترها به اصلاحات گرایش پیدا کردهاند و در گردهماییهای سیاسی، اجتماعی و صنفی که به منظورهای متفاوت برگزار میشود، شرکت میکنند و در مقابل گردهماییهای سنتیها را به طور غیررسمی تحریم کردهاند. آنها آشکارا خود را با موج اصلاحات هماهنگ کردهاند.
یک واردکننده پارچه میگوید:” البته هنوز در بازار تهران میتوان رفتارهایی را دید که برای امروزیها غیرقابل تصور است و آن اعتماد عجیب و متقابلی است که برخی نسبت به یکدیگر دارند. در این رابطه و اعتماد متقابل، جایی برای جوانان وجود ندارد. آنها باید موهای خود را در این راه سفید کنند تا لایق اعتماد شوند. به دست آوردن اعتماد کلهبزرگان بازار و پشت سرگذاشتن دهها سال تجربه چیزی نیست که جوانان و تازهنفسهای جویای نام و نشان امروزی آن را بپذیرند. بسیاری از آنها این عمل را توهین به خود میدانند و این برخوردها را قبول نمیکنند. آنها عجله دارند و برای رسیدن به خواستهای خود حاضرند هنجارها و ساخت هرچند سنتی و پرقدرت گذاشته را فرو بریزند.”
پول حرف اصلی
فتاحی در خصوص شیوه عمل این دو گروه از بازاریان میگوید:” تهیه و توزیع کالا در روش سنتی متکی بر اعتبار شخصی و تقوای کاری است. ولی نیروهای جدید به عرضه کالا در مقیاس کوچک و در سطح ملی اعتقاد دارند. آنها به شیوه از تولید به مصرف میاندیشند و درصدد حذف بازار بنکداری هستند. در مقابل بازاریان سنتی به بازار بنکداری و عمدهفروشی و وجود واسطهها معتقدند و چون از قدرت مالی بالایی هم برخوردارند، از طریق دوگانه کردن قیمتها (نقد و نسیه) و دخالت بهره در بازار آزاد و خرید و فروش آن، با جوانترها برخورد میکنند. ”
او ادامه می دهد:”با این همه تغییر و تحولی که در ۲۳ سال اخیر به وجود آمده، هنوز هم حرف آخر را بازاریان سنتی میزنند و چالش بین این دو نسل همچنان ادامه دارد و خواهد داشت. بازاریان سنتی از ابزارهایی استفاده میکنند که از توان نسل جدید خارج است، قدرت مالی و گرهزدن آن با قدرت سیاسی. نسل جدید بازار نیز که دستش از بسیاری منابع مالی داخلی کوتاه است، روبه سوی بازارهای منطقهای آورده است. جوانان بازاری در بازارهای دبی، امارات متحده عربی و آسیای میانه شعباتی از شرکتهای خود دایر کردهاند. بعضی شرکتهای خود را در خارج به ثبت رساندهاند و به این طریق به موسسات بینالمللی و بانکهای خارجی تکیه زدهاند.”
***
برخی بر این باورند که اختلاف اصلی که در بازار سنتی متبلور است، با جامعه مدنی و اصلاحات، این است که آنها احساس میکنند، ایجاد جامعه مدنی به نفعشان نیست. این مخالفت نه به دلیل آرمانگرایانه بودن آنهاست، بازار تن دادن به پیشکسوتی هرگروهی جز از میان خودشان پرهیز خواهد کرد.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن