تحولات بازار سهام تهران

افزایش نزدیک ۲۰۰ واحدی شاخص کل بورس تهران درکمتر از سه روز، آن هم پس از روی کارآمدن دبیرکل جدید، خیلی‌ها را نگران کرد. عبده تبریزی که تازه شنبه به سمت دبیرکل بورس تهران برگزیده شد، برای مقابله با نخستین چالش پیش رویش که خیلی هم زود خود را نمایان کرد، اقداماتی را برای حضور در شبکه دوم تلویزیون و انجام یک گفت‌وگو با خودش انجام داد تا بلکه از بالاتر رفتن بیش از پیش قیمت‌ها و شاخص کل بورس جلوگیری کند. او می‌خواهد به سهامداران اطمینان دهد که هیچ تغییر و تحولی پس از روی کار آمدن او رخ نخواهد داد. اما دیگر خیلی دیر شده بود. سخنان روز شنبه او اثر خودش را گذاشت بود. خیلی‌ها بر این باور بودند که با روی کار آمدن عبده تبریزی کنترل‌هایی را که میرمطهری دبیرکل سابق برای جلوگیری از افزایش بی‌رویه قیمت‌ها گذاشته، برداشته خواهند شد. حالا دبیرکل جدید برای شستن اثرات شایعاتی که پیش از آمدنش مطرح بود و همچنین تاثیرات منفی گفته‌های روز اول انتصابش وارد یک کارزار جدی می‌شود.
***
«… در تمام روزهایی که در بورس تهران خواهم بود، در شیوه انجام کار حرکت تندی نخواهم کرد و از این بابت اطمینان لازم را می‌دهم…» حسین عبده تبریزی سومین دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران سخنانش را در روز معرفی‌اش، به این سمت، با این جملات تمام کرد. او با بیان این جملات می‌خواست به منتدینش که پیش از آن گفته می‌شد، نظر مساعدی نسبت به وی ندارند، پاسخ و اطمینان لازم را بدهد. گفته می‌شود شیبانی، رییس کل جدید بانک مرکزی معتقد بوده که مخالف هرگونه دگرگونی در ترکیب اقتصادی بانک مرکزی و نهادهای وابسته به آن تا پایان دوره خاتمی است. هم از این‌رو اعتقادی به ایجاد تغییر و تحول در سازمان خصوصی‌سازی و دبیرکل بورس اورق بهادار تهران نداشت. اما اصرارهای وزیر اقتصاد و دارای سرانجام شیبانی را هم راضی کرد. این کشمکش حدود ۱۰ روز این تغییر و تحولات را به تاخیر انداخت.
عبده تبریزی نخستین مدیر برآمده از بخش خصوصی است که توانسته تا این رده از مدیریت دولتی را در اختیار بگیرد. او هرگز در ساختار مدیریت پرتنش، زمانبر، ناکارا و سیاست‌زده دولتی، خود را نیازموده است. شاید همین موضوع موجب انتقاداتی شده بود. «… ممکن است او دست به یکسری اقدامات تند بزند و وضعیت بازار را متشنج کند…» اما عبده نیز برای این انتقاد در روز اول کاری‌اش پاسخی در چنته داشت:«آنجایی که به تغییر قوانین مربوط می‌شود، حرکت‌ها بسیار کند و با تامل و مطمئن خواهند بود. بازار سرمایه خواستار پایداری است و خرد ایجاب می‌کند که تغییرات مورد نظر، با محافظه‌کاری کامل و تامل لازم همراه باشد…»
سال جدید، چالش کمتر
نخستین روزهای بهار ۸۲ نوید سال کم‌چالشی را برای طهماسب مظاهری، وزیر امور اقتصادی و دارایی با خود به ارمغان آوردند. مدت‌ها بود که او چالش مهمی را با محسن نوربخش رییس کل بانک مرکزی داشت. چالشی که تا آخرین روزهای پایانی سال ۸۱ نیز ادامه داشت و سر از مطبوعات هم درآورده بود. وقتی در دوم فروردین نوربخش بر اثر عارضه قلبی درگذشت، عصر چالش‌های مداوم بین رییس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد، نیز پایان یافت. این چالش از نخستین روزهای تشکیل نخستین دولت، پس از دولت موقت شروع شده بود و گویا تنها دست تقدیر مرگ قادر به پایان بخشیدن به آن بود. از این بابت مظاهری شاید، یکی از خوش اقبال‌ترین وزرای اقتصاد جمهوری اسلامی است که می‌تواند امیدوار باشد، کسی را برای کرسی ریاست بانک مرکزی خواهد گماشت که خودش به آن تمایل داشته باشد. تا پیش از این وزیر اقتصاد معمولا در سایه رییس کل بانک مرکزی قرار داشت. انتخاب شیبانی آن هم چهل روز پس از درگذشت نوربخش که با شایعه و گمانه‌زنی‌های فراوانی همراه بود، این تحلیل را قوت بیشتری می‌بخشد. اگر چه شنیده شد که نمایدگان رییس جمهوری با مسعود نیلی برای ریاست بانک مرکزی گفت‌‌وگوهایی داشتند و گویا به توافقی هم رسیدند.
اگر روزهای خوش یک وزیر اقتصاد از ابتدای سال ۸۱ آغاز شده، حسین عبده تبریزی راه رسیدن به دبیرکلی بورس تهران را از یک سال‌ونیم پیش آغاز کرد. در بعدازظهر یک روز گرم تابستان او خود در حالی که سمت رئیس هیات‌مدیره یکی از نخستین بانک‌های خصوصی کشور را یدک می‌کشید، عرق‌ریزان وارد تحریریه روزنامه نوروز شد و طی یادداشتی که ارایه داده بود، استدلال آورد که اگر وزیر اقتصاد و دارایی مهندس باشد، چه بسا که بهتر هم باشد.
دقیقا از فردای همان روز و پس از انتخاب مهندس مظاهری به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی دولت دوم خاتمی، می‌شد از گوشه و کنار مطبوعات و محافل کارشناسی شنید که بالاخره آن یادداشت «و اما آن مهندس اقتصاد» بی‌جواب نخواهد ماند. اگرچه او از چند سال پیشتر از دل بخش خصوصی توانسته بود ارتباطات گسترده‌ای را با بخشی از مدیران دولتی به ویژه در وزارت مسکن برقرار کند، اما شتاب گرفتن این حرکت، از همان بعدازظهر گرم تابستان ۸۰ تشدید شد.او پس از مدتی نماینده ویژه وزیر اقتصاد در شورای بورس شد و حالا دبیرکل بورس، راهی کوتاه که عبده تبریزی برای رسیدن به آن زمان زیادی را صرف کرد. کارهای دانشگاهی، تحقیق و پژوهش، راه‌اندازی دو انتشاراتی و ترجمه و سرانجام فوکوس بر بورس تهران. او نخستین و تنهاترین فردی است که توانسته از بخش خصوصی به بدنه مدیریت دولتی جمهوری اسلامی بزند و وارد آن شود.
میزبان تازه وارد
یکشنبه، چهارم خرداد، قرار است که ساعت هشت صبح مراسم تودیع و معارفه سیداحمد میرمطهری، دبیرکل سابق و عبده تبریزی، دبیرکل جدید برگزار شود. یکی دو نفر بر روی صندلی‌ها نشسته‌اند. وزیر اقتصاد از در بورس وارد می‌شود، با همه سلام و احوالپرسی می‌کند. نگهبانان به احترامش خبردار می‌ایستند و او با تک‌تک‌شان دست می‌دهد. تازه بعد از وزیر است که کارگزاران خصوصی و دولتی، روسای بانک‌ها و کارشناسان و خبرنگاران از راه می‌رسند. وزیر در کنار میرمطهری در ردیف دوم نشسته است. هرکس هم وارد می‌شد سری به نشانه سلام و صبح‌بخیر تکان می‌دهد و پشت سرشان می‌نشیند. سالن تقریبا پر شده است. عبده تبریزی سرانجام از آسانسوری که مستقیما به طبقه چهارم می‌رود، پیاده می‌شود، پله‌ها را طی می‌کند و به جمع می‌پیوندد.
او از هم‌اکنون خود را میزبان می‌داند. کنار صندلی‌ها می‌ایستد، هرکس را که وارد می‌شود دعوت به نشست می‌کند . بعضی‌ها با او روبوسی می‌کنند. هر از چند دقیقه‌ای رو به وزیر و میرمطهری می‌گوید:«آقایان بفرمایید ردیف جلو…» و آن‌ها از جایشان تکان نمی‌خورند. ردیف جلو کاملا خالی است. مراسم که شروع شد، خود عبده بر روی یکی از صندلی‌های ردیف جلو نشست و کنار دستش، شیرانی، رییس هیات مدیره بورس تهران و مدیر عامل بانک سپه. او همان کسی است که میرمطهری به دلیل مخالفت با کارهایش دو سه روز از دبیرکلی بورس قهر کرد و به دفتر کارش نیامد و اگر وساطت وزیر نبود شاید این روزهای قهر بیشتر می‌شدند. نوبت به سخنرانی عبده تبریزی که رسید، با کمترین مقدمه‌ای وارد اصل مطلب شد و شروع کرد انتقادات را پاسخ گفتن و همین‌طور شرح برنامه و شیوه کارش.
برخلاف دیگر مدیران و سخنرانان، خیلی موضوع را کش نداد: «تا دو ماه به ترکیب مدیران و کارکنان بورس دست نمی‌زنم، تا وضعیت موجود را بررسی کنم.در این مدت تلاش خواهد شد تا برنامه سه ساله‌ای تدوین شود که مورد تایید هیات‌مدیره قرار بگیرد. افزایش نقش و میزان الیت بورس در GDP و شفاف‌سازی بیشتر از جمله محورهای قابل پیش‌بینی این برنامه خواهد بود…» پس از آن هم باز روبوسی و تبریک و خداحافظی. از عبده می‌پرسم فکر نمی‌کنید به عنوان یک مدیر بخش خصوصی با مدیریت دولتی بورس، مشکلی پیدا کنید؟
او که در تمام طول مراسم به ندرت لبخند می‌زد، بدون کمترین تغییر حالت گفت:«در تمام دنیا مدیریت‌ بخش خصوصی مبنای عمل مدیریت دولتی است و فکر نمی‌کنم در این سازمان که دولتی نیست، با مشکلی مواجه شوم…»
احتمالا او می‌خواست بگوید درصدد تغییر ساختارها براساس نوع مدیریت بخش خصوصی است. همان چیزی که محل مناقشه‌هایی در آینده خواهد بود. مدیران دولتی به این راحتی تن به تغییر و تحول نمی‌دهند. اگرچه بودن میرمطهری در بورس تهران برای مدت نزدیک به پنج‌سال، بدون کمترین وابستگی سیاسی خاص، نشان داده که می‌توان در این مقام سیاسی نبود و کار کرد. اما معلوم نیست یک مدیر غیرسیاسی بخش خصوصی هم می‌تواند در ساختار دولتی موفق عمل کند.
نه میرداماد، نه توپخانه
میرمطهری سال ۷۷ که وارد بورس شد، شرایطش کاملا متفاوت با امروز بود. عملکرد بورس تهران را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. از ابتدای انقلاب تا ۶۹ که سازمان بورس وجودداشت، اما بازاری نبود، سال‌های ۷۰ تا ۷۷ که بازار بورس بود اما سازمان بورس وجود نداشت و از سال ۷۷ تاکنون که هم سازمان و هم بازار وجود دارند. بنابراین یکی از مهم‌ترین عملکردهای میرمطهری ثبات بخشیدن به بازار، گسترش و تعمیق دادن بیش از پیش به آن و ایجاد یکسری قوانین و مقررات لازم برای آن است. او توانست تعداد کل شرکت‌های پذیرفته شده در بورس را از ۶۰ شرکت در سال ۷۷ به ۳۳۹ شرکت در حال حاضر برساند و ارزش این بازار را از ۵/۳ میلیارد دلار به ۵/۱۷ میلیارد دلار برساند. همچنین حجم معاملاتی که در این بازار صورت می‌گرفت نیز از ۳۱۷ میلیارد تومان در ۷۷ به دو هزار و ۲۷۷ میلیارد در سال ۸۱ رسید. با این همه وی در شیوه عملکرد خویش بسیار محافظه‌کارانه و محتاطانه رفتار می‌کرد. او برای جلوگیری از تکرار حوادث سال‌های ۷۴ و ۷۵ و افزایش غیرمعقول و بی‌روی قیمت سهام در بازار یکسری کنترل‌هایی ایجاد کرده بود. براین اساس به شرکت ها اجازه داده نمی‌شد که قیمت سهام خود را در یک روز و یا در فرآیند یک معامله با تغییرات بزرگی همراه کنند. میرمطهری بر این باور بود به دلیل این‌که هنوز در بازار سرمایه ایران نهادهای تخصصی اطلاع‌رسانی شکل نگرفته‌اند، وجود چنین کنترل‌ها و موانعی فرصت و زمان لازم را برای فکر کردن و تحلیل شرایط بازار به خریداران به ویژه خریداران جزء می‌دهد و مانع از تحت تاثیر قرار گرفتن آن‌ها از شرایط گاها مصنوعی پیش آمده، می‌شود.
اگرچه این شیوه محافظه‌کارانه وی در بورس تهران طی این پنج سال جواب مثبت خود را داده است، اما مخالفان زیادی نیز داشت. برای همین بود که عبده تبریزی در روز معارفه خود گفت:«با فرض این‌که مدیریت جدید بورس با بعضی از شیوه‌ کنترل‌ها مخالف باشد، اما برای هرگونه تغییری اثرات این کنترل‌ها را بر گذشته بازار و بر قیمت سهام مورد توجه قرار خواهد داد و پس از آن اقدام لازم را به عمل خواهد آورد.»
بسیاری بر این باورند که رفتن میرمطهری به سازمان خصوصی‌سازی به دلیل شناختی که وی از عملکرد بورس دارد، می‌تواند بسیار موثر باشد؛ چرا که علاقه خاص وی به بورس موجب خواهد شد تا برای عرضه بیشتر سهام دولتی به بورس تلاش ویژه‌ای نیز داشته باشد. اما تعدادی از نزدیکان وی راه او را در این موقعیت تازه بسیار پرمخاطره ارزیابی می‌کنند. علی‌اکبر، رییس سابق سازمان خصوصی‌سازی اگر چه وابستگی خاص سیاسی‌ای نداشت و هرگز آن را بروز نداد، اما به دلیل این‌که سال‌ها در این مقام بود، با تنگناها، ضعف‌ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی وزرا، نهادها، شرکت‌ها و موسسات دولتی، آشنایی کافی و لازم داشت. به نظر می‌رسد برای مقاومت در برابر این فشار کسی باید در این جایگاه قرار می‌گرفت که وابستگی و نزدیکی خاصی به هرم قدرت داشته باشد تا بتواند، تا حدودی این فشارها را تحمل کند. و میرمطهری با روحیه و ساختار فکری خاصی که دارد، از این زاویه شکننده به نظر می‌رسد.
آشنایی او و مظاهری به زمانی برمی‌گردد که هر دوی آن‌ها در سازمان برنامه همکار بودند. پس از آن نیز این رابطه هرازگاهی تمدید و تجدید شد. به ویژه زمانی که مظاهری در پست مشاور اقتصادی رییس جمهور نیاز به یکسری گزارش‌های خاص داشت؛ میرمطهری کسی بود که با توجه به حضورش در راس هرم بازار سرمایه کشور توانایی پاسخگویی به نیازهای این‌چنینی مظاهری را داشت و به خوبی از عهده این کار برآمد. گرچه میرمطهری در نقش دبیرکلی بورس مورد توجه و حمایت ویژه مرحوم نوربخش قرار داشت، اما پس از وزارت مظاهری تدریجا فاصله نوربخش و میرمطهری زیاد و در مقابل روابط وزیر و دبیرکل بورس به هم نزدیک‌تر شدند. این اواخر، گاه شنیده می‌شد که رییس کل سابق بانک مرکزی، از شیوه‌ها و عملکرد میرمطهری چندان راضی نیست و انتقاداتی هم به او دارد. میرمطهری نیز به واسطه روحیه محافظه‌کارانه‌اش هرگز این گونه مسایل را بروز نداد؛ وقتی هم از سوی خبرنگاری مورد پرسش قرار گرفت که نظرش نسبت به جدایی بازار سرمایه از بازار پول کشور چیست؟ با خنده و تامل خاص خودش گفت:«هرچه بگوییم یا میرداماد (محل بانک مرکزی) ناراحت می‌شود و یا توپخانه (وزارت اقتصادی و دارایی).» سازمان خصوصی‌سازی فضا و موقعیت متفاوتی از بورس تهران دارد که میرمطهری خیلی با آن فضا رابطه ندارد.
انتخاب‌های جدید
نگاهی به انتخاب‌های یک سال اخیر مظاهری نشان می‌دهد که وی برخلاف دیگر اسلاف خویش از دید بازتری برخوردار است. او افرادی را به راس هرم تصمیم‌گیری‌های اقتصادی کشور راه داد که تا پیش از این سابقه نداشته است.
افرادی بدون کمترین وابستگی سیاسی و گروهی. اما این انتخاب‌ها با وجود یکسری روابط خاص فردی بین طرفین صورت گرفته که بیان آن‌ها ابتدا، تعجب محافل مطبوعاتی و کارشناسی را برانگیخت. اما حالا دیگر این محافل چندان از این انتخاب‌ها شوکه نخواهند شد. حالا اگر تیم اقتصادی دولت ضعف‌ها و ناهماهنگی‌هایی دارد و نیاز به ترمیم دارد اما این ناهماهنگی‌ها در حوزه وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی و بازار سرمایه کشور به حداقل خود رسیده است. شیبانی در راس بانک مرکزی علاقه‌ای به پافشاری بر مساله خاصی ندارد، او حتی تلاشی برای رساندن خود در مراسم معارفه و تودیع دبیرکل جدید و قدیم بورس به خرج نداد. اگر چه شیرانی رییس هیات مدیره بورس و مدیرعامل بانک سپه آمدن او را خیرمقدم گفت، اما او نیامده بود. نه این‌که مخالف باشد. او در این باره نظر خاصی ندارد.
همه چیز از این پس در میدان توپخانه و در وزارت اقتصاد رقم خواهد خورد. اگرچه بانک مرکزی پس از سال‌ها مرکز تصمیم‌گیری خود را از حوالی توپخانه به میرداماد در یک فضای خوش ‌آب و هوا منتقل کرده است، اما مجددا این تصمیم‌گیری‌های عمده از توپخانه گرفته خواهد شد.
{{منبع: روزنامه همشهری ۱۰ خرداد ۱۳۸۲}}

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن