کتاب دوم من تحت عنوان ” {{مردان جمهوری اسلامی چگون تکنوکرات شدند}}” دو هفته پیش توسط نشر گام نو منتشر شد. این کتاب جلد دوم کتاب ” اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی “است که در سال ۸۱ توسط همین انتشارات منتشر شد و تاکنون هم به چاپ سوم رسیده است.
متن زیر توسط دوست عزیز جواد لگزیان برای معرفی در روزنامه سرمایه تهیه شده است.
فرزندان انقلاب ۵۷ ایران پس از پیروزی راه هایی را برای پیشرفت اقتصادی در پیش گرفتند. راه هایی که تلاش می شد در نسبت با آرمان هایی باشد که انقلاب برای آ نها پدید آمده بود.بهمن احمدی امویی در کتاب های خود «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» با مصاحبه هایی درصدد است با نگاهی به تحولات سازمان برنامه و بودجه کشور و سیر تاریخی آن، نمایی از رویکردهای اقتصادی در سال های اخیر ترسیم کند. «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» کتابی است برای رها شدن از مدار بسته و باطل سیاست زدگی در عرصه اقتصادی و فراخوانی برای عمل آگاهانه در راستای توسعه همه جانبه و پایدار.اکنون که سازمان برنامه مهر تعطیلی را دریافت کرده، باید پرسید که پارادایم امروزین اقتصاد ما چه خواهد بود؟پرسشی که «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» از عهده طرح آن به ویژه در موضوع برخوردهای مقطعی با مدیران صاحب تجربه، به خوبی برآمده است..
با هم نگاهی داریم به این کتاب: سیدمحمد طبیبیان، بایزید مردوخی، فیروز توفیق و موسی غنی نژاد چهره های شناختشده اقتصاد امروز هستند که در گفت وگو با بهمن احمدی از قصه تکراری غصه های اقتصاد ایران سخن گفته اند.در نخستین مصاحبه بهمن احمدی سراغ یکی از طراحان اصلی برنامه اول توسعه و از بنیانگذاران تفکر «تعدیل اقتصادی» یعنی محمد طبیبیان رفته است.طبیبیان با یاد خاطرات زمان دانشجویی از نبود نگاه انتقادی در ایرانیان می گوید. او بر این باور است که این فقدان نتیجه غروری است که ما ایرانی ها همیشه دچار آن بوده ایم و هستیم که سبب شده نه حاضر باشیم به خودمان نگاهی همراه با نقد داشته باشیم نه اینکه از چشم دیگران خودمان را برانداز کنیم.
به همین دلیل است که از نظر طبیبیان در سه قرن اخیر ما نمونه متفکران بزرگ اروپایی را در ایران نداشته ایم و حتی دستاوردهای علمی و فنی دیگران را که به برکت درآمد نفت به ارزانی در اختیار ما قرار گرفته، بی مقدار تلقی کرده ایم و خود را آماده قبول زحمت تعالی بخشیدن به آن نکرده ایم و نپذیرفته ایم که به جز منابع طبیعی مانند نفت و مرده ریگ علمی و فرهنگی پیشینیان، باید چیزی به جهان امروز ارائه کنیم.به گمان بنیانگذار گرایش اقتصاد آزاد و تعدیل در ایران پس از انقلاب همین غرور ساده باوری را نیز به همراه داشته است تا آنجا که افراد خیال می کرده اند با تقسیم درآمد نفت بین مردم اوضاع درست خواهد شد و با خرج پولی که شاه برای تفریحات خود می کند در راستای منافع ملی اقتصاد بسامان می شود.
از دیدگاه طبیبیان باید با پدید آوردن فضای فرهنگی مناسب کل کشور را به سمت پیشرفت هدایت کرد و تمام شرایط عمومی،اجتماعی و فرهنگی به توسعه اقتصادی یاری رسانند.در مجموع سیاست های اقتصادی در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی مورد تایید طبیبیان است و او دستاوردهای مثبت را نتیجه روح تفکر کارشناسی در برنامه های اقتصادی در آن زمان ارزیابی می کند و به نوعی ادامه این تفکر را برای توسعه اقتصادی ایران توصیه می کند.
بایزید مردوخی در دومین گفت وگو تجربیات ۳۵ ساله خود را با احمدیدر میان گذاشته است. مردوخی از کارشناسی مدیران سازمان برنامه در این زمان دراز می گوید.او اقدام سازمان برنامه در سال ۱۳۵۴ در تهیه چشم انداز ۲۰ ساله و آینده نگری آن را ستایش کرده و معتقد است در آن دوران خرج کردن درآمد اضافه نفت خارج از ظرفیت بالقوه امکانات اقتصادی کشور سبب ساز بحران های متعدد مستمر شد.
اما پس از انقلاب برای سازمان برنامه چه اتفاقی افتاد؟ مردوخی می گوید در اوایل پیروزی انقلاب، سازمان برنامه نیز مانند سایر دستگاه ها انسجامی نداشت. تمام توجه ها و تلاش ها بر این محور استوار بود که هر طور شده انسجام آن حفظ شود اما این انسجام کار مشکلی بود چون این ذهنیت که این کارشناسان درس خوانده غرب هستند و با مسائل اجتماعی و بومی کشور آشنا نیستند، وجود داشت و البته تصریح می کند این برداشت زیاد هم بیراه نبوده است ولی با این همه نباید کارشناسانی که سرمایه انسانی این سازمان بودند از آن می رفتند.او از برنامه ریزی های کوتاه مدت در زمان جنگ می گوید که توانست نیازهای جبهه ها را تامین کند و آن را تلاشی درخور تحسین ارزیابی می کند.مردوخی با دفاع از سیاست برنامه ریزی در دهه های اخیر معتقد است در صورت عدم وجود برنامه ریزی ظرفیت های زیربنایی کشور از نظر فیزیکی و اجتماعی و ظرفیت های تولیدی که تا امروز به آن رسیده ایم، تا به این حد تحقق نمی یافت و ما به دنباله اقتصاد جهانی تبدیل شده بودیم و ایران به بازار مکاره تمام خواسته های بازار های جهانی تبدیل می شد.سرمایه گذاری در کشاورزی مهم ترین دستورالعمل اندیشه مردوخی است زیرا از دیدگاه وی هنوز منابع انبوهی از مواد اولیه کشاورزی ایران فرآیند صنعتی و صادرات صنعتی نشده است و این بخش با وجود آنکه بسیار پررونق است و در سال های گذشته رشد خوبی هم داشته اما به صورت سنتی عمل می کند پس هنوز ظرفیت برای صنایع تبدیلی کشاورزی باز است.ضعف اجرایی با وجود قوانین کارا پایان بخش سخنان مردوخی است.
«فیروز توفیق» یکی از قدیمی ترین کارشناسان ارشد سازمان برنامه، برنامه ریزی را در مجموع مفید ارزیابی کرده اما معتقد است سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای تهیه برنامه به میزان کافی هزینه نکرده است.
توفیق در توضیح این موضوع می گوید برنامه ریزی دو جنبه دارد؛ تهیه و اجرا و با توجه به کل هزینه های برنامه ریزی در طول پنج سال این برنامه ۲۵۰ بار خرج خود را درخواهد آورد. برای مثال اگر یک میلیارد تومان جهت بهبود تهیه برنامه خرج کنیم و اگر تنها یک درصد در ارتقای کیفیت بهبود برنامه موثر باشد، ارزش آن حدود ۲۵۰ میلیارد تومان است.
وی از نمونه موفق فرانسه یاد می کند و اینکه تهیه برنامه های خوب و مدل سازی های علمی سبب شده کارها با سرعت بیشتر و بهتری پیش برود.
چهارمین مصاحبه با موسی غنی نژاد انجام شده است که در آن وی با برنامه ریزی به طور کلی مخالفت می کند. غنی نژاد بر این موضوع پافشاری می کند که نباید تخصیص منابع از طریق دولت صورت پذیرد زیرا این شیوه موجب اتلاف منابع، فساد، سرکوب ابتکارات و نو آوری های خصوصی، کاهش رشد اقتصادی و به طور کلی یک اقتصاد عقب مانده می شود. غنی نژاد معتقد است باید هر عاملی را که یک اقتصاد دولتی را بزرگ تر می کند از چرخه اقتصادی خارج کنیم به عنوان مثال اگر ما به این تشخیص رسیده ایم که اقتصاد دولتی علت بیماری ماست، راه علاج آن هم حذف تدریجی درآمدهای ارزی حاصل از نفت از چرخه اقتصاد ملی است که از طریق مکانیسم حساب ذخیره ارزی می توان اقدام به این کار کرد.
غنی نژاد تصریح می کند برنامه ریزی به اتلاف منابع انجامیده است و اگر ما کار را به بخش خصوصی سپرده بودیم اکنون نیروگاه های برق مان سه برابر بود. وی اضافه می کند دولت باید برای منابع دولتی برنامه ریزی کند نه برای کل اقتصاد.غنی نژاد سپس به این مطلب می پردازد که اقتصاد دولتی با دموکراسی ناسازگار است و روشنفکران ما از درک این نکته ناتوان هستند.در ادامه مصاحبه غنی نژاد کارشناسان سازمان برنامه را معقول تر ارزیابی می کند چرا که محدودیت منابع و واقعیت ها را بهتر می شناسند و راه حل اقتصاد ایران را غیردولتی و رقابتی کردن اقتصاد در ایران می داند.گام نو «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» را در ۱۶۶ صفحه و با قیمت ۲۴۰۰ تومان منتشر کرده است.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن